به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شب یلدا آخرین شب ماه آذر و طولانیترین شب سال است. آداب و رسوم شب یلدا یا شب چله در شهرهای مختلف ایران آنقدر جذاب و شنیدنی و البته خوشطعم و خوشمزه هستند که هر چه در مورد آنها بگوییم کم گفتهایم.
هر منطقهای از ایران به توجه به فرهنگ، شرایط اقلیمی و آب و هوایی و بالطبع مواد خوراکی و میوههایی که در این فصل از سال خوردن آنها مرسوم است، شب یلدا را به شیوه خودشان برگزار میکنند. برای مثال در آداب و رسوم شب یلدا شهر تهران در گذشته خوردن هندوانه و خربزه و انار در کنار شب نشینی حرف نخست را میزد.
در آداب و رسوم شب یلدا در تبریز یا همان «چله گجه سی» خوانندهها و نوازندهها که در زبان آذری به آنها «عاشیق» میگویند تا پاسی از شب ساز میزدند و میخواندند. در آداب و رسوم شب یلدا همدان خوردن میوه «به» از اوجب واجبات است و در آداب و رسوم شب یلدا اصفهانیها حتما باید در شب یلدا «انگور» بخورند و «پسته» یکی از شبچرههای مهم سفره شب چله یا شب یلدا قزوینیهاست.
در تمام تاریخ شب یلدا در همدان شب چله همدانیها با پهن کردن بساط کرسی در هوای سرد آخرین روز پاییز همراه بوده است. اصلا درست کردن کرسی برای شب یلدا در همدان یک امر واجب و ضروری است و بدون آن شب چله معنا ندارد و مقدمه اصلی شب یلدا است. همدانیها به این مراسم «کرسی گذاران» میگویند. وقتی که تمام اعضای فامیل در خانه بزرگتر فامیل دور کرسی جمع شدند خوردن شبچره و خوراکیهای مرسوم آغاز میشود.
زنان همدانی از چند هفته قبل از شب یلدا خوراکیهای مخصوص این شب را آماده میکنند از خرید انواع تخمه، شاهدانه، انجیر خشک، نخود، گردو، بادام و سایر انواع شبچره تا خشک کردن انواع میوه و خرید هندوانه و انار و البته میوه «به» که همه در سینیهای مسی چیده میشوند. همدانیها یک شعر معروف هم درباره خوردن میوه «به» در شب یلدا دارند به این مضمون: سیب سردی، انار نامردی، «به» به دستم بده اگر مردی! همدانیها برای شام شب یلدا معمولا پلو میخورند.
در گذشته به شام ویژه شب یلدا که معمولا «کله پاچه» بود «شام محبت» میگفتند و اگر بین دو خانواده اختلافی بود در شب یلدا بزرگان فامیل آن دو خانوادهای را که با هم کدورت داشتند را به خانه خود دعوت میکردند و با خوردن شام محبت صلح و صفا را برقرار میکردند.
در این شب یک رسم قدیمی از صدها سال پیش اجرا میشود که «فال سوزن» نام دارد و هنوز هم برخی خانوادههای همدانی به برگزاری این رسم پایبندند. روال کار چنین است که وقتی خوردنیها تمام شد یک تکه پارچه تازه و آب نخورده میآورند یک خانم مسن و با کمالات که اشعاری را از حفظ است، شعری میخواند ودختر بچه کوچکی روی همان پارچه سوزن میزند. حاضران مجلس در دل نیت میکنند. خواندن هر شعر که تمام شده در هر محلی که دختر سوزن زده (البته دیگران محل سوزن زدنها را نبایند ببینند) مخصوص یک شعر است و هر کسی هر نیتی دارد یکی از آنها را که مخصوص یک شعری است را انتخاب و شعر را جواب نیت خود میداند. این شعرهایی که در ادامه میآوریم نمونهای از اشعاری است که برای فال سوزن میخوانند:
* بالای کوچه پسندت کردم/ای گل کوتاه بودی بلندت کردم/ای گل ترش بودی مثل آبلیمو به مثل خرده قندت کردمای گل.
* سفید مرغی بودم بر شاخ پسته/ فلک سنگی زدم بالم شکسته/ فلک بالی بده پرواز گیرم/ دردروازه شیراز گیرم.
* سحر صبحی برفتم دیدن گل/ بدیدم جفت بلبل شاخه گل/ زبان زرگری میخواند ومیگفت/ خدا تا کی کنم صبر وتحمل؟
کوچه درآمدی و میرقصیدی/ کارد و قمه و کیسه به ما بخشیدی/ کارد و قمه و کیسه به ما نفتاده/ عید من وتو، عید قربان افتاده.
یکی دیگر از آداب و رسوم شب یلدا در همدان انجام بازیهای مختلف است. یکی از معروفترین بازیهای همدانیها در این شب «مهره ریزان» است. برای این بازی یک شب قبل از شب چله یک کوزه که به آن «قوزوله» میگویند از سوی میزبان تهیه میشود و به در خانه کسانی که قرار است شب یلدا مهمان باشند برده میشود. هر کدام از مهمانها یک چیزی در این کوزه میاندازند از سوزن و سکه گرفته تا مهره و سنگریزه و چیزهای کوچک دیگر. در شب چله این کوزه را به دست یک دختر نابالغ میدهند و یک تور قرمز هم روی سر دختر میاندازند. بعد تمام افراد شرکتکننده به دور دختر حلقه زده و با خواندن ابیاتی از اشعار دلنشین بوستان سعدی یا حافظ برای هر وسیلهای یک بیت خوانده و بعد از دختر کوچک میخواهند آن را بیرون آورد. بر همین اساس بیت شعر همراه هر شی به عنوان فال صاحب شی تلقی شده و توسط بزرگ خانواده تفسیر و نتیجه فال و نیت شرکتکننده معلوم میشود. همدانیها اگر تازه عروسی داشته باشند در شب یلدا برایش آجیل شور، مرغ و ماهی، یک جعبه شیرینی و یک قواره پارچه میفرستند و همه را توی سینی میچینند یا در خوانچه میگذارند. عروس هم در عوض چیزی مانند پارچه پیراهنی یا پارچه لباسی یا جوراب همراه با یک جعبه شیرینی برای داماد میفرستد.
در همدان قدیم زمستان را به «چله بزرگه» و «چله کوچیکه» تقسیم میکردند و معتقد بودند که چله بزرگه ۴۰ روز است و از اول دی شروع میشود و چله کوچیکه ۲۰ روز است که از یازدهم تا آخر بهمن ادامه دارد.
میدانستید مهمترین میوه برای اصفهانیها در شب چله در کنار انار و هندوانه، انگور است؟ اصفهانیها هم مثل همدانیها دو چله دارند: چله و چله کوچک که چله همان شب یلدا است. در گذشته این باور پر رنگتر بود و چله از ابتدای دی ماه آغاز و تا ۱۰ بهمن ماه ادامه داشت، چله کوچک، اما از ۱۰ بهمن آغاز میشد و تا ۳۰ بهمن ادامه داشت. شب چله در اصفهان یک نام جالب دارد. شاید بهتر باشد بگوییم در حقیقت برای اینکه تناسب میان زن و مرد برقرار شود شب چله در اصفهان دو نام دارد: چله زری که برای زنان است و عمو چله برای مردان. به همین خاطر در زمان قدیم اصفهانیها دو شب چله برگزار میکردند.
اصفهانیها در گذشته اعتقاد داشتند برای شب یلدا حتما باید انگور بخورند. به همین خاطر در فصل انگور مقداری انگور در پارچهای میپیچیدند و در زیرزمین خانهها نگه میداشتند تا از بین نرود و شب چله در سفره شب چله قرار دهند و آن را میل کنند.
یکی دیگر از آداب و رسوم شب یلدا در اصفهان خوردن «چلسمه» است. در زمان قدیم چلسمه به آجیل و تنقلاتی مثل گندم، مویز، کشمش، نخود و شاهدانه و … گفته میشد. علاوه بر این میوههای فصل مثل خرمالو و انار از جمله میوههای حاضر همیشگی در سفره شب یلدای اصفهانیها بود و البته هندوانه همیشه حضور پر رنگی نداشت. کشمش، گردو، بادام، قیسی، برگه زردآلو یا برگه گلابی، جوزقند، انجیر و خرما از جمله محبوبترین شبچرههای اصفهانیها از گذشته تا امروز هستند. یکی دیگر از آداب و رسوم شب یلدا در اصفهان قدیم که ریشه در سالهای دور دارد پهن کردن لباسها و رختخوابها در هوای آزاد به خصوص در مقابل خورشید بود تا با این کار به «عمو چله» و «چله زری» خوشامد بگویند.
یکی از غذاهای مرسوم شب یلدای اصفهان و حومه «آش کدو» است و آنهایی که سواد داشتند برای سایرین شاهنامه میخواندند. اصفهانیها هم در شب چله برای تازه عروسها خوراکی و هدیه میفرستند که باز هم رسمی قدیمی و زیباست. اگر شب چله برف ببارد خوردن شیره با برف از جمله خوراکیهای محبوب اصفهانیهاست.
قزوینیها برای هر کدام از میوههای شب یلدا نماد خاصی تعیین کردهاند و هر کدام را نشانی از برکت، سلامتی، فراوانی رزق و روزی و شادی و سرخوشی است. آجیل شور و شیرین، انواع باسلوق، انواع تخمه شور و البته باقلوا از جمله مهمترین خوراکیهای شب چله قزوینیها هستند. از قدیم رسم بر این بوده که قزوینیها در شب یلدا به منزل بزرگ فامیل بروند و حین خوردن خواکی به قصه و متلهای پدربزرگها و مادربزرگها گوش بدهند. خوردن انار دانه شده و البته هندوانه در شب یلدای قزوینیها هم مرسوم بوده است، اما چون در گذشته در اواخر پاییز هندوانهای پیدا نمیشد قزوینیها هندوانههای تابستانی را در انبار کاه و در مکانی که نه سرد و نه گرم بود پنهان میکردند تا برای شب یلدا هندوانه تازه داشته باشند. خرمالو یکی دیگر از مهمترین میوههای شب یلدا در قزوین بوده و هست. شام شب چله هم یا باید انار پلو باشد یا کله پاچه، قدیمیها شیربرنج هم میپختند، چون عقیده داشتند که خوردن آن با شیره خرما در آخرین شب پاییز خواص درمانی دارد. در روستاهای قزوین رسم بر این است که اگر شام شب چله کلهپاچه باشد استخوانها را دور نمیاندازند، آنها را نگه میدارند و در فصول بهار و تابستان میسوزانند. خاکستر استخوانها را در جالیز میریزند تا محصولاتشان از شته و آفت در امان بماند.
یکی دیگر از آداب و رسوم روستاییهای قزوین در شب چله «شال اندازی» است. اگر پسر جوانی دختری را نشان کرده باشد در شب چله شالش را از سقف پشت بام خانه آن دختر از «درجی سران» یا «باجه» خانه آویزان میکند و اگر خانواده دختر تمایل به دادن دخترشان به این پسر جوان داشته باشند به آن شال هدیهای مثل جوراب میبندند و داخل جوراب یک مشت نخود و کشمش هم میریزند.
«کرسی سری» یکی دیگر از آداب و رسوم شب یلدا قزوینیها به خصوص در مناطق روستایی رسم شب یلدا برای تازه عروس است. در این مراسم دختر و پسری که نامزد میشدند خانواده پسر مجمعی را روی کرسی میگذاشت و دور مجمع را تزیین میکرد. سپس داخل آن را با توجه به وسع مالی هدیهای مانند یک قواره لباس، کله قند، میوه و آجیل میگذاشت و به در خانه عروس میبردند.
منبع: مجله کوروش
انتهای پیام/