گزارش زیر، پشت صحنه زندگی زنی مبتلا به ایدز را روایت می‌کند که به گفته خودش در این دنیا خوشبخت‌ترین است.

خوشبخت‌ترین زن دنیا، مبتلا به «اچ آی وی» استبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،«وقتی متوجه شدم که آلوده هستم، درست چهارشنبه سوری بود، انگار آب یخ بر سرم ریختند، فکر کردم دنیا تمام شده و تمام دل خوشی‌ها و خنده‌هایم را از دست داده‌ام، شوهرم آرامم می‌کرد و چه چیزی از این بهتر که شوهر آدم با اینکه بداند که زنش بیمار است، باز هم از او پشتیبانی کند. الان به خاطر پشتیبانی شوهرم، نه تنها احساس بیمار بودن نمی‌کنم بلکه فکر می‌کنم خوشبخت‌ترین زن دنیا هستم».

حتما بار‌ها برای شما هم پیش آمده است که با شنیدن نام «ایدز» یا HIV لرزه بر اندامتان بیفتد و با خودتان زمزمه کنید «نکند من هم مبتلا باشم؟!» و یا با شنیدن اینکه کسی مبتلا به این بیماری است، او را قضاوت و ارتباطتان را با او قطع کرده باشید.

بیماران آلوده به ویروس HIV اصلا ترسناک نیستند و قصد انتقام گرفتن و آلوده کردن دیگران را هم ندارند، بلکه برای فرار از نگاه و قضاوت‌های نادرست دیگران، تصمیم گرفته‌اند، بیماریشان را مانند راز بزرگی تا ابد در دلشان پنهان کنند. در این میان، زنان آلوده به HIV سرنوشت مشابهی داشته و اغلب بی‌صدا قربانی شده‌اند.

گزارش زیر، پشت صحنه زندگی سه زن را روایت می‌کند که به گفته خودشان، برای آگاهی دادن به دیگران حاضر به مصاحبه شده و ساعت ۱۱ روز سه شنبه، نوزدهم آذر ماه در مرکز مشاوره، مراقبت و درمان بیماری‌های رفتاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز و به دعوت مشاور مرکز در دفتر مشاوره حضور پیدا کرده‌اند. خانم «ستاری» مشاور مرکز ما را برای مصاحبه تنها می‌گذارد.

در همان ورودی مرکز، نوشته‌های روی دیوار به شما اطمینان می‌دهند که معرفی خودتان و نوشتن آدرس و شماره تلفن در این مرکز، اجباری نیست.

روایت اول:

۳۵ سال دارد و به گفته خودش الان با خوشبختی وصف ناشدنی با همسر دومش که او هم آلوده به HIV است، زندگی می‌کند، ۱۸ سال مصرف کننده مواد مخدر بوده و هروئین، شیشه، متادون و قرص مصرف کرده، او هم یکی از قربانیانی است که به انتخاب خودشان آلوده به ایدز نشده و نمی‌داند که از چه طریقی آلوده شده است.

همسر اولش معتاد تزریقی بوده، ولی خودش مدت هشت سال است که ترک کرده و بعد از ازدواج دومش و زمانی که برای بچه‌دار شدن اقدام می‌کند، متوجه می‌شود که آلوده به ویروس است. هیچ کس حتی خانواده خودش و خانواده همسرش از بیماری او و همسرش خبر ندارند.

خوشحال و تا حدی هیجان زده جلو آمده و می‌گوید: «من اول از همه آمدم، اول من برم داخل؟، وارد اتاق که می‌شود به نظر می‌رسد نمی‌تواند به راحتی به یک خبرنگار اعتماد کند، به او اطمینان می‌دهم که صدا و تصویرش جایی پخش نمی‌شود و حتی اسم و هویتش را هم نمی‌خواهم بدانم.

همسر اولش فقط سه ماه کامل با او زندگی کرده و بعد از آن دو سال حبس خورده و سپس به دلیل حمل مواد مخدر در دوران مرخصی، این بار به ۱۰ سال حبس محکوم شده و او بعد از ۱۰ سال انتظار، اقدام به طلاق کرده است.

این خانم در ادامه صحبت‌هایش از نحوه آشنایی‌اش با همسر دومش و ترک اعتیادش گفته و اظهار می‌کند: در این مدت، خاله‌ام من را برای ترک اعتیاد به کمپ سپرد و همانجا ترک کرده و با شوهرم دومم آشنا شدم، شوهر دومم هم ۱۲ سال است که پاک شده و ترک کرده است. شوهر دومم به من پیشنهاد ازدواج داد و من هم که آدم‌های خوب و بد زیادی در زندگی دیده بودم و تجربه داشتم، بعد از طلاق از همسر اولم با او ازدواج کردم.

وی ادامه می‌دهد: وقتی متوجه شدم که مریض هستم و برای اینکه شوهرم منفی بود، به او اصرار کردم که از هم جدا شویم، اما او قبول نکرد و گفت در هر شراطی که باشی، من تو را ول نمی‌کنم و دوستت دارم، اصرار من برای جدا شدن و داشتن رابطه جنسی محافظت شده برای پیشگیری بی‌فایده بود و پس از چند سال، جواب آزمایش شوهرم هم مثبت و او هم به HIV آلوده شد.

او با انتقاد از عدم راهنمایی کارکنان آزمایشگاه می‌گوید: نکته مهمی که از تو می‌خواهم در گزارشت حتما به آن اشاره کنی این است که من در هلال احمر تبریز آزمایش دادم و متوجه شدم که مریض هستم، اما هیچ راهنمایی و کمکی به ما در هلال احمر ارائه نشد و من بعد از مدت‌ها فهمیدم که باید به کجا مراجعه کنم آن‎‌ها فقط گفتند «برو آلوده هستی».

او که خودش را خوشبخت‌ترین زن دنیا می‌داند، می‌گوید: وقتی متوجه شدم که آلوده هستم، درست روز چهارشنبه سوری بود و انگار آب یخ بر سرم ریختند و فکر کردم دنیا تمام شده است و تمام دل خوشی‌ها و خنده‌هایم را از دست داده‌ام، شوهرم برای بهتر شدن حالم من را به خانه خواهرهایم برد. شوهرم آرامم می‌کرد و چه چیزی از این بهتر که شوهر آدم با اینکه بداند که زنش مریض است و باز هم از او پشتیبانی کند. الان به خاطر پشتیبانی شوهرم، احساس نمی‌کنم که مریض هستم و فکر می‌کنم خوشبخت‌ترین زن دنیا هستم.

این خانم بیان می‌کند: در این مدت، من در خانه‌ای کار می‌کردم و بدنم رفته رفته ضعیف‌تر می‎شد و مثل این بود که همیشه سرما خوردگی داشتم و آنقدر لاغر شده بودم که همه خانواده‌ام فکر می‌کردند که من دوباره مواد مصرف می‌کنم، قسم می‌خوردم که من مریضم، اما نمی‌توانستم بگویم که اچ آی وی دارم. دو سال گذشت و بعد از دو سال فهمیدم که مرکز مشاوره‌ای برای این بیماری وجود دارد و من باید تحت نظر پزشک باشم.

وی ادامه می‌دهد: اگر هفته هفت روز است، من شش روزش را مریض بودم و نمی‌توانستم غذا بخورم و اواخر طوری شده بود که در عرض دو ماه من سه بار درست و حسابی غذا نخوردم، شوهرم از بیرون غذا می‌خرید و خودش در دهانم غذا می‌گذاشت، اما من باز هم نمی‌توانستم غذا بخورم. شوهرم، مرا پیش دکتر برد و به او گفت که همسرم نمی‌تواند غذا بخورد و اچ آی وی دارد و دکتر ما را به این مرکز مشاوره معرفی کرد، پزشک این مرکز به من گفت «وضعت خیلی خراب است، باید هر چه زودتر داروهایت را شروع کنی»، آنطور که دکتر می‌گفت، کم مانده بود نابینا شوم، اما الان خیلی حالم خوب شده است و ویروس‌های بدنم کم شده‌اند.

تنها کسی که از ابتلای این خانم به اچ آی وی اطلاع دارد، خواهرزاده‌اش است، او می‌گوید: هر مشکلی داشته باشم به او می‌گویم. من مشکلی ندارم، می‌توانم به همه بگویم که مبتلا به اچ آی وی هستم تا به آن‌ها کمک شود، اما آن‌ها خیلی از شنیدن نام این بیماری وحشت می‌کنند. تصور کن وقتی سرماخوردگی دارم، خواهرم حاضر نیست با من دست بدهد که سرایت می‌کند، چه رسد به اینکه بفهمد، اچ آی وی دارم. «خانم محمدی»، رئیس کمپ بانوان هم از این موضوع خبر دارد و وقتی برای اولین بار فهمید، من را بغل و با من روبوسی کرد، چون درس خوانده و با همه مصرف کننده‌ها سرو کار داشته، نمی‌ترسید، خواهرزاده‌ام هم نمی‎ترسد و حتی با قاشق من غذا هم می‌خورد.

او در حالی که دستش را نشانم می‌دهد، بیان می‌کند: چندین بار پیش آمده است که خودزنی کرده‌ام و خواهرزاده‌ام خواسته است که دستم را پانسمان کند که خودم اجازه نداده‌ام. قبلا که مشکل داشتم چند بار اقدام به خودزنی کردم. او را هم به مرکز مشاوره آورده‌ام و اطلاعات کافی در مورد بیماری من دارد.

او، زندگی دوباره‌اش را مدیون مرکز مشاوره می‌داند و می‌گوید: من واقعا مرده بودم و به کمک اینجا دوباره زنده شدم، تمامی آزمایشاتی که اینجا از من گرفته می‎شود، اگر جای دیگری انجام می‎شد، کلی برایم هزینه داشت، اما اینجا همه چیز رایگان است، حتی برای سرماخوردگی هم به اینجا مراجعه می‌کنم. مشاوره‌های خانم ستاری (مشاور مرکز) خیلی به درد من خورده است و بار‌ها وقتی می‌خواستم از شوهرم جدا شوم، راهکار‌های او باعث نجات زندگیم شد و الان خیلی خوشبخت و موفق هستم و هر کسی ما را می‌بیند، حسودی می‌کند.

این خانم که تا کلاس سوم ابتدایی تحصیل کرده است، خودش را جزو تحصیل کردگان نمی‌داند و در مورد حسش نسبت به مادر شدن و وضعیت شغلیشان، بیان می‌کند: الان با شوهرم کار می‌کنم، هر روز صبح با او سوار ماشین شده و برای مسافرکشی از خانه بیرون می‌روم. خیلی دلم می‌خواهد بچه دار شوم، اما به بچه‌دار شدن فکر نمی‌کنم؛ چون نیاز به عملی دارم که هزینه‌اش زیاد است و من هم توان تامین این هزینه را ندارم.

او که به گفته خودش از ابتلا به اچ آی وی ناراحت نیست، معتقد است: شاید در ابتدا سخت باشد، اما اگر آدم رعایت کند و بداند که این بیماری برای دیگران ضرری ندارد، ناراحت نمی‌شود. من به مشاور هم گفتم که احساس نمی‌کنم که مریض هستم، اچ آی وی کشندگی ندارد. من هر روز که از خواب بیدار می‌شوم، خدا را شکر می‌کنم. این بیماری مثل دیابت است و بیماران باید تحت کنترل باشند و برای بهتر شدن، قرص‌هایشان را سر موقع مصرف کنند. مبتلایان هم عمر طبیعی دارند.

او که خودش را بی‌تقصیر نمی‌داند، از سهم و نقش خانواده‌اش در اعتیادش گفته و اضافه می‌کند: برادرم مصرف کننده بود و من ۱۴ ساله و کنجکاو بودم و می‎شنیدم که می‌گفت «وقتی این‌ها را مصرف می‌کنم، می‌روم فضا» و من هم خواستم این حس را تجربه کنم و نفهمیدم که با این کار بدبخت می‌شوم. پدر دوستم هم مصرف کننده بود و من مواد را نمی‎شناختم، او به من گفت که این‌ها را دکتر داده و برای بدن خوب است و بعد از چند ماه مصرف تازه فهمیدم که مواد مصرف کرده‌ام و کار از کار گذشته است.

روایت دوم:

مورد دوم، مسن‌تر از بقیه است، او هم نمی‌داند چگونه به اچ آی وی آلوده شده، اما وقتی فهمیده اچ آی وی دارد که برای انجام عمل تخمک گذاری و اقدام به بارداری بعد از ازدواج دومش، به بیمارستانی در تهران مراجعه کرده است.

او یک فرزند دختر از ازدواج اولش دارد و تمامی اعضای خانواده خودش شامل دختر، خواهر و برادرهایش از ابتلای او به اچ آی وی مطلع هستند. او جزو معدود مبتلایان خوش شانسی است که طرد نشده و تمامی اعضای خانواده‌اش از او حمایت کرده‌اند.

او می‌گوید: شوهر اولم که فوت شده، آدمی نبود که با دیگری ارتباط داشته باشد و معتاد هم نبود و نمی‌دانم چگونه مبتلا شده‌ام. چندین نوبت اقدام به تخمک گذاری در تبریز کردم و وقتی خبری از بارداری نشد، به توصیه یکی از آشنایان برای ادامه درمان به تهران رفتم، از هیچ چیز خبر نداشتم. در مجهزترین و بهترین آزمایشگاه‌ها آزمایش داده بودیم، اما تا قبل از مراجعه به تهران کسی به من نگفته بود که مبتلا هستم.

او ادامه می‌دهد: بار سومی که به آزمایشگاه تهران مراجعه کردم، به من گفتند که به این بیماری مبتلا هستی و ادامه درمان بعد از این ممکن نیست. نمی‌دانم قربانی تزریق خون یا آمپول یا چه چیزی شدیم، این ماجرا به حدود ۲۰ سال قبل برمی‌گردد. وقتی فهمیدم، مریض هستم، خیلی ناراحت شدم، شنیده بودم که هر کس این بیماری را داشته باشد، دست‎هایش زخمی می‎شود و همه از او فرار می‌کنند، مدتی خودم را از همه پنهان کردم، اما خانواده‌ام مرا از این کار منع و از من حمایت کردند. از همسر اول شوهرم و خود او هم آزمایش گرفتند، اما آن‌ها سالم بودند.

این خانم که الان از همسر دومش هم جدا شده و مشکلات معیشتی زیادی دارد، علت متارکه‌شان را دخالت برادرزاده‌های همسر دومش می‌داند و به گفته خودش تا به حال حق و حقوقی ار بابت ازدواج مجددش به او نرسیده و پرونده حقوقی‌اش در جریان است.

این خانم در ادامه می‌گوید: همسرم سکته کرده است و نمی‌داند که من از او جدا شده‌ام. الان هم داروهایم را به موقع می‌خورم و بهداشتم را رعایت می‌کنم و مشکل خاصی ندارم. خدا این بیماری را به من داده است، یکی دیابت و یکی سرطان دارد و من هم به این بیماری مبتلا هستم.

او هم مانند بیمار قبلی از خدمات و مشاوره‌های ارائه شده در مرکز مشاوره، مراقبت و درمان بیماری‌های رفتاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز، رضایت کامل دارد و در این خصوص بیان می‌کند: تمامی دارو‌ها و خدمات ارائه شده در این مرکز مشاوره رایگان است و گاهی اوقات به خانم ستاری می‌گویم که من پول آمدن به اینجا را ندارم و او کمکم می‌کند.

این خانم در پایان، مشکل معیشتی و نبود منبع درآمد را از مهم‎ترین مشکلاتش عنوان کرده و می‌گوید: مدت طولانی است که برای تحت پوشش بهزیستی قرار گرفتن اقدام کرده‌ام، اما هر بار که مراجعه می‌کنم، صفحه مانیتور را به طرفم برگردانده و سرم داد می‌کشند که ببین هنوز در دست بررسی است. به جز یارانه، هیچ منبع حمایتی ندارم.

روایت سوم:

۳۵ ساله است و در خانه‎ای با دو عضو مبتلا با اچ‌ای وی زندگی می‌کند. همسرش، یک فرزند پسر مبتلا از زن اولش داشته و موقع خواستگاری از این خانم هم مبتلا بوده است، اما او بعد از ازدواج، متوجه ابتلای شوهرش به اچ آی وی شده است.

او می‎گوید: پسر شوهرم کلاس سوم دبیرستان است و بیشتر از حرف پدرش به حرف من گوش می‌دهد، من هم یک پسر ۱۱ ساله دارم که مبتلا نیست، اما مدام نگران هستم و هر ماه او را برای گرفتن تست اچ آی وی به مرکز می‌آورم.

او ادامه می‌دهد: از اینکه شوهرم بیماری‌اش را از من پنهان کرده بود، ناراحت نیستم، زندگی خوبی دارم و به هیچ کس نگفته‌ام که مریض هستیم، اما خانواده شوهرم که از این موضوع مطلع هستند و ما را طرد کرده‌اند و ما را در خیابان هم ببینند، رویشان را برمی‌گردانند، انگار که ما را نمی‌شناسند.

او، اوایل که پسر شوهرش را به مرکز مشاوره می‌آورده، مدام غر می‌زده که چرا باید پایش به چنین جا‌هایی باز شود، اما بعد از ابتلای خودش به این بیماری، حال و روز او را درک کرده است. پسرش وقتی که بچه بوده از او سوال می‌کرده که چرا مدام مریض است و او در جواب می‌گفته که «پسرم، سرما خورده‌ای» تا اینکه پسرش، بزرگ شده و با توضیحات دکتر، دیگر حرفی در این مورد نزده است.

شوهر او در کار جمع آوری ضایعات است و به دلیل مواجهه مستقیم با ضایعات، بیماری‌اش تشدید شده است و پزشک، او را از ادامه این کار منع کرده، اما این راه، تنها راه امرار معاش این خانواده چهار نفره با سه عضو مبتلا به اچ آی وی است.

این بیمار هم مانند دو بیمار دیگر، مشکل معیشتی داشته و در تنگدستی به سر می‌برد، اما او هم از مرکز مشاوره رضایت کامل دارد.

به گفته مسئول مرکز مشاوره، مراقبت و درمان بیماری‌های رفتاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز، این مرکز از سال ۸۱ راه اندازی شده و از ابتدای تاسیس با برخی نهاد‌های حمایتی از جمله بهزیستی، کمیته امداد و انتقال خون به منظور کنترل اپیدمی اچ آی وی، تفاهم نامه دارد.

دکتر غلام رضا قهرمانی با بیان اینکه متاسفانه حمایت برخی نهاد‌ها به خصوص نهاد‌های حمایتی در طول این سال‌ها کم شده است، اظهار می‌کند: کمیته امداد که از سال ۹۰ به بعد خدمات حمایتی به بیماران ارائه نمی‌دهد.

وی در ادامه با اشاره به نحوه ارجاع بیماران به مرکز مشاوره، مراقبت و درمان بیماری‌های رفتاری می‌گوید: هر بیماری که احساس خطر کرده و فکر می‌کند که در معرض سرنگ‌های آلوده به خون و وسایل تیز و برنده در خدمات دندانپزشکی، تزریق خون قبل از سال ۶۵، تزریق مشترک و یا هر گونه عملیات پزشکی تهاجمی قرار گرفته است، می‌تواند نسبت به انجام تست اچ آی وی اقدام کند.

وی بیان می‌کند: به عنوان مثال خونریزی به هنگام انجام آندوسکوپی یکی از موارد عملیات پزشکی تهاجمی است که می‌تواند فرد را در معرض خطر قرار دهد.

قهرمانی، رفتار‌های خارج از چارچوب خانواده و رفتار‌های جنسی را از دیگر علل موثر در ابتلا به اچ آی وی عنوان و بیان می‌کند: به این افراد هم توصیه می‌شود تا نسبت به انجام تست اچ آی وی اقدام کنند.

وی با بیان اینکه مراکز مشارره بهترین جایی هستند که می‌تواند این خدمات را به صورت کاملاً رایگان و کاملاً محرمانه ارائه دهد، می‌گوید: خوشبختانه این مراکز از سال ۷۹ و از کرمانشاه آغاز به کار کرده و اکنون در اکثر شهر‌های کشور و استان‌ها فعال هستند.

این متخصص بیماری‌های عفونی با اشاره به اینکه مرکز مشاوره، مراقبت و درمان بیماری‌های رفتاری واقع در خیابان بهار تنها مرکز در تبریز است، اظهار می‌کند: تمامی اقدامات و خدمات ارائه شده در این مرکز کاملا محرمانه بوده و نیازی به ارائه اطلاعات هویتی اعم از نام و نام خانوادگی از سوی مراجعان نبوده و گفتن اینکه خواهان انجام تست اچ آی وی هستند، کافی است.

وی می‌گوید: تست اچ آی وی در طول پنج الی ۱۰ دقیقه با روش‌های بسیار سریع انجام شده و بدن از نظر وجود پادتن علیه بیماری بررسی می‌شود، اگر پادتن وجود داشته باشد، نمونه خون به مراکز تایید یا آزمایشگاه جامع سلامت و نتیجه پس از انجام تست مجدد و در قالب کد به ما ارسال می‌شود.

وی با اشاره به محرمانه بودن نتیجه آزمایش بیان می‌کند: نتیجه آزمایش فقط به خود بیمار اعلام شده و در صورت عدم رضایت، نتیجه به خانواده هم اعلام نمی‌شود، در صورتی که متوجه شویم فرد اصول لازم را رعایت نمی‌کند، بدون ذکر نام و نوع بیماری، فقط به اطرافیان او هشدار داده می‌شود که این فرد به یک بیماری ویروسی مبتلا بوده و راه‌های انتقال بیماری به آن‌ها توضیح داده می‌شود.

مسئول مرکز مشاوره، مراقبت و درمان بیماری‌های رفتاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز با اشاره به اینکه پس از مثبت بودن نتیجه آزمایش برای بیماران پرونده تشکیل می‌شود، اظهار می‌کند: پس از تشکیل پرونده، ارائه تمامی خدمات درمانی و مقابله بر علیه خود بیماری (مقابله ویروسی) به طور کاملا رایگان آغاز می‌شود، همچنین در این مرکز برای معتادانی که نمی‌توانند ترک کنند، شربت رایگان متادون ارائه شده و درمان رایگان سایر بیماری‌های مبتلایان مانند قند، فشار خون و خدمات دندانپزشکی هم در این مرکز رایگان است.

وی اظهار می‌کند: اگر نتیجه تست فردی منفی باشد، با ارائه آموزش‌هایی به این فرد راه‌های انتقال بیماری و نحوه پیشگیری به او گوشزد می‌شود، عدم استفاده از لوازم برنده و تیز، محدود کردن روابط جنسی با افراد ناشناخته و استفاده از وسایل کاهش آسیب از جمله راهکار‌ها هستند.

وی خاطرنشان می‌کند: افرادی که معتاد بوده، ولی نتیجه آزمایش آن‌ها منفی است به مراکز ترک اعتیاد معرفی و در نهایت لوازم تزریق سرنگ‌های استریل و یک بار مصرف به آن‌ها ارائه می‌شود.

مسئول مرکز مشاوره، مراقبت و درمان بیماری‌های رفتاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز بیان می‌کند: همچنین سوالاتی در مورد بیماری‌های آمیزشی از تمامی مراجعان به این مرکز پرسیده می‌شود، مثلا فردی که اعتیاد دارد، ممکن است بیماری آمیزشی نیز داشته باشد که در این مورد نیز خدمات درمانی رایگان برای او و شریک جنسی‌اش ارایه می‌شود.

وی متذکر می‌شود: از سال ۸۱ تا کنون ۴۸۴ مورد بیمار مبتلا به اچ آی وی در این مرکز شناسایی شده‌اند که کمتر از ۱۰ مورد از آنان تبعه‌های خارجی هستند که پس از ثبت به جا‌های دیگر مهاجرت کرده‌اند و الان حدود ۱۷۰ نفر از اعضای ما جزء اعضای فعال بوده و برای دریافت خدمات به مرکز مراجعه می‌کنند.

وی اضافه می‌کند: عمدتا ۹۰ درصد از مبتلایان را آقایان و ۱۰ درصد را خانم‌ها تشکیل می‌دهند، زنان مبتلا به اچ آی وی، تن فروش و سکس ورکر نیستند، آن‌ها قربانیانی هستند که مشکلات زیادی دارند و دید جامعه باید نسبت به آن‌ها عوض شود، آن‌ها زنانی هستند که اکثرا از شوهر قانونی‌شان اچ آی وی گرفته‌اند.

وی بیان می‌کند: پیش‌تر حدود ۶۰ درصد از الگوی انتقال از طریق اعتیاد تزریقی بوده، اما این روند در طول ۱۰ سال گذشته تغییر پیدا کرده و درصد مبتلایان از طریق اعتیاد تزریقی از ۹۰ درصد در گذشته به ۶۵ درصد رسیده و انتقال از طریق روابط جنسی از حدود هفت درصد در گذشته به حدود ۲۲ درصد رسیده و الگوی غالب در موارد جدید، عمدتا تماس جنسی است، اما هنوز هم اکثر بیماران ما معتادان تزریقی هستند.

وی همچنین با اشاره به رده سنی مبتلایان بیان می‌کند: بیماران، غالبا جوان بود و در رده سنی ۲۵ تا ۴۵ سال قرار دارند.

این متخصص عفونی، ایجاد نگاه صحیح در مورد بیماری اچ آی وی را از دیگر اقدامات در این مرکز عنوان می‌کند و می‌گوید: اچ آی وی آخر خط نبوده و در صورت تشخیص زودرس فرد می‌تواند عمر طبیعی داشته و به زندگی ادامه دهد، امروزه تفاوت شانس بقاء فرد اچ آی وی مثبت در دنیا در مقایسه با افراد سالم، چهار تا پنج سال بیشتر نیست. در این بیماری فرد می‌تواند با دریافت درمان‌های دارویی به کارش ادامه دهد.

وی با بیان اینکه یکی دانستن اچ آی وی و ایدز غلط مصطلح است، اظهار می‌کند: اچ آی وی ویروسی است که در انسان منجر به نقص ایمنی می‌شود و هر کسی که دارای این ویروس باشد، اچ آی وی مثبت خوانده می‌شود، اما فرد مبتلا به ایدز در مرحله شدید بیماری قرار داشته و او هم آلوده به اچ آی وی است. در مجموع ممکن است فردی آلوده به اچ آی وی باشد، اما مبتلا به ایدز نباشد.

وی یادآور می‌شود: درمان و مراقبت با توجه به مرحله بیماری متفاوت بوده، تشویق به درمان و کم کردن عوارض با مصرف دارو‌ها و واکسینه کردن بیماران در برابر برخی بیماری‌های عفونی و غیرعفونی از جمله راهکار‌هایی است که به بیمار ارائه می‌شود.

مسئول مرکز مشاوره، مراقبت و درمان بیماری‌های رفتاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز بیان می‌کند: پیشگیری از بیماری‌های غیرواگیر هم با آموزش و اصلاح شیوه زندگی امکان پذیر انجام می‌شود. مصرف نامنظم دارو‌ها یکی از علل اصلی اثرگذار نبودن دارو‌ها در روند درمان است، نبود انگیزه کافی یا تداخل دارویی و مصرف نامناسب و بد دارو نیز از سایر علل به شمار می‌آیند.

وی، مشکلات معیشتی را از عمده مشکلات مبتلایان به اچ آی وی عنوان و بیان می‌کند: لازم است که خیران در این زمینه ورود کنند. محروم کردن مبتلایان از فرصت‌های اجتماعی با باور‌های غلط کار درستی نبوده و اگر مراقبت و درمان‌های مناسب و درستی به بیماران ارئه ندهیم، سلامت جامعه را تهدید کرده‌ایم.

قهرمانی ادامه می‌دهد: تصور کنید بیمارستان حاضر به بستری کردن مبتلایان به اچ آی وی نمی‌شود، با فوت یکی از بیماران که شاید سرپرست خانوار باشد، ممکن است زمینه تن فروشی برای خانم‌ها فراهم شود. زمانی که بیماران مبتلا با گفتن اینکه هپاتیت داریم هم نمی‌توانند خدمات دندانپزشکی از بیرون دریافت کنند، ممکن است هرگز حاضر نشود که به کسی بگویند مبتلا به اچ آی وی هستند و این زمینه ابتلا چندین نفر دیگر از طریق وسایل آلوده را فراهم می‌کند.

وی می‌گوید: وقتی که یک فرد مبتلا به اچ آی وی با مراجعه به تمامی نهاد‌های حمایتی تحت حمایت قرار نمی‌گیرد، ممکن است به خرید و فروش مواد، دزدی یا سرقت رو بیاورد.

دکتر نازیلا ستاری، مشاور مرکز مشاوره مراقبت و درمان بیماری‌های رفتاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز هم با بیان اینکه تماس مستقیم و رودررویی با مبتلایان به اچ آی وی دارم، اظهار می‌کند: مراجعان ما در دو طیف قرار داشته و گروه اول شامل کسانی است که به تازگی شناسایی شده و گروه دوم شامل کسانی است که مدت زیادی از شناسایی آن‌ها سپری می‌شود و دچار بیماری‌هایی افسردگی شده‌اند.
بسته موجود در تصویر حاوی کمک‌های بهداشتی خیران است.

وی با اشاره به ارائه برخی راهکار‌ها و درمان‌های روانشناختی مانند مشاوره خانواده و راهکار‌های مقابله با خشم در این مرکز برای مبتلایان به بیان می‌کند: خوشبختانه این راهکار‌ها جواب می‌دهند به خصوص در مورد آقایان که به هنگام ورود ویروس به سیستم اعصاب دچار حالت‌های پرخاشگری می‌شوند.

وی با بیان اینکه بیشترین مراجعان ما شامل کسانی است که درد دلشان را فرد دیگری نمی‌داند، ادامه می‌دهد: بسیاری از افراد حتی در صورتی که مشکل روانشناختی مانند افسردگی هم نداشته باشند برای درد دل و تسلی خاطر به سراغ ما می‌آیند و خوشبختانه اعتمادسازی در این مرکز انجام شده است.

ستاری با اشاره به برخی مشکلات بیماران مبتلا به اچ آی وی اظهار می‌کند: اکثر خانم‌های مراجعه کننده قربانی بوده و راه به خطا نرفته‌اند، تعداد زیادی از مبتلایان افرادی دارای منش و با شخصیت موجهی هستند.

وی اضافه می‌کند: خانمی که از طریق همسرش به اچ آی وی مبتلا شده و سپس سرپرست خانوار فوت کرده و هیچ منبع درآمدی هم نداشته و دارای چند فرزند است، چگونه باید امرار معاش کند؟، این خانواده‌ها هم مانند خانواده‌های عادی یک سری نیاز‌هایی برای گذران زندگی دارند.

وی متذکر می‌شود: خانم‌های مبتلا به اچ آی وی علاوه بر انگ بیماری، درد اجتماعی را نیز تحمل می‌کنند و اولین چیزی که به ذهن بقیه می‌رسد، این است که شاید این خانم از راه انحرافی و رابطه جنسی با غیر همسر به این بیماری مبتلا شده است.

مشاور مرکز مشاوره مراقبت و درمان بیماری‌های رفتاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز با اشاره به کمک تعدادی از انجمن‌های خیریه به این مرکز مشاوره بیان می‌کند: حمایت‌هایی شامل بسته‌های غذایی و بهداشتی از جمله این کمک‌ها به شمار می‌آیند.

وی با اشاره به اینکه مدت پنج سال است که به عنوان مشاور در این مرکز مشغول فعالیت هستم، اظهار می‌کند: اگر نقص آگاهی اطلاعات در این زمینه را برطرف کنیم، چیزی برای ترسیدن وجود ندارد.

وی اضافه می‌کند: این بیماری برخلاف بیماری‌هایی مانند آنفلوآنزا و سرماخوردگی، از طریق دست دادن، روبوسی معمولی و تنفس قابل انتقال نبوده، استفاده از ظروف مشترک مانند لیوان و قاشق و استفاده از سرویش بهداشتی مشترک حتی در استخر نیز منجر به انتقال بیماری نمی‌شود، همچنین ایدز از طریق خوردن مواد آلوده نیز قابل انتقال نیست.

وی خاطرنشان می‌کند: خون از دیگر راه‌های انتقال این بیماری بوده، اما خون آلوده باید با یک سطح زخمی برخورد کند، در غیر این صورت خون فرد آلوده نیز منجر به انتقال بیماری نمی‌شود.

وی یادآور می‌شود: برخلاف بسیاری از شایعات نیش پشه منجر به انتقال بیماری نمی‌شود. رابطه جنسی غیر ایمن و تعدد شرکای جنسی، برخورد خون آلوده به سطح زخمی و انتقال از مادر به جنین از راه‌های اصلی انتقال ویروس اچ آی وی هستند.

ستاری در خاتمه خاطرنشان می‌کند: احتمال انتقال بیماری در میان کسانی که به بیماری‌های مقاربتی - مانند زگیل تناسلی که الان در بین جوانان بیداد کرده و در حال افزایش بوده- مبتلا بوده و هرپس یا تبخال تناسلی دارند هم زیاد است.

بر اساس این گزارش، مرکز مشاوره، مراقبت و درمان بیماری‌های رفتاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز در خیابان بهار و روبروی پارک بانوان تبریز واقع شده است.

منبع:ایسنا

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.