سید حسین امیرجهانی نویسنده سریال «حکایتهای کمال» در گفت و گو با خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،پیرامون این سریال گفت: برای نگارش این سریال همزمان با چند نویسنده درباره قصهها صحبت میکردیم و هر کدام از دوستان که طرحی داشتند مطرح میکردند و به نگارش میرسیدیم. مبنای ما در ابتدای امر، کتاب «حکایتهای کمال» بود، اما همان طور که میدانید تفاوت بسیاری بین متن ادبی و متن نمایشی وجود دارد و برای اینکه ادبیات داستانی به ادبیات نمایشی تبدیل شود یک پروسه خلاقانه را طی میکند. سریال «حکایتهای کمال» مجموعه ای از کتاب بوده است و از این جهت شاهد تفاوتهای فاحش بین این دو اثر هستیم.
وی ادامه داد: مهمترین چیزی که در فیلمنامه «حکایتهای کمال» از اصل کتاب مشتق شده، حال و هوا و فضای نوستالژی آن است و این بدین خاطر است که قالب این داستانها کوتاه بودند. ما به عنوان فیلمنامه نویس این فرصت را داشتیم که قصه خودمان را بگوییم و دغدغهها و خاطرات خود را وارد قصهها کنیم.
نویسنده سریال «پدر» با بیان اینکه در این سریال مخاطب هدف ما علاوه بر کودکان و بزرگسالان نیز بوده اند، گفت: کودکی کمال،کودکی غالب ما بوده است. از این جهت برای ما اهمیت زیادی داشت که بزرگسالان را با خودمان همراه کنیم به این دلیل که کودکی کمال بخشی از خاطرات بزرگترها بوده و از سوی دیگر بخش گمشده کودک و نوجوان امروز است که نسبت به آن واکنش دارد. این چیزی است که نسل گذشته آن را زندگی کرده است و کودک امروز از آن محروم و دریغ شده است.
امیرجهانی ادامه داد: کودکی کمال فضای جذابی برای فرزندان ما به تصویر میکشد که دلشان میخواست مثل پدر و مادرشان در کوچه و خیابان کودکی کنند و بازارچه و مدرسههای بزرگ را تجربه کنند. اما در تربیت کودک این مشکل را داریم که زندگی شهری آپارتمانی این روابط را از کودک سلب میکند. متأسفانه خانواده مدرن امروز اعتماد به نفس کودک و نظام آموزشی خلاقیت را از کودک میگیرد حتی جلوی فکر کردن را از او گرفتهایم و در فضای خانه به دلیل تک فرزندی بچهها، از روابط بین دوستان آگاهی نداریم که این یک خطر بزرگ برای نسل آینده این کشور است که قرار است کودکان ما آن را بسازند.
نویسنده سریال «چرخ و فلک» در مورد محور محتوایی سریال «حکایتهای کمال» توضیح داد: برای ما به عنوان نویسنده، خیلی مهم بود که بچه فکر کردن را یاد بگیرد. پس در قدم اول باید چرایی و دلیل مسائل را سؤال کند. همین سؤال کردنها باعث ایجاد فکر میشود و این افکار بعد از مدتی تبدیل به رفتار کودکان و نوجوانان میشود. همه این اتفاقات برای کمال قصه ما در فضای یک خانواده شاد و پر از امید شکل میگیرد. خیلی مهم است که ما در سریالها و کارهای نمایشی شاهد یک خانواده کامل باشیم. متاسفانه در غالب سریالها، ما شاهد یک خانواده ناقص هستیم. یا یکی از والدین مرده اند و یا از هم جدا شده اند. گویا نمیتوانیم و یا نمیخواهیم با یک خانواده کامل قصه بگوییم. این در حالی است که در فرهنگ ایرانی اسلامی ما خانواده همه چیز است.
امیرجهانی در ادامه افزود: کودک امروز خیلی متفاوت از دو دهه گذشته است و نکته تاسف برانگیز این است که در زندگی امروز دسترسی ما به خانواده هایمان کم شده است. این در حالی است که دسترسی کانالهای فرهنگی بیگانه به فرزندان و خانواده ما بیشتر از خود ما شده و آنها از طریق فیلم، انیمیشن، بازی کامیپوتری و ... مدام خوراک فرهنگی در اختیار خانواده و فرزندان ما میگذارند اما کودکان ما به منابع فرهنگی خودمان دسترسی ندارد، اما همین بچهها به کالاهای فرهنگی غربی دسترسی آسان دارند و این یک خطر بزرگ برای جامعه ماست. بدین جهت ما در این سریال سعی کردیم بر روابط داخل خانواده و فرهنگ و آئینهای خانوادگی و مساله محله تمرکز بیشتری داشته باشیم و قصه هایمان را روی آنها بنا کنیم.
نویسنده سریال «برسر دوراهی» افزود: در اینکه برای رسیدن به این هدف و طی این مسیر چقدر موفق بودیم را باید مخاطب بگوید. اما مسئله تاسف آور این است که متولیان فرهنگی کشور، کار برای کودک را جدی نمیگیرند. در حالی که حتی رهبری هم تاکید داشتند که اگر مسئولان از اهمیت کار فرهنگی برای کودک آگاه باشند از خواب و زندگی خود برای این کار خواهند زد. بخاطر اینکه ریشه شکل گیری کاراکتر یک آقازاده رانت خوار، وکیل و وزیر درستکار و یا سیاستمدار و تاجر ریشه در کودکی دارد. پس اگر صدا و سیما به دنبال تربیت نسل سالم، باهوش، انقلابی و مومن است باید سریال سازی برای کودکان و نوجوانان را جدی بگیرد وگرنه سریال برای نسل بزرگسال صرفا میتواند برای خانوادهها سرگرمی ایجاد کند؛ موضوعی که لازم است، اما کافی نیست.
حسین امیرجهانی در پایان و در مورد ادامه کار و ساخت فاز دوم سریال «حکایتهای کمال» گفت: اگر قرار باشد این سریال در همین نقطه به پایان برسد، قطعا ناقص مانده و هدف نهایی حاصل نخواهد شد. بخاطر اینکه ما برای رسیدن به اهداف محتوایی، سه فاز و سه دوره زمانی برای این کار در نظر گرفته بودیم. حالا تصمیم با مسئولان تلویزیون است که چقدر بخواهند برای فرهنگ سازی نسل آینده هزینه کنند. به هر حال آینده فرهنگی کشور مانند حوضچه آبی پیش روی ما و سرویسهای فرهنگی بیگانه است. هر کدام از ما میتوانیم در این حوضچه با برداشتن از آن و یا با افزدون به آن موج ایجاد کنیم .در هر حال این موج ایجاد خواهد شد اما باید دید ما چه میخواهیم.
انتهای پیام/