به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نگرانی در چهره اهالی خیابان گلبرگ مشهد موج میزد. آنها هر روز صبح که از منازلشان بیرون میآمدند اعضای خانوادهای را میدیدند که داخل خودرو زندگی میکردند!
اهالی سعی میکردند به یاری این خانواده بشتابند، اما وضعیت آشفته آنها به گونهای بود که باید با نهادهای حمایتی و امدادی تماس میگرفتند. اهالی محل که نگران سرنوشت و آینده فرزندان این زوج جوان بودند حدود ۱۰ روز قبل ماجرا را به کلانتری شفای مشهد نیز اطلاع دادند. به دنبال تماس شهروندان بی درنگ سرگرد عمارلو (جانشین کلانتری) دستور بررسی موضوع را به مددکاری اجتماعی کلانتری صادر کرد و این گونه تحقیقات مشاور کلانتری درباره این ماجرا آغاز شد.
شواهد نشان میداد یک دستگاه خودروی سمند با لاستیکهای پنچر در حالی کنار دیوار یک منزل مسکونی پارک شده است که صاحب خودرو، درون آن را به محل سکونت خانواده اش تبدیل کرده است.
دو دختر ۶ و ۸ ساله در عقب خودرو مشغول کشیدن نقاشی آرزوهایشان بودند. هوا سرد بود و مرد ۳۷ ساله درحالی که پکهای عمیقی به سیگارش میزد شیشههای خودرو را بالا داده بود تا فرزندانش سرما نخورند، اما از شدت دود درون خودرو به سختی دیده میشد و دو کودک بی گناه درحالی مجبور به استنشاق دود سیگار پدرشان بودند که لباسهای تمیزی نیز به تن نداشتند. مالک خودروی سمند همچنان دود سیگار را در فضای کوچک خودرو رها میکرد که همسر ۳۴ ساله اش با دیدن مددکار اجتماعی کلانتری از خودرو بیرون آمد و درباره شرایط و وضعیت فرزندان و همسرش مدعی شد: روزگار خوبی داشتیم و زندگی آرامی را تجربه میکردیم تا این که چند سال قبل همسرم فریب تبلیغات واهی یک شرکت سرمایه گذاری را خورد. او فکر میکرد اگر در این شرکت سرمایه گذاری کند در مدت اندکی به ثروتی هنگفت دست مییابد به همین دلیل همه دار و ندار و سرمایه مان را به همراه ارثیهای که از پدرش به او رسیده بود جمع کرد تا به عنوان یکی از سرمایه گذاران آن شرکت مطرح شود. ما هم این تبلیغات را باور کردیم وسوسه پولدارشدن یک شبه همه وجودمان را فرا گرفته بود به طوری که ما هم برای آن شرکت تبلیغ میکردیم، اما هنوز مدت زیادی از این رویاهای شیرین نگذشته بود که فهمیدیم همه آن تبلیغات دروغ بوده است و مدیران آن شرکت، سرمایه ما را به یغما برده اند. خلاصه طولی نکشید که بهشت رویایی ما به جهنم بدبختی تبدیل شد و همسرم همه سرمایهاش را از دست داد.
زندگی ما به گونهای شد که همسرم برای امرار معاش با همین خودروی سمند به مسافرکشی پرداخت، اما درآمدش اندک بود و نمیتوانست هزینههای زندگی را تامین کند. از سوی دیگر نمیتوانستیم اجاره منزلمان را پرداخت کنیم و مدام اجاره خانه عقب میافتاد تا این که طاقت صاحبخانه سرآمد و ما را از خانه اش بیرون کرد این درحالی بود که حیران و سرگردان شدیم و اقوام و آشنایان نیز ما را از خودشان راندند. حتی دوستان همسرم کمکی به ما نکردند به ناچار دست به دامان مادرم شدیم تا در کنار آنها زندگی کنیم. ابتدا موضوع را با مادرم درمیان گذاشتم او هم به خاطر مهر مادری ما را پذیرفت، اما وقتی صاحبخانه آنها متوجه ماجرا شد با مادرم اتمام حجت کرد که اگر افرادی بیشتر از آن چه در قولنامه ذکر شده در منزلش زندگی کنند باید خانه را تحویل بدهند به همین دلیل نتوانستیم در کنار مادرم زندگی کنیم، ولی لوازم منزلمان را در خانه اجارهای مادرم گذاشتیم و خودمان مجبور به سکونت داخل خودروی سمند شدیم. این درحالی است که دختر بزرگم در مدرسه ابتدایی تحصیل میکند و تکالیف مدرسه را نیز درون خودرو انجام میدهد، اما نگرانیم که با سردتر شدن هوا نتوانیم جایی برای زندگی پیدا کنیم و ...
شایان ذکر است، مددکار اجتماعی کلانتری با دیدن وضعیت کودکان در میان دودهای غلیظی که از حلقوم پدر بیرون میآمد، در اولین اقدام امدادی با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ تماس گرفت و کارشناس آن مرکز اعلام کرد گروهی را برای بررسی موضوع اعزام میکند تا اقدامات بعدی برای کمک به این خانواده صورت گیرد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع:خراسان
انتهای پیام/