به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، شاید كمتر كسی باور كند سعید حدادیان كه سالهاست به عنوان یكی از مداحان اهل بیت شناخته شده است و اغلب وی را در مناسبتهای مذهبی در تلویزیونی میبینیم كه در مدح اهل بیت سخن میگوید، تا این حد دقیق و نكتهسنج به تماشای یك سریال بنشیند و وجهه دیگری نیز داشته باشد. تا جایی كه میتواند با بیان نكتههای دقیق و منطقیاش درباره مسائل بسیار تخصصی هنری مخاطبش را شگفتزده كند.
اینكه بسیار موشکافانه از برخی منتقدان به نقاط قوت و ضعف سریالهای تلویزیونی اشاره میكند. البته اگر پیشینه فرهنگی و فعالیتهای او در زمینه ادبیات را بدانیم نگاه جدیاش به مسائل هنری و فرهنگی دور از ذهن به نظر نمیرسد. بهانه گفتوگوی ما با او فصل سوم سریال «ستایش» است كه به تازگی پخش آن به پایان رسیده و حدادیان مدتها در صدد این بود كه پس از پایان پخش این سریال درباره نكات مثبت و منفی این مجموعه و سریالهای تلویزیونی گفتوگو كند. او پیش از گفتوگو بیان میكند: «ببینندهای هستم كه چشم امیدش به سیمای خودمان است. امید دارم دوستان نقدهای مثبت حقیر را مبالغهآمیز نبینند و همچنین نقدهای منفیام را سازنده و از سر مهر دریابند.»
گفتن اسرار خانواده به غریبه ممنوع!
به نظر من یكی از جذابترین و پربینندهترین سریالهایی كه در سالهای اخیر از تلویزیون پخش شده است، سریال بسیار خوب ستایش است كه به ذهنم رسید راجع به عناوین مختلفی كه از آن دریافتم، صحبت و از عواملش تشكر كنم، چون تصور میكنم این سریال از زوایای مختلف تاثیرگذار بود و از این رو باید دلایل پربیننده بودن این سریال بررسی شود. من در وهله نخست مهمترین فاكتورها و مولفههایی كه این سریال را متمایز میكند بیان میكنم. مساله خانواده و حریم خانواده و مرزبانی از خانواده یكی از مهمترین مسائل این سریال است. ما در این سریال با شخصیتی به نام حشمت فردوس روبهرو هستیم كه مجموعهای از خوبی و بدیهاست. یكی از مهمترین محاسن این شخصیت كه یك آموزش بسیار مهم و مثبت را در جامعه دارد، مرزبانی از حریم خانواده است. یعنی گفتن اسرار خانواده به غریبه ممنوع! به این معنی كه مشكلات خانواده را باید در داخل خانواده حل كرد و اگر حل نشد باید هضم كرد. شاید بسیاری از مراجعات ما به روانشناسها به این دلیل است كه ما در خانواده به بزرگتر مراجعه نمیكنیم. بزرگتری كه طفولیت ما را دیده و زوایا و ابعاد شخصیتی ما را میشناسد. بنابراین میتوان خیلی از مشكلات را در خانواده حل كرد. در «ستایش» دیدیم كه ابتدای كار كه كلاهبرداری صورت گرفت، حشمت فردوس درباره این موضوع صحبت نمیكند. چون در یك طرف این قصه پای پسرش در میان است. ضمن اینكه اجازه نمیدهد دیگران هم درباره پسرش صحبت كنند. این به عقیده من یك تعلیم است. چون نمیخواهد مسائل خانوادگیاش بر سر زبانها بیفتد. حتی در پایان سریال دیدیم كه از انیس و برادرش شكایتی ندارد. چون خانواده او هستند. بنابراین ما یاد میگیریم در یك خانواده هر عضوی باید پوشاننده باشد.
نیاز خانوادهها به بزرگترها
بالاترین و مهمترین ركن تربیت اسلامی در قرآن این است كه پدر و مادر اهل استغفار باشند. در سوره نوح هم این مساله آمده است. فردوس در جایی میگوید این چرك تن خودمه. یعنی اشتباه پسرش را گردن میگیرد و این گردنگیری بزرگتر خانواده خیلی مهم است. به همین دلیل ما در خانواده نیاز به بزرگتر داریم ولو اینكه این بزرگتر اشتباه كند یا زبان تلخی داشته باشدكه البته و متاسفانه غرب نگاه به بزرگتر را خراب كرد. اسلام میگوید پدر فقط رفیق فرزند نیست بیرون از خانه رفیق زیاد است، پدر باید هم رفیق باشد هم ابهت داشته باشد، چون هیچ كسی و هیچ رفیقی برای فرزند پدر و مادر نمیشود. البته در این زمینه قدمهایی هم برداشته ایم. درست مثل سریال ستایش كه پدر موجودیت و موضوعیت دارد و این هم نكته مهمی است. البته من به این پدر نقدهایی هم دارم. اما وجودش خیلی بهتر از نبودنش است. چون زندگی چیزی است كه فقط نمیتوان در دانشگاه یاد گرفت. حتی در مسجد هم نمیتوان یاد گرفت. در خانواده باید به سرمشقها برای زندگی نگاه كرد.
شخصیتهای باورپذیر
باورپذیری سریال یكی دیگر از نكات مثبت این سریال است. به این خاطر كه شخصیتهایش با وجود اینكه قهرمانان داستان هستند، اما اشتباه هم میكنند. حشمت فردوس با وجود اینكه قهرمان سریال است، اما در برخورد با ستایش اشتباه میكند. خود ستایش هم در طول داستان بارها اشتباه میكند و حتی در جملهای میگوید اشتباه كرد فرزندانش را از پدربزرگشان دور كرد. حتی خانم مظفری هم كه خانم بسیار متدین و خوبی است، در قضاوت اشتباه میكند. پلیس هم در این سریال دچار اشتباه میشود. از همه مهمتر روحانی مسجد است كه درباره ستایش اشتباه میكند. یعنی همه قهرمانهای این سریال به نوعی دچار اشتباه میشوند.
تعامل و تقابل علم و تجربه
نوه و پدربزرگ در این سریال به عنوان تخصص و تجربه در كنار هم قرار میگیرند و این تعامل اتفاق درستی است. ضمن اینكه نشان دهنده این موضوع است كه در بحث آموزش به نكات مهمی نیاز داریم. به عنوان مثال كسی كه در دانشگاه كشاورزی خوانده اما چون كار میدانی انجام نداده، هیچ كاری در این زمینه بلد نیست. در «ستایش» تجربه فردوس و علم محمد در كنار هم قرار میگیرد. این مسائل به ما میخواهد بگوید در دانشگاههایمان یكسری چیزها باید تغییر كند و ما به برنامهریزی آموزشی جدیدی نیاز داریم. به نظر من در این زمینه «ستایش3» موفق عمل كرده و حتی ضعفهای دو فصل گذشته در متن را هم جبران كرده است.
در فصل دوم مخاطب میبیند كه ستایش فرزندانش را از پدربزرگشان كه ولی و قیم قانونی و شرعی بچههاست دور كرده، اما در فصل سوم این شخصیت اعتراف میكند اشتباه كرده است.
نقش مهم روحانیت
ما در سریال با یك روحانی بزرگوار و متواضع مواجه هستیم كه به خاطر اشتباهی كه كرده سراغ ستایش میرود تا از او عذرخواهی كند. این هم جزو نكات مهم این سریال است. اینكه روحانی به خوبی همه چیز را مدیریت میكند و در ارتباط با جنس مخالف و زنی كه همسر ندارد، به گونهای برخورد میكند كه حفظ صیانت كرده باشد. اینها به نوعی تعلیم و جزو نكات و درسهای مهم و عالی این سریال است. بنابراین نقش مسجد و روحانی یكی از مطالبی است كه بهزعم من اهمیت بسیاری دارد. قسمتی كه مهدی مظفری تصویر روحانی را نقاشی کرده و با این كار او را متوجه اشتباهش میكند هم سكانس خیلی مهمی است.
رونق تولید ملی در «ستایش»
امسال، سال رونق تولید است. با قطعیت میگویم تلویزیون در این سریال، رونق تولید ملی را نشان میدهد. مبحث از تو حركت، از خدا بركت را در سه شخصیت میتوان مشاهده كرد. ستایش آدمی است كه از ابتدا توانسته از پس خودش و زندگیاش بربیاید. حشمت فردوس نفر بعدی است كه از بیكاری فراری است؛ مدام در تلاش است و به تعبیری مرد كار است. اتفاقا سكانس قبرستان خیلی سكانس درست و مهمی است و در روایات و احادیث هم آمده كه قبرستان جای الهام است. همانطور كه در دیالوگی هم در جایی از سریال میگوید، میتوانند من را زمین بزنند اما نمیتوانند مانع بلند شدن من شوند. به نظر من این دیالوگ شاهدیالوگ است. سومین نفر خانمبزرگ است كه صاحب باغ پرتقال است و چنان قدرتی دارد كه هفت برادرش از او حساب میبرند. اینها نكات مهم این سریال درباره تولید ملی است. حالا عدهای میآیند و به گریم ستایش انتقاد میكنند. من بههیچوجه این حرف را قبول ندارم. ستایش در فصل قبلی كارگر بوده است. شاید بتوان گفت اشكال گریم به فصل دوم وارد است كه اشتباه بوده. من به طور كلی فكر میكنم اشكالات فصل دوم در این فصل مرتفع شده است. اتفاقا من فكر میكنم گریم آقای مظفری گریم اشتباهی است و بیش از حد پیر نشان داده شد.
لزوم قهرمان در سینما و تلویزیون
ما وقتی به ابتذال میرسیم كه نكات مثبت فیلمفارسی را كنار میگذاریم. ما به نوعی به گذشته نیاز داریم. نسل دهه 50 رزمندههای دهه 60 بودند. از نكتههای مثبت این فیلمها ترویج جوانمردی و ازخودگذشتگی بود. سینما و تلویزیون ما نیاز به قهرمان دارد. یك سری ادبیات قدیمی در این فیلمها بود كه فراموش شد یا تعبیر دیگری پیدا كرد. نكته مهم دیگری كه در این فیلمها وجود داشت و فراموش شده، این است كه آدمهای بد فیلمفارسیها خطوط قرمزی برای خودشان داشتند و این مهم است. یا اینكه در گذشته همه همسایهها هوای همدیگر را داشتند و انگار یك بچه چند مادر داشت و حواسشان به همه چیز بود. اما در زندگیهای امروز و در آپارتمانها هیچكسی از همسایه خودش خبر ندارد. این خوب نیست. نكته دیگر اینكه حضور یك مادر روی سجاده نماز و یا حضور بازیگر در امامزاده در فیلمفارسیها بود. واقعا جای خالی سكانسهای نماز ستایش در خانه محسوس بود. البته در این سریال واقعا به مسجد بها داده شد، مسجد دیده شد ولی نماز در خانه و خانواده مشهود نبود؛ هر چند نماز نخواندن فردوس لطمهای به كار وارد نكرد و از نكات درست سریال راجع به شخصیت فردوس بود. خلاصه تقریبا هیچكدام از كاراكترها را در حال نماز در خانه ندیدم.
ازدواج مجدد و تبیین فواید آن
یكی دیگر از نكات مهم این سریال ازدواجهایی است كه بر اساس تصمیمگیریهای پدرها و مادرها بدون اطلاع فرزندان صورت میگیرد و از فرهنگهای غلط گذشته است كه باید منسوخ شود. چون عواقب خوبی ندارد و خوشبختانه در این سریال به آن پرداخته شد. ماجرای ازدواج پسر خانم مظفری و دختر داییاش است كه جمع كردن این قسمت خیلی هنرمندانه صورت گرفت. اینكه بچهها به احترام و خواسته بزرگترها تصمیم به ازدواج میگیرند خیلی مهم است، اما تصمیم درستی نیست. در جای دیگری از داستان هم ما با ازدواج مجدد ستایش روبهرو میشویم، نكتهای كه اسلام به آن تاكید میكند. این سریال میگوید اینكه زنی همسرش فوت كرده یا شهید شده حق دارد باز ازدواج كند و كسی نمیتواند این حق را از او بگیرد. از طرفی ازدواج و عاشق شدن در سن بالا هم اتفاق خوب این سریال است. اینكه مردها و زنان مسن هم میتوانند عاشق شوند و ازدواج كنند. آمار سن 50 تا 70 سال جامعه ما بالاست و باید این سن هم در جامعه دیده شود كه با این سریال دیده شد. با حشمت فردوس، خانم مظفری، ستایش و خانمبزرگ این اتفاق افتاد و دیده شد.
گویش درست تهرونی حشمت فردوس
نكته مثبت دیگر این سریال بهزعم من بازیهای خوب بازیگران به خصوص بازی فوقالعاده خوب داریوش ارجمند است. افههای چانه، لب، ابرو، خطوط پیشانی و حركاتی كه حشمت فردوس با دستش انجام میدهد پر از بازی است. این شخصیت دقیقا سرجایش نشسته است. حتی زمانی كه روی صندلی سكوت میكند هم بازی خوبی دارد و داستان را با همین سكوتش رو به جلو میبرد. نرگس محمدی بحق ستایش این سریال است. به نظر من اصلا انتخاب بجا و درستی در سریال «بوی باران» نبود، اما دقیقا مناسب این نقش است. مهدی سلوكی در اغلب سكانسها بدون دیالوگ است اما خوب بازی میكند. اینها نكات مثبت سریال است. بازیگران این سریال به قدری قوی هستند كه نیاز به هدایت كارگردان ندارند. بهخصوص ادبیات حشمت فردوس كه زبان تهرانی را خیلی خوب و درست حرف میزد. اصطلاحاتی كه به عنوان یك مرد تهرونی میدونی در بازیاش استفاده میكرد فوقالعاده درست و خوب بود كه من به عنوان یك بچه تهران كه در همان حوالی رشد كرده است این را میگویم.
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/
چقدر دقیق و ظریف زوایای فیلم رو بررسی کرده
خدا قوت به همه بازیگران و کارگردان و نویسنده و خلاصه همه دست اندرکاران این سریال کاملا ایرانی وخوش مزه
با تشکر از درج این گفتگو امیدوارم که کار فرهنگی در کشورم روز به روز بهتر باشد.
اگر بی ادبی نباشد نظر بنده حقیر رو درج کنید.
سمت وسو نگرفتن فرهنگ ایران زمین مستلزم تلاش برای شناسایی فرهنگ اصیل ایران زمین می باشد . چیزی که ابدی و پا برجا در دنیاست سرشت و فطرت پاک انسان در راه تعالی و عشق ورزیدن می باشد .
عشق عصاره زلال حیات است که نیک بودن بی دلیل خود از اهداف خلقت بشر می باشد .
ایرانیان نیک سرشت در هرجای دنیا که باشند با افکار و رفتار و گفتار راهشان را برای دیگر اقوام روشن می سازند . و یادمان باشد اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین فارس به آن دست پیدا خواهند کرد .
آقای سعید حدادیان هم قابل احترام مثل سایر ایرانیان فرهنگ دوست می باشد ولی اجازه بدهید نظری داشته باشم که علم و دانش روشن کننده خیلی از نقاط کور زندگی و مشکلات ما هست . کاش نظر یک کارشناس خبره علمی کشورم رو برای عموم مردم می پرسیدید. ما نیاز به باور ایرانی بودمان داریم .
1- آشنایی عمیق به ردیف های موسیقی
2- آشنایی به شعر(اتفاقاً ایشان شاعر درجه یک معاصر هم هستند)
3- آشنایی عمیق به تاریخ اسلام
4- و ...
حالا اگر یک موسیقیدان یا شاعر یا تاریخدان راجع به سریال صحبت می کرد ما اصلاً اعتراض نمی کردیم. چطور به خود اجازه می دهیم به کسی که در فنون مختلف تخصص دارد چنین بگوییم!!!