گرمخانه‌ها، خانه‌هایی گرم، امن و آرام برای زنان معتاد و بی خانمانی هستند که جایی برای سپری کردن روزهای سرد زمستان ندارند.

به گزارش خبرنگار حوزه شهری گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، نمی‌دانست از سوز و سرمای زمستان کجا باید پناه ببرد، خانه و کاشانه‌ای نداشت و اعتیاد و مصرف مواد همه چیزش را گرفته بود و حالا خانه‌اش کوچه پس کوچه‌های شهر و جای خوابش جوی‌های آب شده بود.

بعد از مدت‌ها بالاخره توانسته بود غذایی گرم و جایی نرم پیدا کند، جایی که بتواند بدون استرس شب را به  صبح برساند، گرمخانه.

با جمعی از اهالی رسانه راهی همین گرمخانه‌ها که فقط خانم‌ها در آنجا اقامت داشتند شدیم، سوار بر اتوبوس به سوی اولین مرکز در منطقه ۱۵  حرکت کردیم.

من الان دیوانه‌ام...

اسمش مرکز «مادر و کودک» بود؛ مخصوص زنانی که در دوران بارداری گرفتار بلای خانمان‌سوز اعتیاد شده بودند و یا زنانی که مادر بودند، اما کمی متفاوت از مادرانی که می‌شناسیم، اعتیاد وجه تمایز آن‌ها با دیگر مادران بود.

/////

وارد اتاق شدیم در نگاه اول زنی را در حال لاک زدن دیدیم تا ما را دید به ما گفت: «من تازه مادر شدم». از او پرسیدم پس فرزندت کجاست؟ گفت: «بیمارستان بستری شده، دختره اما هنوز اسمی براش نذاشتم» و بعد شروع کرد از تجربه تلخ زندگی و اعتیادش گفت.

او به ما گفت که از ۹ سالگی در مدرسه معتاد شده و در زمان بارداری هم مصرف کرده، اما توانسته بود اعتیادش را با مصرف متادون کنترل کند تا به جنین آسیبی وارد نشود.

در همان اتاق زنی دیگر که همراه دختر جوانش در مرکز زندگی می‌کرد با ما شروع کرد به حرف زدن. او گفت: با همسرم هر دو به مصرف موادمخدر آن هم از نوع شیشه آلوده شده بودیم، اما مدتی است که ترک کرده‌ام.

از او پرسیدیم راست است که می‌گویند شیشه دیوانه می‌کند؟

او با خنده گفت: من الان دیوانه‌ام، بعضی‌ها که دیوانه می‌شوند به خاطر این است که با پایپ کثیف شیشه را مصرف می‌کنند.

/////

این زن برایمان تعریف کرد که ۱۵ سال پیش برای اولین بار مصرف شیشه را تجربه کرده، اما تا ده سال اول هر از چند گاهی می‌زده، ۲ سال هیچی مصرف نکرده بود که ناگهان ورود دوست قدیمی بعد از سال‌ها به زندگی‌اش سر آغاز شروعی دوباره برای مصرف مواد شده بود و همین شروع سه سال او را به شیشه وابسته کرد، اما حالا پاک و از زندگی اش راضی بود.

زنی در این مرکز از ازدواجش در ۱۴ سالگی برایمان گفت، اما حالا ۳۰ سال داشت و سه بار تجربه ازدواج که دوبار آن ازدواج موقت بود.

عباس دیلمی زاده مدیرعامل جمعیت تولدی دوباره، درباره مرکز نگهداری مادر و کودک اظهار کرد: در این مرکز تیم درمانی ما متشکل از پزشک، روانشناس، مددکار اجتماعی، بهیار، جامعه شناس  و روانپزشک است و مشغول به ارائه خدمات به زنان معتاد هستند، همچنین افرادی نیز داوطلبانه برای کمک به مرکز روزانه رفت و آمد دارند.

دیلمی زاده با بیان اینکه در این مرکز زنان باردار، مادران و زنان مجرد معتاد اقامت دارند، افزود: در این مرکز از زنان باردار معتاد و یا از زنان معتادی که علائم سایکوتیک (روان پریشی) دارند نگهداری می‌کنیم تا وضعیت مناسبی پیدا کنند.

او درباره نحوه مراجعه‌ زنان معتاد به مرکز بیان کرد:  مراجعان از طریق گشت‌ها، شهرداری، بهزیستی، سازمان های مردم نهاد در حوزه کودک و مادر همچنین از طریق دوستان به اینجا معرفی می‌شوند و ما هیچ هزینه‌ای برای درمان و نگهداری از آن‌ها نمی‌گیریم، مگر اینکه فرد توان پرداخت هزینه‌های خود را داشته باشد.

دیلمی زاده گفت: ۳۰ نفر در این مرکز اقامت دارند، یک نفر زن باردار ۱۴ بچه و دو نفر تازه زایمان کرده هستند.

مدیرعامل جمعیت تولدی دوباره گفت: بیمارستان‌های مهدیه، سمیه و اکبرآباد هزینه‌ای برای زایمان این زنان نمی‌گیرند، همچنین منابع مالی از طریق شهرداری، بهزیستی، سازمان‌های مردم نهاد تأمین می‌شود و بهزیستی از ابتدای سال تاکنون ۱۰۰ میلیون به این مرکز کمک کرده و قول داده تا پایان سال ۳۰۰ میلیون دیگر هم نیز کمک کند.

او ادامه داد: شهرداری کمک مالی نمی‌کند، اما مکان برای نگهداری، اتوبوس برای گردش، میوه و ...  را تأمین می‌کند و خیرین هم کمک نقدی نمی‌کنند، بلکه وسایل مورد نیاز را خریداری کرده و به مرکز منتقل می‌کنند.

دیلمی زاده اضافه کرد: هیچ کسی در مرکز ما به دلیل نداشتن پول بیرون نمی‌شود و هر زن معتاد‌ی در ایران می‌تواند در این مرکز به صورت رایگان درمان شود و تا زمانی که شرایط خروج از مرکز را نداشته باشد، می‌تواند همچنان اقامت داشته باشد.

بگید بهار را پیش من بیاورند...

بعد از توضیحات دیلمی زاده از این مرکز خارج شدیم و به سمت جایی دیگر رفتیم، مکانی در لویزان که به آن گرمخانه نمی‌گفتند، اسمش سامان‌سرا بود و شرایط این سامان‌سرا با دیگر گرمخانه‌ها فرق داشت و شرایط کمی خاص و مراجعان کمی خاص‌تر بودند.

در راه به ما تأکید کردند بیماران این مرکز شرایط عادی ندارند، خیلی به آن‌ها نزدیک نشوید، هنگامی که وارد شدیم فضای سنگین محیط مرا تحت تأثیر قرار داد. همه جا ساکت بود بعد از توضیحات حسین مهاجر مشاور مدیرعامل سازمان خدمات رفاهی و امور اجتماعی شهرداری تهران قفل درب‌ها باز شد و وارد اتاق شدیم، مهاجر ما را به آن‌ها معرفی کرد. همین طور مبهوت به ما نگاه می‌کردند، اکثرا زنان سن بالا بودند و ما را به یاد مادربزرگ هایمان انداختند، اما آن‌ها در وضعیتی بودند که شباهتی به زنان پیر با تجربه زندگی ما نداشتند.

/////

 امیدشان از ادامه زندگی ناامید شده بود وقتی با آن‌ها صحبت کردیم از حرف‌هایشان مشخص بود که حال خوبی ندارند، اعتیاد تمام روان آن‌ها را تحت الشعاع قرار داده بود.

هنگامی که با یکی از آن‌ها صحبت کردم، آشفتگی در تمام کلامش جاری بود. او می‌گفت: بهار نوه‌ام را می‌گویم بگید بهار را پیش من بیاورند.

آنجا هر کسی به نوعی از مشکلاتش گفت، اما ناگهان چشمم به زنی افتاد که اصلاً متوجه حضور آن تعداد خبرنگار و عکاس در اتاق نبود. مهاجر گفت: او مصرف کننده هروئین است  و تازه دیروز به این مرکز منتقل شده، خیلی لاغر بود و در تخت خود زیر پتو به خود می‌پیچید.

بعضی‌ها از دیدن ما خوشحال شدند و بعضی‌ها هم حتی حاضر نبودند حتی با ما صحبت کنند. یکی از زنان که سن بالایی هم داشت دست یکی از خبرنگاران را گرفت و صورتش را بوسید و شروع کرد به درد و دل کردن.

مهاجر گفت: در این مرکز افرادی اقامت دارند که دیگر به ته خط رسیده اند، کسی را ندارند که به دنبال آن‌ها بیاید و یا آن‌ها را ببینند.

او ادامه داد: افرادی که در این سامان‌سرا اقامت دارند شامل معتادان متجاهر، تکدی‌گران، مصرف کننده‌های حرفه‌ای، ولگردان و کارتن خواب‌ها هستند که اکثراً از طریق گشت‌ها به این مرکز منتقل شده‌اند.

مهاجر افزود: این افراد وقتی وارد مرکز شدند خروج آن‌ها دست خودشان نیست و باید حکم قاضی برای خروج آن‌ها صادر شود. همچنین در این سامان‌سرا شرایطی برای ترک اعتیاد نیست و فقط می‌توانند اقامت موقت داشته باشند تا بعد از چند روز قاضی وضعیت آن‌ها را تعیین تکلیف کند و به مراکز ترک اعتیاد بهزیستی برای ترک مواد منتقل شوند.

مشاور مدیرعامل سازمان خدمات رفاهی و امور اجتماعی شهرداری اظهار کرد: در سال ۷۸ مصوبه شورای عالی اداری به شماره ۷۰.۶۰۳ شهرداری ملزم شد تا در حوزه آسیب‌های اجتماعی مداخله کند.

او افزود: در این مصوبه وظیفه شهرداری فقط تأمین فضا برای نگهداری معتادان تعریف شده است، اما شهرداری علاوه بر تأمین فضا، ماشین برای جمع‌آوری و نیرو برای ارائه خدمات و اعتبارات نیز تخصیص می‌دهد.

مهاجر با بیان اینکه این مرکز قرار بود موقت باشد، اضافه کرد: افرادی که به این مرکز می‌آیند ظرف مدت یک تا ۲ روز  پرونده آن‌ها با حکم قضایی به دستگاه‌های مسئول ارجاع می‌شود، اگر سالمند یا فردی دارای اختلال روانی است به سازمان بهزیستی کشور ارجاع می‌شود.

مشاور مدیرعامل سازمان خدمات رفاهی و امور اجتماعی شهرداری تصریح کرد: اگر فردی نیازمند درمان است و بیماری جسمی دارد، به علوم پزشکی و اگر نیازمند کمک‌های حمایتی است به کمیته امداد معرفی می‌شود، همچنین اگر اهل شهرستان است به شهر خود و یا اگر اتباع خارجی است به کشورش منتقل می‌شود.

او ادامه داد: ۹۰ درصد مراجعان ما مربوط به بهزیستی هستند و بهزیستی اعلام کرده ظرفیت ندارد و این افراد در سیستم ما باقی می‌مانند، همچنین مرکز مردان از مرکز زنان اوضاع بدتری دارد، از ۱۳۰ نفر مردی که در مرکز ما نگهداری می‌شوند ۱۱۰ نفر حکم رفتن به مرکز بهزیستی را دارند.

مشاور مدیرعامل سازمان خدمات رفاهی و امور اجتماعی شهرداری با اشاره به اینکه بهزیستی معمولاً افرادی که بیماری جسمی روانی ندارند و هزینه نگهداری آن‌ها برایشان ارزان‌تر می‌شود را پذیرش می‌کند و سالمندان و افرادی که بیماری جسمی و روانی دارند در سیستم ما باقی می‌مانند.

زندگی‌ام را مدیون خانم اوتادی هستم...

با حالی نه چندان خوش سامان‌سرا را ترک کردیم،  آخرین مقصد ما گرمخانه‌ای در چیتگر بود و بعد از اینکه ترافیک سنگین را پشت سر گذاشتیم به آنجا رسیدیم.

زنان این گرمخانه استقبال خیلی گرمی از ما کردند. هر کدام با محبت زندگیشان را تعریف کردند، یکی از موفقیت‌هایش در ورزش گفت پیش از آن که معتاد شود، او می گفت که حتی عضو تیم ملی ووشو هم بوده، اما به دلایلی مثل خالکوبی بدن، اعتیاد و دوپینگ محروم شده بود، اما حالا ترک کرده و با کمک‌های خانم اوتادی (مددکار گرمخانه) به ورزش بازگشته و با تولدی دوباره زندگی جدیدی را آغاز کرده است. او از من خواست در گزارشم این حرف او را بگویم «زندگی‌ام و بازگشتم به ورزش را مدیون خانم اوتادی هستم»

/////

بعضی از زنان این مرکز معتاد نبودند تنها به دلیل بی جا و مکانی در آن گرمخانه زندگی می‌کردند و تعدادی از آن‌ها نیز ترک کرده بودند و  روز‌ها برای کار در مترو و یا خانه‌های مردم از گرمخانه بیرون می‌رفتند و یا بعضی‌ها شبانه روز در مرکز اقامت داشتند.

مهاجر درباره گرمخانه‌های مخصوص زنان در شهر تهران گفت: گرمخانه چیتگر اولین گرمخانه بانوان در شهر تهران است و ما در تمامی گرمخانه‌ها ۳ وعده غذا می‌دهیم، این گرمخانه‌ها شبانه روزی هستند و هیچ هزینه‌ای از آن‌ها دریافت نمی‌شود.

او با بیان اینکه توانستیم ۶۰ درصد مراجعین را ترک دهیم، گفت ۴۰ درصد افرادی که در گرمخانه چیتگر اقامت دارند بیرون از گرمخانه مواد خود را مصرف می‌کنند و هیچ اجباری برای ترک آن‌ها نیست.

مشاور مدیرعامل سازمان خدمات رفاهی و امور اجتماعی شهرداری درباره منابع و اعتبارات برای هزینه در گرمخانه‌های شهر تهران بیان کرد: شورای شهر تهران برای گرمخانه‌ها بودجه مصوب کرده و بر اساس این بودجه گرمخانه‌ها اداره می‌شوند و در سال جاری ۴ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان اعتبار برای اداره ۱۷ گرمخانه شهر تهران تخصیص داده شد.

از زنان اتاق پرسیدیم جوان‌ترین فرد در اینجا کیست؟ دختری را نشانمان دادند، کاپشن به تن داشت و کلاه خزدار کاپشن خود را سر کرده بود. وقتی کلاه را از جلوی چشمش کنار زد معلوم شد که تازه موهایش را با تیغ زده و روی تخت خواب نشسته بود، ناخن‌ها و ابروهایش را کاشته بود، اما چهره معصوم و زیبایی داشت، اصلاً زیبایی‌اش ما را جذب خود کرد.

۲۳ سالش بود، اما در این سال‌ها روز‌های چندان خوشی را نگذرانده بود، بار‌ها مورد سوءاستفاده و تجاوز برخی از مردان بلهوس شهر قرار گرفته و دیگر از همه چیز و همه جا خسته شده بود.

با او همکلام شدم، زیاد درس نخوانده و پدر و مادرش از هم جدا شده بودند و تنها برای خود زندگی می‌کرد. از او پرسیدم چگونه خرج خود را در می‌آوردی؟ گفت: با سوار شدن در ماشین‌های مدل بالا خرجم را در میاوردم، یکی از خبرنگاران از او پرسید؟ چقدر پول می‌گرفتی؟ گفت: ۱۰۰، ۲۰۰ و ۲۵۰ تومان.

او مدعی شد که حتی یکبار هم در شهرک غرب در ملأ عام مورد تجاوز قرار گرفته و مردم هم هیچ اقدامی نکردند.

حرف‌های این دختر همه ما را به فکر برد که چقدر شهر می‌تواند برای یک دختر تنها که کسی را برای محفاظت ندارد ناامن و ترسناک باشد، اگر‌های زیادی است که می‌توانست زندگی او را متحول کند و الان به جای نشستن بر تخت‌های گرمخانه چیتگر آن هم میان زنانی که شاید هم سن و سال مادرش هستند بر صندلی دانشگاه تکیه می‌زد.

مالک حسینی رئیس سازمان مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران درباره گرمخانه‌های مخصوص زنان در شهر تهران اظهار کرد: در تهران در دو منطقه ۱۲ و ۲۲ گرمخانه‌هایی وجود دارد که مخصوص زنان هستند.

وی ادامه داد: همچنین یک سامانسرا در لویزان است که مراجعان در این سامانسرا با حکم قاضی ترخیص می‌شوند، گروه‌هایی که به این مکان منتقل می‌شوند شامل متکدیان حرفه‌ای و مبتلایان به اختلالات روانی و معتادان متجاهر هستند که با تشخیص قاضی تحویل بهزیستی و یا مراکز بازپروری می‌شوند.

حسینی گفت: ظرفیت استاندارد گرمخانه‌ها ۴۵۰ تا ۵۰۰ نفر است، همچنین هیچ آمار دقیقی از زنان معتاد نداریم، اما به طور تقریبی ظرفیت گرمخانه‌های تهران بیشتر از زنان معتاد در شهر است.

شام را مهمان زنان گرمخانه بودیم و بعد از صرف شام با محبت و خوش‌رویی‌شان، آنجا را ترک کردیم.

گزارش از فرناز عبدالمحمدزاده

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۰
United States of America
ناشناس
۱۲:۵۰ ۲۴ آبان ۱۳۹۸
به جای این همه هزینه برای فوتبال ملی می تونیم در جهت رفاه عمومی خرج کنیم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۳۹ ۲۴ آبان ۱۳۹۸
وجود این گرمخانه ها و سرپناهها و یا یتیم‌خانه ها جامعه را بهتر و امن‌تر میسازد.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۴۵ ۲۴ آبان ۱۳۹۸
اگرسقط جنین ناخواسته ازاد شود این افرادمتولد نمی شوند وچنین مشکلاتی برای جامعه کمتر خواهد بود
Canada
ناشناس
۲۳:۴۴ ۲۳ آبان ۱۳۹۸
این گرمخانه میتوانند درس عبرتی برای جوانان و دانش اموزان باشد .اگر هر چند یک مدت جوانان را انجا ببرند .تا دنبال مواد نروند و اینده خود را در انجا ببیندد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۴۴ ۲۳ آبان ۱۳۹۸
هرچقدر پول وسرمایه برای ایجاد چنین مراکزی بدهند باز هم کم است...سلامت زنان و دختران این مرز وبوم سلامت کل جامعه را تضمین میکند..شرط ایمنی درهر جامعه ای احساس ایمنی واقعی زنان آن جامعه است
Canada
ناشناس
۲۲:۲۰ ۲۳ آبان ۱۳۹۸
باید دانش اموزان پسر و دختر را به گرمخانه ها ببرند تا از تزدیک مشکلات ناشی از مصرف مواد را ببیندند و به دنبال اش نروند و درس عبرتی برایشان باشد
Canada
ناشناس
۲۰:۴۶ ۲۳ آبان ۱۳۹۸
الحمدالله .خیلی خوبه .ولی ایکاش حرفه بر حسب علاقه و بازار کار یاد بگیرند .کلاس های روان شناسی .بیمارند باید سالم شوند و به جامعه برگردند
آخرین اخبار