مرگ زن جوانی که در حال مستی در اتوبان کشته شد، پسرجوان را به دردسر انداخت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، این پسر که متهم است زن جوان را در حال مستی در حاشیه اتوبان از خودرواش پیاده کرده است دیروز در دادگاه از خود دفاع کرد.

دردسر مرگ تکان‌دهنده دختری بعد از بزم مستانه

مرگ فجیع در اتوبان
رسیدگی به این پرونده به دنبال برخورد خونین چند خودرو با یک زن در اتوبانی در تهرانسر آغاز شد. در بررسی‌ها روشن شد زن ۲۴ ساله به نام لادن در حال عبور از عرض خیابان بود که چند خودرو با وی برخورد کرده اند و وی کشته شده است. جسد زن جوان به پزشکی قانونی منتقل شد و خانواده وی شناسایی شدند. مادر لادن به ماموران گفت: چند ساعت قبل مرد جوانی به نام اکبر با من تماس گرفت و گفت کیف و وسایل دخترم، داخل خودروی او جا مانده است. وقتی با اکبر قرار گذاشتم و وسایل دخترم را تحویل گرفتم، پلیس با من تماس گرفت و گفت دخترم در اتوبان تصادف کرده و جان سپرده است. من از شنیدن این خبر شوکه شده بودم. مادر گریان ادامه داد: اکبر از قبل دخترم را می‌شناخت و با او رابطه دوستانه داشت. او در مرگ دخترم مقصر است و از او شکایت دارم.

آشنایی با لادن
به دنبال این شکایت، اکبر شناسایی و بازداشت شد. وی گفت: من و دوستانم از مدت‌ها قبل برادر لادن را می‌شناختیم. او ساقی مشروب بود و بیشتر اوقات برای خرید مشروب سراغ او می‌رفتیم. در همین رفت و آمد‌ها بود که با لادن آشنا شدم. آخرین بار برای خرید مشروب سراغ برادر او رفته بودم، اما در خانه نبود به همین خاطر لادن به من مشروب داد. من هم از او خواستم تا سوار خودرو شود و همراه من و دوستانم در خیابان‌ها گشتی بزند.

اکبر ادامه داد: ما به همراه لادن برای تفریح به بیرون رفتیم و با هم ناهار خوردیم. ما در خودرو مشروب خوردیم، اما یک باره حال لادن بد شد. او در حال مستی شروع به داد و فریاد کرد. لادن عصبانی بود و مدام فریاد می‌کشید. در حوالی تهرانسر از من خواست تا پیاده اش کنم. من در حاشیه اتوبان او را پیاده کردم و به همین خاطر کیف و وسایل همراه او در خودرو جا ماند. همان موقع با مادرلادن تماس گرفتم تا کیف و وسایلش را به او برگردانم، اما چند ساعت بعد متوجه شدم لادن در تصادف رانندگی کشته شده است.

در دادگاه
در حالی که مادر لادن اصرار داشت اکبر در مرگ دخترش دست داشته علیه او کیفر خواست صادر شد و اکبر ۳۰ ساله دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالی و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

در ابتدای جلسه مادر لادن گفت: من درخواست قصاص ندارم. حتی اگر اکبر با چاقو هم دخترم را کشته بود حاضر نبودم قصاص شود، اما چون می‌دانم اکبر دختر مرا به بیرون برده و به او مشروب خورانده است و او را در حالت مستی در حاشیه اتوبان از خودرو پیاده کرده برایش مجازات می‌خواهم. او باید تاوان کارش را بدهد. من از طرف خودم و نوه خردسالم درخواست دیه دارم.

سپس اکبر در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من در مرگ لادن هیچ دخالتی نداشتم. من اصلا متوجه تصادف او نشده بودم. پس از خوردن مشروب، لادن شروع به داد و فریاد کرد و به همین دلیل او را در حاشیه اتوبان از خودرو پیاده کردم. تنها جرمی که مرتکب شدم این است که مشروب نوشیدم و حاضر نیستم پولی به اولیای دم پرداخت کنم.

اظهارات شاهد در دادگاه
سپس شوهر خواهر اکبر که به طور اتفاقی صحنه تصادف را دیده بود به عنوان شاهد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من صاحب یک خاور هستم و با خودروام در شهرداری کار می‌کنم. آن روز اتفاقی در حال عبور از تهرانسر بودم که دیدم یک زن با مانتوی قرمز در حالی که تلو تلو می‌خورد از عرض اتوبان عبور کرد.

خودرو‌ها برایش بوق می‌زدند، اما او بی تفاوت با آرامی در حال عبور بود تا این که خودرویی به آرنج او برخورد کرد و زن جوان چرخی زد و دوباره به راهش ادامه داد. این شاهد گفت: من از اتوبان گذشتم، اما هنگامی که به دوربرگردان رسیدم و به لاین مخالف رفتم، دیدم مردم آن طرف اتوبان جمع شده اند.

همان موقع خودروام را پارک کردم و پیاده شدم و دیدم چند خودرو با زن جوان برخورد کرده اند و جسد او چند متر آن طرف‌تر پرت شده است. من همان روز این ماجرا را برای خانواده ام تعریف کردم، اما چند روز بعد وقتی اکبر بازداشت شد، شوهر خواهرم به من گفت احتمالاً اکبر متهم پرونده‌ای است که تو شاهد کشته شدن قربانی آن بوده ای. به همین دلیل همان موقع به پلیس آگاهی رفتم و ماجرا را تعریف کردم. با پایان اظهارات شاهد ماجرا، قضات وارد شور شدند تا درباره این پرونده اظهار نظر کنند.

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۱۲ ۱۹ آبان ۱۳۹۸
بعضیها چه زندگی کثیفی دارن .
مشروب میخورن . با نامحرم همسفر میشن و....
بعد تازه مادر یادش میاد دختری داشته و شاکی میشه .
واینکه مادر فقط دیه را میشناسه . یعنی دلش برای دخترش نسوخته