به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ماهیت اشتراکی و همکاری فیلمسازی همزمان یکی از بزرگترین مزیتهای آن و سختترین مانع آن نیز هست، زیرا اگر بازیگر و کارگردان فیلم به طور کامل و درست با هم هماهنگ نباشند، ممکن است نتیجه کار آنها چیزی باشد که هیچ یک انتظارش را نداشتهاند. از این رو حتی بهترین بازیگران نیز برخی نقشآفرینیهای متفاوت و ضعیف در کارنامه خود دارند و جای تعجب نیز ندارد که ببینیم بازیگران طراز اول هرازچندگاهی در مقابل دریافت رقمی هنگفت در فیلمی ناشناخته و بد بازی کنند.
اما دسته بسیار کوچکی از بازیگران نیز هستند که از این قواعد مستثنی بوده و نمیتوان یک نقشآفرینی منفی و ناخوشایند در پروفایل کاری آنها یافت. ۱۰ بازیگری که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد از مطمئنترین بازیگرانی هستند که در هالیوود وجود داشته و ظاهراً توان انجام بازیهای ضعیف را ندارند حتی اگر دیگر عوامل فیلم به خوبی آنها نباشند.
لئوناردو دی کاپریو
لئوناردو دی کاپریو معمولاً به عنوان یکی از بهترین بازیگران نسل خود شناخته میشود و اگر چه انتخابهای اولیهاش در دنیای بازیگری باعث شد که وی به عنوان یک بازیگر خوشقیافه در نقشهای دلبرانه شناخته شود، اما در طول ۳۰ سال فعالیتش در دنیای سینما تاکنون هیچگاه شاهد یک نقشآفرینی بد یا ضعیف از او نبودهایم.
او در سال ۱۹۹۴ و در سن تنها ۲۰ سالگی جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را بدست آورد که نشان از پتانسیل بالای او در بازیگری در همان سالهای اول داشت و حتی زمانی که در فیلمهای تجاری و پرزرق و برقی مانند «تایتانیک» (Titanic) جیمز کامرون نیز بازی کرد همواره زیبایی و دینامیک خاصی به فیلمهایش میافزود.
البته وی در فیلمهایی ناموفق نیز بازی کرده، از جمله فیلم «ساحل» (The Beach) از دنی بویل، اما یکی از نکات مثبت این فیلم همان بازی دی کاپریو بوده و نمیتوان او را به پذیرش بازی در این فیلمها به خاطر پول یا بازی ضعیفی که به کل محصول صدمه زده باشد متهم کرد.
با ورود به قرن بیست و یکم، دی کاپریو همواره در اوج قرار داشته و با بازیهای فوقالعاده در فیلمهایی مانند «اگه میتونی منو بگیر» (Catch Me If You Can)، «هوانورد» (The Aviator)، «رفتگان» (The Departed)؛ «الماس خونین» (Blood Diamond)، «جاده انقلابی» (Revolutionary Road)، «جزیره شاتر» (Shutter Island)، «جانگوی آزاد شده» (Django Unchained)، «گرگ وال استریت» (The Wolf of Wall Street)، «از مرگ بازگشته» (The Revenant) و اخیراً نیز «روزی روزگاری در هالیوود» (Once Upon a Time in Hollywood) همچنان اعتبار خود را حفظ کرده است.
حتی فیلمهای کمتر شناخته شدهای مانند «مجموعهای از دروغها» (Body of Lies)، «جی ادگار» (J. Edgar) و «گتسبی بزرگ» (The Great Gatsby) نیز از بازیهای فوقالعاده او بیبهره نبودهاند.
تیلدا سوینتن
تیلدا سوینتن یکی از آن بازیگرانی است که هرگاه جلوی دوربین قرار میگیرد یک بازی متفاوت، اما واقعی از خود ارائه میدهد و نمیتوان او را به تکرار خودش در یک مسیر تنبلانه متهم کرد. در بیش از ۶۰ فیلمی که در آنها بازی کرده، سوینتن نام خود را به عنوان یکی از آفتابپرستهای هالیوود، چه از لحاظ تغییرات جسمانی شدید و چه تواناییاش در زمینه محو شدن در نقشهایی متفاوت جاودان ساخته است.
او در طول دوران فعالیتش با کارگردانان هنرمند و بیمانند فراوانی از جمله وس اندرسون، جیم جارموش، لوکا گواداگنینو و بونگ جون هو همکاری داشته است و در فیلمهای شناخته شدهای مانند «کنستانتین» (Constantine)، مجموعه فیلمهای «نارنیا» (Narnia)، (فاجعه) (Trainwreck) و فیلمهای دنیای سینمایی مارول که هر کدام در ژانرهایی متفاوت بودهاند ایفای نقش کرده است. سوینتن چنان هنگام حضور روی پرده حضوری موثر و قدرتمند دارد که خیلی زود توجه مخاطب را به خود جلب میکند و با گذشت زمان بر زیبایی بازی و غیرقابل پیشبینی بودنش افزوده میشود.
دانیل دی لوییس
بسیاری بر این باورند که دانیل دی لوییس بزرگترین و بهترین بازیگر زنده دنیای سینماست به طوری که هیچ کسی را نمیتوان در یک ردیف با او متصور شد. جایگاه رفیع دی لوییس وقتی بیشتر به چشم میآید که بدانید وی تنها در ۲۰ فیلم بزرگ حضور داشته است. وی برای اولین بار در فیلم «گاندی» (Gandhi) در سال ۱۹۸۲ وارد سینما شد و هر بار با یک فیلم جدید مرزهای بازیگری را درنوردیده است.
نتیجه این ماجراجویی، رکورد سه جایزه اسکار در ۶ نامزدی بوده که هیچ بازیگر مردی تاکنون نتوانسته به آن دست یابد. با این وجود، حتی نقشآفرینیهایی که از دیدگاه منتقدان و داوران جشنوارههای سینمایی شایسته نامزدی جوایز معتبر نبودهاند نیز بسیار مسحور کننده هستند، از جمله بازیهای او در فیلمهای «آخرین موهیکان» (The Last of the Mohicans)، «عصر معصومیت» (The Crucible)، «بوته» (The Crucible) و «بوکسور» (The Boxer).
با این وجود تنها نکته منفی در کارنامه دی لوییس، حضور وی در فیلم موزیکال شکست خورده «نه» (Nine) به کارگردانی راب مارشال در سال ۲۰۰۹ است که حتی در این فیلم نیز بازی دی لوییس مورد تحسین منتقدان قرار گرفته و نامزدی جایزه بهترین بازیگر مرد گلدن گلوب را برای وی در پی داشت. دی لوییس بعد از بازی خیره کننده و برنده اسکارش در فیلم «رشته خیال» (Phantom Thread) اعلام کرد که از دنیای بازیگری خداحافظی کرده است.
وایولا دیویس
اگر چه وایولا دیویس پس از دهه ۲۰۰۰ به یکی از بازیگران ثابت فیلمهای خوب و بزرگ هالیوودی تبدیل شد، اما حضور کوتاه، اما خیرهکنندهاش در فیلم «تردید» (Doubt) بود که او را به همه شناسانده و نامزدی اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل را برای وی به ارمغان آورد. با این وجود، دیویس بازیگری را در اواخر دهه ۱۹۹۰ آغاز کرده و قدرت شخصی و رفتاری او به حدی بود که عمدتاً در نقش زنان پلیس، دادستان و مامورین سیا در فیلمهای دهه ۲۰۰۰ به کار گرفته میشد.
ظاهراً وی چنان در دستور دادن با جذابیت و قدرت بیمانندی در جلوی دوربین تبحر داشت که بیشتر در این نقشها به کار گرفته میشد، کلیشهای که در فیلم «تردید» شکسته شد و نشان داد که دیویس قابلیت بازی در نقشهای متفاوت را داراست. بین نقشهای اولیه و تغییر نقشهایش به سمت نقشهای اصلیتر در فیلمهای اخیر مانند «حصارها» (Fences) و «بیوهها» (Widows)، دیویس هیچگاه در هیچ نقشی بد بازی نکرده است. حتی در پروژهای تجاری مانند «جوخه انتحار» (Suicide Squad) نیز این بازیگر تحسین منتقدان را برانگیخت.
فیلیپ سیمور هافمن
فکر در مورد دوران حرفهای فیلیپ سیمور هافمن بدون احساس درد و غمی گزنده غیرممکن است، زیرا وی در سال ۲۰۱۴ و به شکلی نابهنگام درگذشت و دههها نقشآفرینیهای فراموش نشدنی، اما تحقق نیافته را با خود از مخاطبان سینما گرفت. گزاف نیست اگر بگوییم هافمن یکی از بهترین بازیگران عصر خود بود که میتوانست حتی جزئیترین و سادهترین نقشها را با قدرت درونی خود برجسته سازد.
حتی در فیلمهای کمتر شناخته شده و قابل توجهی مانند «و سپس پولی آمد» (Along Came Polly) و «ماموریت غیرممکن ۳» (Mission: Impossible III) نیز شاهد چنان بازی قوی و خیره کنندهای از او هستیم که انگار جایزه اسکار را نشانه رفته است.
با این وجود ماندگارترین نقشهای هافمن در فیلمهای هنری محبوبی مانند «کاپوتی» (Capote)، «تردید» و «استاد» (The Master) بود هرچند وی بخش قابل توجهی از دوران کاری خود را دور از دید کامل در کلاسیکهای کالتی مانند «لبوفسکی بزرگ» (The Big Lebowski)، «شادی» (Happiness)، «عشق دیوانهوار» (Punch-Drunk Love)، «قبل از اینکه شیطان بفهمد مردهای» (Before the Devil Knows You're Dead)، «سینکداکی نیویورک» (Synecdoche New York) و بسیاری دیگر گذراند.
وی در هر نقشآفرینی خود چیز جدیدی ارائه داد و در طول ۴۶ فیلمش هیچگاه اجازه نداد که تنبلی و پول او را از ارائه بهترین بازیاش دور سازد.
جان سی رایلی
شاید بسیاری انتخاب جان سی رایلی برای این فهرست را نادرست بدانند، اما او به طور مداوم ثابت کرده که یکی از نادیده گرفتهشدهترین بازیگران عصر کنونی هالیوود است که آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. رایلی را بیشتر به عنوان یک کمدین میشناسند، اما وی در طول دوران فعالیتش نقشآفرینیهای به یاد ماندنی در نقشهای دراماتیک قوی داشته که از آن میان باید به فیلم «شیکاگو» (Chicago) در سال ۲۰۰۲ اشاره کرد که نامزدی اسکار را برای وی در پی داشت.
اگر چه رایلی بخش قابل توجهی از دوران فعالیت خود را در فیلمهای کمدی کمتر معروفی سپری کرده، اما در هیچکدام از آنها بازی بدی نداشته است و حتی در فیلم ناموفق اخیر «هولمز و واتسون» (Holmes and Watson) نیز نمیتوان به بازی او برای ناموفق بودن فیلم خرده گرفت. از بازیهای بسیار قوی رایلی میتوان به نقش آفرینی در فیلم «کونگ: جزیره جمجمه» (Kong: Skull Island) و بازی شایسته اسکارش در نقش الیور هاردی در فیلم «استن و اولی» (Stan & Ollie) اشاره کرد که مورد اخیر را میتوان بهترین نقش آفرینی او در دوران کاریاش دانست.
خواکین فینیکس
ساده بگوییم که هیچ بازیگر دیگری شبیه خواکین (واکین) فینیکس در حال حاضر در هالیوود وجود ندارد، بازیگری که هر بار انتخابهایی غیرقابل پیشبینی و هیجانانگیز داشته که در نهایت حد ممکن قرار داشته و تقریباً غیرممکن است که به این نقشآفرینیها نگاه کرده و آنها را بد یا بدون الهامبخشی دانست.
فینیکس در همه نقشها خوب ظاهر شده و استاده همه فن حریفی است که هم در دنیای فیلمهای بلاک باستر تجاری مانند «گلادیاتو» (Gladiator)، «نشانهها» (Signs) و «سر به راه باش» (Walk the Line) و هم در فیلمهای ژانر هنری مانند «استاد»، «او» (Her)، «خباثت ذاتی» (Inherent Vice) و «تو هرگز واقعاً اینجا نبودی» (You Were Never Really Here) به یک اندازه درخشیده است.
او در تازهترین بازی خود در فیلم «جوکر» (Joker) چنان بازی تحسین برانگیزی از خود ارائه داده که بسیاری او را شایسته نامزدی جایزه اسکار و حتی بدست آوردن آن میکنند که چهارمین نامزدی او در مراسم اسکار خواهد بود. بازی تحسین شده او در نقش آرتور فلک نشان میدهد که کمتر کسی مانند فینیکس شجاعت بازی در نقشهای متفاوت و ریسکی را دارد.
تونی کولت
اگر با دیدن نام تونی کولت در صدر این فهرست دهانتان باز مانده و چندان ترغیب نشدهاید باید بدانید که فیلم «موروثی» (Hereditary) در سال گذشته ثابت کرد که کولت یکی از نادیده گرفته شدهترین بازیگران زن حال حاضر دنیای سینماست، کمیابترین استعدادی که بدون توجه به ژانر، سبک و بودجه فیلم میتواند نمایش خیرهکنندهای از خود ارائه داده و تماشاگران را به وجد بیاورد.
در کمال ناباوری و افسوس، کولت تنها یک بار در طول دوران کاری خود نامزد دریافت جایزه اسکار شده که آن هم برای بازی شاهکارش در فیلم «حس ششم» (The Sixth Sense) بوده است. با این وجود کولت برای بازیهایش در فیلمهای «عروسی مائوری» (Muriel's Wedding)، «درباره یک پسر» (About a Boy)، «میس سان شاین کوچولو» (Little Miss Sunshine) و به طور ویژه «موروثی» و حتی فیلمهای مانند «شفت» (Shaft) و «تریپل ایکس: بازگشت زندر کیج» (xXx: Return of Xander Cage) که به وضوح به خاطر پول در آنها بازی کرده بود نیز مورد تحسین منتقدان قرار گرفته و به معنای واقعی کلمه درخشیده است.
منبع: برترین ها
انتهای پیام/