پیشنهاد آخر هفته ما به شما جاده تهران - فیروزکوه است به این بهانه به مرور جاهای دیدنی این منطقه می پردازیم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، لب به لب جاده است، اما کمتر رهگذران این جاده خبر از نام و نشانش دارند. اگر عده‌ای هم جایی از دهان کسی قصه ستون سیمانی را شنیده باشند، باز هم در غربت جاده، کمتر چشمشان به آن می‌افتد و قصه‌اش را به یاد می‌آورند. یک ستون سیمانی و یک دیواره کوتاه نظر کسی را جلب نمی‌کند. بیشتر شبیه به ستون‌های پیش ساخته تبلیغاتی می‌ماند. در یک پیچ از پیچ‌های جاده فیروزکوه بر سر جاده مسیر روستای آلِبُن در منطقه دوآب، به سمت تهران، ستونی لب به لب جاده، کم سو و بی رمق به جا مانده است. آنقدر تبلیغات جاده‌ای بر دیواره‌اش زده‌اند که دیگر از حال و هوای آن چیزی بر جا نمانده است. اما این ستون یکی از چندین اثر تاریخی جاده فیروزکوه است که مسافران شمال، نه می‌شناسندش و نه قدرش را می‌دانند.

راز‌های سر به مهر فیروزکوه / از تک درختِ محبوب جاده تا دیوار‌های سخنگو


بیشتربخوانید: سفر به روستای زیبا در دل کوه / از یخبندان کویر تا چشمه عروس


یادگاری به جا مانده از آن‌ها که با جانشان برای راه افتادن قطار بر ریل‌های سرزمین مادریشان، هزینه کردند، اما تنها اثر به جامانده از آن‌ها نه دیده می‌شود و نه حتی به نگهداری از آن وقعی گذاشته شده. شاید این کم لطفی مسافران و آن‌ها که باید به فکر باشند برگرفته از همین مظلومیت جاده تاریخی فیروزکوه است که با وجود میراث گرانبهایش، ناشناخته مانده است. جاده فیروزکوه از تهران شروع می‌شود و تا قائمشهر ادامه دارد و طول مسیر ۲۱۵ کیلومتری آن پر جاذبه و با طبیعتی ماندگار است که اگر گردشگر دل به آن بدهد بی شک زیبایی چشم‌نواز آن از نظر پنهان نمی‌ماند.

رفتن به شمال برای مردمی که در سرزمینشان تنها باریکه‌ای سبز رنگ بر نقشه وجود دارد شبیه به رویای دست یافتنی است. راه‌های رسیدن به جاده شمال از چهار مسیر قزوین، هراز، چالوس و فیروزکوه عبور می‌کند. از سمت شرق تهران، جاده از مسیر بومهن دو شاخه می‌شود و یکی جاده هراز است و دیگری فیروزکوه؛ جاده فیروزکوه کمتر به چشم مسافران شمال که دلشان برای مه و سبزی جنگل لک زده، مصفا می‌نماید. مسیر طولانی‌تر را انتخاب می‌کنند تا از استپ جاده فیروزکوه نگذرند و در پیچ‌های هراز، مزه سبز راه را لمس کنند. شاید اگر مسافران شمال از جاذبه‌های کم نظیر مسیر فیروزکوه خبر داشتند، قصه به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.

تک درختِ محبوب جاده

سال‌هاست چشم مسافران فیروزکوه به دیدنش خوش است؛ مسافرانی که از تهران به سمت مازندران می‌روند و برای سفر جاده فیروزکوه را انتخاب می‌کنند، پس از عبور از شهر دماوند و قبل از رسیدن به روستای زرین‌دشت، تک درختی را می‌بینند که بیشتر شبیه صحنه‌ای به جا مانده از فیلم‌های مرحوم عباس کیارستمی است.

به عمرش برف و خشکی زیاد دیده، اما نه زمستان سرد فیروزکوه از پا درش آورده و نه حتی تابستان‌های خشک. عکس‌های مسافران مسیر فیروزکوه زمستان‌ها و تابستان هایش را بر خاطره‌ها نقش زده است.

تابستان‌ها ذوق‌زدگی مسافران، اطراف درخت را شلوغ می‌کند. زمستان‌ها هم با همه سنگینی و سردی‌اش، درخت را در دل مسافران راه محبوب‌تر می‌کند. تک درخت محبوب جاده فیروزکوه، معنای زندگی را با سردی و گرمی‌اش به مسافران جاده یادآور می‌شود.
چشم‌ها را هر بار به سمت خود می‌کشاند تا رسم ایستادن در مسیر زندگی را به رهگذران یاد دهد.

چشم به چشم با سه خط طلا
جاده فیروزکوه دو ستاره درخشان دارد که مسافران راه از آن‌ها عبور نمی‌کنند، مگر آن‌که لحظاتی در مسیر جاده متوقف شده و نیم نگاهی حتی گذرا به آن بیندازند. یکی از آن‌ها پل ورسک و دیگری سه خط طلاست که هر دو به جا مانده از تاریخ ساخت نخستین خط راه‌آهن ایران هستند.

قصه سه خط طلا از این قرار است که سه پل در مسیر پر پیچ و خم کوه به چشم می‌خورد. سه پل برای عبور قطار که موازی هم بر دامنه کوه ساخته شده‌اند. ساخت راه آهن سراسری ایران از جنوب آغاز شد و با عبور از زاگرس، کم دردسر به تهران رسید، اما مسیر راه‌آهن در شمال، آن‌قدر پیچیده شد که حتی پای پل‌های راه آهن را به کتاب رکورد‌های گینس باز کرد. سال ۱۳۱۲ شمسی، بسیاری از مهندسان دنیا در ساخت راه آهن از میان کوه‌های البرز ناکام مانده بودند، چرا که آن‌ها با شیب تندی مواجه بودند که برای آن راه حلی نداشتند.

در ساخت راه آهن ایران، اصطلاحی به نام ۲۸ در هزار وجود دارد که شیب خط راه آهن ایران را مشخص می‌کند. این شیب به این معناست که هر هزار متر که قطار در مسیر ریل حرکت می‌کند، می‌تواند ۲۸ متر شیب از مسیر اصلی بالا یا پایین بیاید. اگر شانس با مسافران جاده فیروزکوه همراه باشد و هنگام عبور قطار، در حال تماشای سه خط طلا باشند، فرصت این را پیدا می‌کنند که مسیر کم کردن ارتفاع قطار در کوهستان را تماشا کنند، یعنی به جای آن‌که قطار از یک تونل برود و از مسیر دیگر از چشم دور شود قطار در یک مسیر رفت و برگشت، با عبور از سه پل موازی، ارتفاع کم می‌کند. گویا قطار کوه را دور می‌زند و یک بار از چپ به راست و بار دیگر از راست به چپ وارد تونل می‌شود.

اما جست‌وجوی آن‌که چرا این جاذبه تاریخی، نام سه خط طلا را به خود گرفته بیشتر از تاریخ شفاهی راه‌آهن سراسری ایران بیرون آمده است. گفته می‌شود قیمت ساخت راه‌آهن ایران با طلا محاسبه شده، طوری که هر یک متر راه آهن احداث شده، به ارزش یک گرم طلا بوده است و، چون مسیر ساخت این سه پل به نوعی گران‌ترین بخش از ساخت راه‌آهن ایران است به سه خط طلا معروف شده و آنقدر در زمانه خود اثر مهمی بوده که تصویر سه خط طلا روی اسکناس دو تومانی آن زمان هم نقش بسته بود.

دیوار‌های سخنگو
از تاریخ بعد از اسلام در تاریخ طبرستان و حکومت علویان نام مازیار به‌عنوان علمدار قیام سرخ علم‌ها که در برابر خلفای عباسی شورش کردند، جاویدان مانده است و حالا ته‌مانده دیوار‌های قلعه‌ای که گفته می‌شود قدمتش به قرن سوم هجری می‌رسد، باقی مانده تا یادگار این مبارزه و مقاومت باشد. بقایای دیوار قلعه مازیار یا همان چهل‌در، قبل از رسیدن به خطیرکوه در سمت راست جاده پیداست.

صخره‌هایی که همچون دیوار‌های طبیعی قلعه را در برگرفته بودند، گواه معماری چشمگیر قلعه‌های ایرانی است. هرکس لحظه‌ای توقف کند، دقیقا در پشت قلعه روی دیواره کوه چشمش به دهانه بزرگی از غار می‌افتد که بر دیوار کوه پیداست. یکی از جاذبه‌های خاص مسیر فیروزکوه تماشای دهانه غار اسپهبد خورشید است. نام غار برگرفته از نام آخرین بازمانده سلسله گاوباره یا همان باوندیان است. قصه غار شنیدنی است؛ قصه پناه بردن فرزندان و معتمدان اسپهبد به غار طولانی است، اما وقتی به دهانه غار نگاه می‌کنید به‌سادگی می‌فهمید که دست یافتن به آن، تقریبا غیرممکن بوده و تاریخ درباره آن گفته که سپاه خلیفه عباسی، دو سال و هفت ماه طاق را محاصره کرد و بعد‌ها به دلیل مسمومیت آب، افراد در پناه آن جان باختند. هنوز هم دسترسی به دهانه غار کار مشکلی است و بدون تجهیزات و تبحر لازم امکان‌پذیر نیست.

کوچک‌ترین کلیسای ایران
شاید ناشناخته‌ترین بنای میراثی مسیر جاده فیروزکوه به سمت شمال، در منطقه سرخ‌آباد و خروجی روستای آوریم است. یکی از کوچک‌ترین کلیسا‌های جهان که در میان ساختمان‌های رستوران‌ها پنهان مانده؛ کلیسایی که در دوره پهلوی اول ساخته شده و هنوز تصاویر مذهبی بر دیواره آن پیداست. این کلیسا در منطقه سرخ‌آباد معروف به کوچک‌ترین کلیسای ایران است و گرچه منتسب به آلمانی‌هاست، اما در سردر این کلیسا نوشته‌ای به زبان ایتالیایی وجود دارد.

گنبد طلایی مسجد ورسک
در ادامه مسیر، چشمان مسافران با سبزی جنگل‌های عباس‌آباد گره می‌خورد؛ منطقه‌ای که بعد از عبور از تونل و رسیدن به گنبد طلایی مسجد ورسک نشانه‌گذاری شده است و در پیچ این مسیر، زیبایی پل ورسک، خودنمایی می‌کند؛ مهم‌ترین قسمت راه‌آهن شمال ایران که طی سه سال از ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۵ ساخته شد. پلی که در زمان جنگ جهانی دوم، یک‌بار هم مین‌گذاری شد تا دست ارتش نازی آلمان نیفتد و درنهایت با اشغال ایران توسط متفقین از خطر نابودی نجات یافت. دانستن این‌که نام پل ورسک در کتاب رکورد گینس، در بخش پل‌های با ارتفاع بیش از ۶۱ متر به ثبت رسیده، بهترین دلیل آن است که لحظه‌ای در مسیر توقف کرده و خاطره‌ای را با این زیبای آهنی به ثبت رساند.

یادبود بی‌رمق
خفته ماندن یک اثر مهم تاریخی فقط گواه یک بی‌توجهی بزرگ است. آرامگاه اخوت یکی از این مکان‌های نادیده سر به مهر مانده در مسیر جاده فیروزکوه نزدیک به منطقه دوآب است. تکه زمینی با یک تک ستون و چند دیوار، تنها گواه بر جای مانده از ۷۰ کارگری است که بر اثر ریزش تونل شماره ۶ راه‌آهن شمال جان باختند.

«آرامگاه اخوتکارگران و مستخدمان راه‌آهن دولتی ایران قسمت دوآب ۲۸ آبان ۱۳۱۱ شمسییادگار ابدی به کارگران صدیق از طرف لونچر»
این متنی است که مهندس لونچر سفارش داد تا روی سنگ‌بنای یادبود آرامگاه نوشته شود. او دورتادور آرامگاه را دیوار کشید و به قربانیان این واقعه، ادای احترام کرد. گرچه عنوان آرامگاه برای این محل انتخاب شده، اما حرفی از دفن قربانیان نیست. تنها دیواری مستطیل شکل و هرمی سیمانی و یک سنگ‌نوشته و یک دنیا حرف زمین مانده.

منبع: روزنامه جام جم

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.