به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نزدیک به ۶۶ میلیون سال قبل، شهاب سنگی از جو زمین عبور و به کف دریا برخورد کرد. در اثر این برخورد، انفجاری رخ داد که قدرت آن ۶،۵۰۰ برابر بیشتر از بمب هستهای بود که آمریکا بر روی شهر هیروشیما رها کرد.
این برخورد ابری از غبار و گوگرد را وارد جو زمین کرد، مسألهای که به مدت ۲ سال مانع از رسیدن نور خورشید و گرما به کره زمین شد. این شرایط به فرآیند فتوسنتز پایان داد، یعنی دیگر هیچ گیاهی بر روی سیاره زمین نمیرویید. دایناسورهایی که از برخورد شهاب سنگ جان سالم به در برده بودند هم بعد از مدتی بر اثر گرسنگی منقرض شدند.
اما فسیلهای کشف شده نشان میدهد شرایطی که بعد از این رخداد به وجود آمد، باعث شکوفایی قارچها شد.
به گفتهی برایان والش، ژورنالیست علمی و دبیر نشریهی Time، همین مسأله است که قارچها را در صورت وقوع چنین رویدادهای آخرالزمانیای در آینده، برای بقای انسان حیاتی میکند.
والش در کتاب جدید خود به نام «دوران پایان» (End Times) تهدیدات ناشی از وقایع فاجعه بار طبیعی و انسان ساخت برای زندگی بشر را مورد بررسی قرار داده. او به سه نوع فاجعهی محتمل یعنی برخورد شهاب سنگ، فوران ابر آتشفشانها و جنگ هستهای پرداخته که نقطهی اشتراک همهی آنها این است که میتوانند مانع از رسیدن نور خورشید شوند، مسألهای که برای رشد گیاهان ضروری است.
به گفتهی والش، با پوشیده شدن خورشید، آمادهترین و آب دیدهترین موجودات هم مانند هر موجود دیگری بر اثر گرسنگی تلف خواهند شد.
والش معتقد است تنها راه بقا، در پیش گرفتن یک روش کشاورزی بی نیاز از خورشید است، یعنی پرورش قارچ، موشهای صحرایی و حشرات.
تحقیقات بیان میکند فوران ابر آتشفشانها و انفجار بمبهای هستهای میتواند پیامدهایی مشابه آنچه که شهاب سنگ ذکر شده بر سر دایناسورها آورد، داشته باشد.
برای مثال، نزدیک به ۷۴ هزار سال قبل، در اثر فوران ابر آتشفشان توبا ابری از سولفور دی اکسید وارد جو زمین شد و این مسأله مانع از رسیدن ۹۰ درصد نور خورشید به زمین شد. بر اساس یک تحلیل، زمستان آتشفشانیای که در پی این رویداد رخ داد، احتمالاً جمعیت انسانهای کرهی زمین را در آن زمان به تنها ۳ هزار تن کاهش داد.
طبق تحقیقی در سال ۱۹۸۳، اگر تعداد کافیای بمب هستهای (هزاران بمب) منفجر شود، این مسأله هم میتواند باعث وقوع یک زمستان هستهای شود که میزان نوری که از خورشید به زمین میرسد را تا بیش از ۹۰ درصد کاهش خواهد داد. در این شرایط، دمای جهانی میتواند به حدود ۷ درجه سانتیگراد کاهش پیدا کند.
این کاهش دمای سریع و چشمگیر میتواند کشاورزی را، حتی در مناطقی که از بمبها در امان ماندند هم غیر ممکن کند.
به عبارت دیگر، بدون نور خورشید، سیستم غذایی ما از میان خواهد رفت.
راه حل کشت قارچ که در کتاب والش از آن صحبت شده برگرفته از نظرات یک مهندس عمران به نام دیوید دنکنبرگر است. دنکنبرگر این ایده را در کتاب خود به نام «تأمین غذای همگان در هر شرایطی» (Feeding Everyone No Matter What) مطرح کرده بود. این کتاب دربارهی کشاورزی پسا آخرالزمانی است و در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.
دنکنبرگر به والش گفته بود شاید وقتی انسانها منقرض شوند، دنیا دوباره تحت سلطهی قارچها قرار گیرد، پس چرا ما قارچها را نخوریم و جلوی منقرض شدن مان را نگیریم.
اگر ابرهای غبار یا خاکستر آتشفشانی جلوی نور خورشید را بگیرند و باعث کاهش سریع دمای هوا شوند، تریلیونها درخت از بین خواهند رفت. بدیهی است که چوب مرده برای انسان قابل هضم نیست، اما انسانها میتوانند از قارچها که نیازی به فتوسنتز ندارند تغذیه کنند.
طبق محاسبات والش، از یک تنهی درخت به طول ۹۱/۵ و عرض ۱۰ سانتیمتر، در عرض ۴ سال قاعدتاً باید ۹۹۸ گرم قارچ به دست آید.
این مقدار گرچه زیاد به نظر نمیرسد، اما به عقیدهی دنکنبرگر، با توجه به اینکه بعد از وقوع فجایع آخرالزمانی، جمعیت اندکی از انسانها باقی میماند، با تولید کارآمد قارچ، همین مقدار احتمالاً کافی خواهد بود.
به گفتهی دنکنبرگر، علاوه بر چوب میتوانیم از برگهای مرده هم برای پرورش قارچ استفاده کنیم.
به علاوه، دنکنبرگر معتقد است میتوان از برگهای آسیاب شده برای درست کردن چای و در نتیجه تأمین مواد مغذیای مثل ویتامین C برای انسانها یا تأمین غذای حیوانات نشخوار کنندهای مثل گاوها یا موشهای صحرایی استفاده کرد.
موشها هم مانند قارچها میتوانند سلولز را هضم کنند، یعنی همان قندی که ۵۰ درصد چوب را تشکیل میدهد. به گفتهی والش، به این ترتیب هر چه از قارچها باقی بماند را میتوان خوراک موشها کرد. با این روش، انسانهایی که زنده مانده اند میتوانند گوشت هم بخورند.
علاوه بر این، به گفتهی والش، موشها به سرعت تولید مثل میکنند و احتمالاً برای این کار نیازی به نور خورشید ندارند. در حقیقت، تنها ۶ هفته طول میکشد تا یک موش به بلوغ جنسی برسد و از آن زمان، تنها ۷۰ روز زمان لازم است تا موش، ۷ تا ۹ بچه به دنیا آورد. طبق محاسبات دنکنبرگر، بعد از گذشت تنها ۲ سال، همهی انسانهای باقیمانده میتوانند از گوشت موشها تغذیه کنند.
حشرات هم حاوی پروتئین هستند و بسیاری از آنها از بلایایی که باعث پوشیده شدن خورشید میشوند جان سالم به در میبرند.
به گفتهی والش، همان ویژگیهایی در حشرات که جمعیت آنها را تا این حد زیاد و این موجودات را مقاوم کرده، بسیاری از گونههای حیات را قادر میسازد که حتی از بزرگترین فجایعی که باعث دگرگونی آب و هوا میشوند هم جان سالم به در ببرند. سوسکها میتوانند از چوب مرده تغذیه کنند و انسانها هم میتوانند از سوسکها در تغذیهی خود استفاده ببرند.
حشرات امروزه هم در بعضی نقاط دنیا مادهی غذایی پرمصرفی هستند و هر چه میگذرد طرفداران بیشتری در سرتاسر دنیا پیدا میکنند. به گفتهی والش، او خود در یک نمایشگاه غذای حشرات که در شهر ریچموند ایالت ویرجینیای آمریکا برگزار شده بود، نوعی پاستا با کوفته قلقلی امتحان کرده بود که کوفتههای آن از جیرجیرک آسیاب شده تهیه شده بود. غذای دیگری که والش امتحان کرده بود لارو سرخ شدهی میل ورم (لارو نوعی سوسک سیاه) بود.
والش دربارهی این تجربه گفته هر دو غذا قابل قبول بودند و بنابراین اگر روزی شرایطی پیش آید که از گرسنگی در حال مرگ باشد، از عهدهی آن برخواهد آمد.
ایدهی دیگری که والش در کتاب خود در خصوص نحوهی تغذیهی انسان در شرایط آخرالزمانی به آن پرداخته، آدمخواری است.
به گفتهی والش، اما بعد از وقوع یک فاجعه و در شرایطی که انسانها در معرض خطر انقراض قرار دارند، آدمخواری کمکی به آنها نمیکند، چون انسانهای دیگر، منبع غذایی پایداری محسوب نمیشوند. والش در ادامهی اظهارات خود به تحقیقی در سال ۲۰۱۷ اشاره میکند که توسط یک گروه دانشجوی کارشناسی انجام شده بود. هدف از این ارزیابی آن بود که اگر برای تأمین غذای خود تنها به روش آدمخواری تکیه کنیم، نسل انسان تا چه مدت میتواند ادامه پیدا کند. طبق محاسبات این دانشجویان، بعد از ۱،۱۴۹ روز (حدود ۳ سال) تنها یک انسان باقی خواهد ماند.
با این حال، به گفتهی والش، ایجاد یک سیستم کشاورزی جدید نیاز به همکاری دارد. به عقیدهی او، چنین همکاریای در صورت وقوع یک فاجعه، شدنی خواهد بود.
به عقیدهی والش، با وجود همهی ترس هایمان از آنچه بر سرمان خواهد آمد و همهی داستانهای غم انگیزی که برای ما رخ خواهد داد، سقوط و اضمحلال و کشمکش را پیامدهای حتمی یک فاجعه نباید بدانیم. انسانها به کمک یکدیگر میآیند، حتی در زمانهایی که به نظر نمیرسد نفعی برای آنها داشته باشد. احتمالاً به همین دلیل بود که انسانهای نوین (هومو ساپینس یا انسان هوشمند) بعد از فوران ابر آتشفشان توبا تا مرز انقراض رفتند، اما توانستند از آن جان سالم به در ببرند و البته این تنها راه پیش روی ما برای نجات از انقراض بعدی هم خواهد بود.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/