به گزارش گروه فیلم و صوت باشگاه خبرنگاران جوان، افول آمریکا تعبیری که دیگر منحصر به نظریهپردازان چپ و رهبران کشورهای کمونیستی نیست و در زمان معاصر، دیگر محیطهای علمی و رسانهای مختلف را به خود واداشته است. افول آمریکا برای اندیشمندان غربی و شرقی دیگر یک واژه غریبه و موضوع جذابی برای تحقیق آینده پژوهی نیست بلکه به امری تبدیل شده است که در حال وقوع و رخ دادن است. این موضوع به قدری در حال توسعه ادبیاتی است که تبدیل به یک گفتمان جدید در صحنه رسانهای و آکادمیک مدرن شده است.
دکتر مایکل اسپرینگمن از دیپلماتهای سابق آمریکا در پاسخ به این پرسش که به نظر شما چه مبحثی بزرگترین مشکل سیاسی- اجتماعی آمریکاست؟ این گونه بیان میکند که فکر نمی کنم که بتوان آن را به موضوعی خاص محدود کرد بلکه ترکیبی از موضوعات مختلف است که از هم تاثیر میپذیرند.
در واقع بحران پراکندگی قدرت در عرصه بینالملل و افول هژمونیک و اخلاقی آمریکا، راه بر توسعه اجتماعی این کشور بسته است، موضوعی که اسپرینگمن به نحو دیگری به آن اشاره کرده است. وی این گونه میگوید که دل مشغولی نظام حاکم بر آمریکا، اکثریت مردم نیستند بلکه گروه کوچکی از مردم را شامل میشود با موضوعاتی از جمله ترنسها، همجنسگرایان و ... این شرایط باعث به وجود آمدن مجموعهای از سازمانهایی شده که به دفاع از این افراد بر میخیزند و عموم مردم را فراموش کردهاند.
اسپرینگمن بر این باور است که این مشکل باعث شده است امور ساده و جزئی مثل دستشویی رفتن ترنسها خبرساز شود، اما موضوعات مهم دیگری که به عموم مردم برمیگردد مورد غفلت قرار بگیرد. موضوع اصلی، بحث دل مشغولی آمریکا به چیزهایی است که نباید به آن مشغول باشد.
به گفته اسپرینگمن فکر آمریکا مشغول این گونه امور (غیرنافع) است و نه مشغول به امور مهم و کلانی همچون اقتصاد، سیاست داخلی و خارجی. در واقع و بنا بر گفته وی هیچ کس به مشکلات واقعی و اصلی که اقتصاد و نظام سیاسی آمریکا را تحت تأثیر قرار داده است و این واقعیت که اقتصاد آمریکا در حال شکست است، نمیپردازد.
اسپرینگمن در بخش دیگری به مشکلات سیستم بروکراتیک آمریکا اشاره میکند و این واقعیت که کاغذ بازی و مجموعهای از سیاستمداران در کنگره، قوه مجریه و قضاییه ریشه دوانیدهاند و هیچ راهی برای خلاص شدن از شر آنها وجود ندارد. مسئولان آمریکایی دوباره در انتخابات شرکت میکنند و تمام تلاش خود را میکنند تا در جایگاهی که هستند، ابقاء شوند، اما در واقع عموم مردم تأثیر چندانی در این عرصه ندارند و متأسفانه به علت تمرکز رسانهها بر مسائل بیهوده مثل جمع آوری زباله، یا اینکه فردی سگ خود را از پنجره بیرون انداخته یا اینکه پدر فلان خواننده سرطان سینه دارد، چیزهایی که واقعا مهم هستند، مغفول ماندهاند. این بحرانی است که اسپرینگمن آن را بیگانه کردن مردم با جامعه نام مینهد.
اسپرینگمن در بخشی از نظرات خود با اشاره به کتاب عصر تاریک آمریکای «برمان» به بیگانه شدن مردم آمریکا نسبت به هم اشاره میکند. مردم از هم جداشدهاند، آنها در خانهها و آپارتمانها زندگی میکنند، اما حتی همسایه بغلی خود را نمیشناسند. دل مشغولی آنها، پیشرفت، ماشین گران قیمت وداشتن محبوبترین صفحه در فیسبوک است و همانطور که ذکر شد در کنار همه این امور مسئله مهمتر اینجاست که دولت آمریکا به واقعیات و مسائل مهم نمیپردازد.
اسپرینگمن اضافه میکند که دل مشغولی دولت آمریکا، افشاگران و مخفی کردن وضعیت حقیقی اقتصاد و کارهای خود از دید مردم است و به علت کمبودها و نواقص بسیار قانون آزادی اطلاعات و اشتغال ذهنی دولت به مخفی کاری و امنیت، دولت میتواند از آگاهی یافتن مردم از کارهای خود جلوگیری کند؛ بنابراین شما میتواند پیچیدهترین اطلاعات را کسب کنید، اما نمیتوانید بفهمید برنامه سیا چیست و قصد دارد هفته بعد کدام دولت را سرنگون کند. در واقع بنا بر گفته اسپرینگمن میتوان گفت آزادی واقعی در جامعه آمریکا نه نسبت به مسائل مهم این جامعه بلکه نسبت به امور جزئی غیر مهم شکل گرفته است.
مبتنی بر نظرات اسپرینگمن، مسئله اصلی در رابطه با آمریکا این موارد است، که شامل طیف گستردهای از مسائل سیاسی اجتماعی میشود و به اقتصاد، آزادی وموضوعات متنوع دیگری مرتبط است که البته هیچگاه عمیقاً و صادقانه مورد بحث قرار نمیگیرد.
بیشتر بخوانید: اعتراف سناتور آمریکایی به فساد سیستمی در این کشور/ خریدن سیاستمدار به صرفهتر از خرید شرکتهاست + فیلم