به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ساعت ۱۱ شامگاه ۲۸ مرداد امسال بود که زن جوانی در تماس با پلیس از یک سرقت مسلحانه ناموفق در خیابان ملاصدرا خبر داد و اعلام کرد شوهرش از سوی دزدان هدف گلوله قرار گرفته است. بدین ترتیب تیمی از ماموران کلانتری ۱۴۵ در محل حاضر شدند و پس از بررسیهای ابتدایی، پرونده برای دستگیری سارق مسلح در اختیار ماموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. کارآگاهان با توجه به اطلاعاتی که از طعمههای این دزد تکرو به دست آورده بودند توانستند صاحب خودرو را که پسر جوانی است شناسایی کنند، اما با توجه به فراری بودن وی ردیابیها ادامه داشت تا این که روز ۲۷ شهریور مخفیگاه بابک در محدوده گلشهر شناسایی و متهم در حالی که سرگرم مصرف مواد مخدر بود، دستگیر شد.
گفتگو با سارق مسلح
بابک که ۱۰ سال و هفت ماه در زندان بوده و بهترین دوران زندگیاش را پشت میلههای زندان سپری کرده، بعد از آزادی به ادعای خودش اسیر وسوسههای یک دوست شده و حالا به خاطر او دوباره به زندان افتاده و اصرار دارد که در ماجرای سرقتهای مسلحانه نقشی نداشته است.
سابقه داری؟
بله، ۱۸ ساله بودم که در یک باند ۱۳ نفره کیف قاپی فعالیت داشتم، آنها مرا به عنوان سرکرده باند معرفی کردند و ۱۰ سال و هفت ماه در زندان بودم.
از همدستانت خبر داری؟
نه، چون من سردسته شناخته شدم، آنها پس از سه یا چهار سال آزاد شدند.
چقدر پول به دست آوردی؟
هیچی، هر چه به دست آوردم خرج دختر، دوست و مواد کردم.
چقدر رد مال دادی؟
پدرم ۱۴۰ میلیون تومان رد مال داد تا آزاد شدم.
بعد از آزادی دوباره دزدی کردی؟
پدرم نانواست، بعد از این که آزاد شدم در کنار مغازه اش یک مغازه جگرکی راه انداخت و پنج ماه در آن جا کار میکردم تا این که سر و کله امیرحسین در زندگی ام پیدا شد.
امیرحسین؟!
بچه محل قدیمی بود و میدانست که از زندان آزاد شدم. او چندبار به مغازهام آمد و به دنبال هم سلولیها و کسانی که دنبال اسلحه بودند میگشت و مرا وسوسه کرد که خلاف کنیم.
پذیرفتی؟
ابتدا نه، فکر میکردم حرف هایش دروغ است تا این که با هم به یکی از شهرهای کرمانشاه رفتیم و امیرحسین در آن جا یک کلت کمری، شوکر، یک خشاب و ۵۰ گلوله جنگی و کلی مدارک جعلی که از قبل سفارش داده بود گرفت و با هم به تهران بازگشتیم.
بعد از سفر تصمیم به سرقت گرفتی؟
نه، قبل از این که به کرمانشاه برویم دوباره شروع به مصرف مواد مخدر شیشه کردم و به همین دلیل شبها به تنهایی دست به سرقت لوازم داخل خودرو میزدم.
چرا دوباره دزدی و مواد مخدر؟
امیرحسین میگفت همه از تو جلو زدند و خودم هم وقتی میدیدم برادرم که هفت سال از من کوچکتر است صاحب زن و بچه و شغل است به هم ریختم به همین دلیل شروع به مصرف مواد کردم. اگر از حساب جگرکی، برای تامین هزینه مواد پول بر میداشتم خانواده ام متوجه میشدند به همین دلیل در هفته یک یا دوبار دست به سرقت لوازم داخل خودرو میزدم.
چه خودروهایی را هدف قرار میدادی؟
فقط پراید، با یک پیچ گوشتی در صندوق را باز میکردم.
چرا سرقت مسلحانه؟
من سرقت مسلحانه نکردم، یک روز در بولوار فرحزادی با چاقو و یک گلوله در ماشین بازی میکردم که یک خانم به عنوان مسافر سوار خودرویم شد و وقتی چاقو و گلوله را دید ترسید و پرسید: چه میخواهی؟ گفتم: مادرم مریض است، کمکم کن. او کیفش را انداخت صندلی جلو و سپس حلقه انگشتر و موبایلش را گذاشت و بعد النگوی طلایش را که بعد فهمیدم بدل است در اختیارم گذاشت، باور کنید من تهدیدش نکردم.
سرقت مسلحانه را چه کسی انجام داد؟
تفنگ و خشاب داخل خودروی من جاساز شده بود، ساعت ۹ شب ۲۸ مرداد بود که امیرحسین دم خانه مان آمد و، چون مهمان داشتیم من نمیتوانستم از خانه بیرون بیایم. امیرحسین خواست سوییچ خودرو را به او بدهم به همین دلیل سوییچ را از پنجره به پایین انداختم و دیگر نمیدانم چه اتفاقی افتاد.
امیرحسین خودرو را بازگرداند؟
ساعت ۲ بامداد بود که امیرحسین زنگ زد و من جلوی در رفتم و ادعا کرد که پلیس او را تعقیب کرده و توانسته از دست پلیس فرار کند، اما خودرو را رها کرده و در اختیار پلیس است.
میدانستی سرقت مسلحانه انجام داده؟
قسم بخورم باور میکنید که من اطلاع نداشتم.
چه کردی؟
امیرحسین برای این که مشکلی پیش نیاید از من خواست از پدرم بخواهم اعلام سرقت کند تا پای من به ماجرا باز نشود.
اعلام سرقت کردی؟
پدرم را بیدار کردم و گفتم خودرو را دزدیده اند. او با پلیس تماس گرفت، ولی وقتی پلیس به جلوی خانه آمد ماموران اعلام کردند که خودروی شما در شهر زنجان سابقه کیف قاپی دارد.
زنجان؟
بله، چند هفته قبل از این ماجراها من در زنجان با یک جوان به اسم محمد آشنا شدم و با هم دست به دزدی زدیم که سهم اش را بالا کشیدم. محمد بعد از آن شماره پلاک خودرویم را به پلیس گزارش کرده بود و مادرش ادعا کرد که کیفش را به سرقت بردم به همین دلیل پلیس در تعقیب من بود.
فرار کردی؟
بعد از این که پدرم با ماموران به اداره پلیس رفت، من به سراغ امیرحسین رفتم. او از من خواست دو قطعه عکس در اختیارش قرار دهم که مدارک جعلی درست کند و از کشور خارج شویم، حتی به من گفت بعد از خروج از کشور همه این اتفاقات را برای من جبران میکند.
جبران کرد؟
یک ماه آواره خیابانها بودم و از ترس این که دوباره دستگیر نشوم خانه هیچ دوست و آشنایی نمیرفتم. از امیرحسین هم خبری نبود تا این که به در خانه شان رفتم و از برادرش شماره موبایل او را گرفتم و با هم در پارک قرار گذاشتیم، داخل پارک امیرحسین ادعا کرد خودت خواستی و اگر صبر نکنم تا کارها را برای خروج از کشور درست کند هرچه سرم بیاید مقصرش خودم هستم و در همین گفتگوها با هم درگیر شدیم و او و برادرانش مرا با تیزی زخمی کردند.
در این یک ماه هزینه مواد و خوراک را از کجا میآوردی؟
از همان شبی که فراری شدم، امیرحسین برای این که ساکت باشم ۵ میلیون تومان پول به من داد.
از امیرحسین خبر داری؟
نه، او سرقت مسلحانه کرده و حتی نمیدانستم به یک نفر و یک خودرو تیراندازی کرده است.
چرا بعد از این همه سال زندان، دوباره خلاف کردی؟
امیرحسین مغزم را شست وشو داد و میگفت تو از همه عقب افتادی.
خانواده ات اطلاع دارند؟
من باعث بی آبرویی آنها شدم، ۱۰ سال پدر و مادرم را از پشت یک شیشه میدیدم و حالا با این بلایی که امیرحسین سر من آورده، کمر پدر و مادرم شکست.
پدر و مادرت پیگیر کارهای تو هستند؟
بله، پدرم بین من و دیگر فرزندانش فرق میگذارد و من برای آنها عزیزتر از همه هستم، ولی خودم را میکشم.
در زندان چه گذشت؟
سه سال اول آن قدر برایم سخت بود که چندبار دست به خودکشی زدم، ولی بعد از این که زندانم را تغییر دادند با دوستان جدیدی آشنا شدم و با زندان کنار آمدم.
در پرونده قبلی به خاطر دختر دزدی کردی؟
بله، چون خرجی شان را میدادم.
شنیدم قصد ازدواج داشتی.
بعد از آزادی پدر و مادرم برای من خواستگاری رفتند و نامزد کردم، اما این اتفاقات افتاد.
آزاد شوی چه کار میکنی؟
اگر آزاد شوم، دیگر خلاف نمیکنم و همه اتفاقات این سالها را برای خانواده ام جبران میکنم.
چرا دزد شدی؟
چون دوستان خلاف داشتم و موقعیت جغرافیایی خانه مان نیز بد بود. پدرم بعد از این اتفاقات خانه مان را عوض کرد که دیگر از دوستان خلافکار دور شوم.
امیر حسین را ببینی چه کار میکنی؟
به خدا او را میکشم، کمر خانواده ام را شکست، کمر خانواده اش را میشکنم.
به بعدش فکر کردی؟
دیگر مهم نیست که اعدام میشوم یا آبرویم میرود. او زندگی ام را خراب کرد و پدر و مادرم را عذاب داد و حالا آزادانه زندگی میکند در حالی که من هیچ سرقت مسلحانهای نکردم.
تحلیل کارشناس
عادت به تکرار جرم مجرمان را حرفهای میکند
دکتر ابراهیم اندرخورا جامعه شناس و استاد دانشگاه
اینکه در بسیاری از موارد تاوان ارتکاب جرم موجب کنترل رفتار یا تغییر گرایشهای اعتقادی و باورها نمیشود موضوعی است که در تمام کشورها قابل بررسی است. در برخی موارد شکل گیری ویژگیهای شخصیت ضد اجتماعی موجب تکرار غیرارادی برخی از جرایم میشود به عنوان مثال سرقت یا زورگیری، محیطهای آلوده، نپذیرفتن جامعه، محیطهای پرآسیب و هزینه کم جرایم سبب میشود فرد مجرم دوباره به سوی ارتکاب جرم تشویق شود. ضعف نظارت، کنترل و برخوردهای منطقی آگاهانه و علمی با جرایم از موارد دیگری است که انگیزه ارتکاب جرم را در مجرمان سابقه دار افزایش میدهد. وقتی عوامل بازدارنده مادی و معنوی کارکرد خود را از دست میدهد و به زبانی سادهتر بی اعتمادی در جامعه اشاعه و گرایش به سمت ارتکاب جرم افزایش مییابد، به صورت طبیعی برای کسانی که سابقه ارتکاب جرم دارند زمینه بیشتری به منظور تکرار آن فراهم میشود. نقش خانواده و دستگاههای ذی ربط مسئول در پیشگیری از وقوع جرم بسیار حائز اهمیت است اگر چه آن چیزی که به عنوان پایه و اساس رفتارها مورد توجه قرار میگیرد باورهای فردی است که خانواده و عوامل محیطی در شکل گیری آن تاثیر دارد. همه افرادی که یک روز مجرم بودند میتوانند تغییر کنند، ولی مهم محیط لازم و بستر کافی برای این تغییرات است. آزمونهای تخصصی و مشاورههای حرفهای، فراهم بودن فرصتهای ارائه توانمندیها و... از جمله متغیرهایی هستند که میتوانند موجب پیشگیری از تکرار جرایم شوند. بدیهی است در وقوع هر جرم عوامل مختلفی ریشه دارد، اما برخی از متغیرهای مشترک قابل شناسایی است و با کمک اقدامات پیشگیرانه میتوان مانع آن شد. متاسفانه عادت، یادگیری شیوههای جدید جرم در محیط زندان، بی تفاوتی یا طردشدن از نظام خانواده و جامعه، نداشتن الگوهای قوی و اهداف معین مثبت از جمله متغیرهایی است که در ارتکاب جرم مجدد تاثیرگذار است.
منبع:خراسان
انتهای پیام/