به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، نصرت الله محمودزاده نویسنده نام آشنای حوزه ادبیات پایداری و خالق کتاب هایی مانند«حماسه هویزه»,«جاده بهشتیان»,«مسیح کردستان: زندگی نامه سرلشکر پاسدار شهید محمد بروجردی» ,« شبهای قدر کربلای پنج» و... است.
نصرت الله محمودزاده به واسطه حضور مستمر در مناطق جنگی و عملیاتی و ثبت وقایع آن , آثاری را در حوزه گزارش نویسی و زندگی نامه خلق کرده است. چاپ و انتشار بیش از ۲۰ کتاب ارزشمند در حوزه دفاع مقدس و صدها مقاله و گزارش در مطبوعات کثیرالانتشار، حاصل ۳۰ سال تلاش بیوقفه نصرالله محمودزاده در عرصه ادبیات پایداری است. از این رو به بهانه هفته دفاع مقدس و تجدید بیست و نهمین مرتبه از چاپ کتاب « سفر سرخ؛ روایت کربلای هویزه» که به زندگی نامه شهید حسین علم الهدی می پردازد, باشگاه خبرنگاران جوان گفت و گویی با این نویسنده توانمند دارد که در ادامه می خوانید.
نصرت االله محمودزاده درخصوص کتاب «سفر سرخ؛ روایت کربلای هویزه» زندگینامه شهید حسین علمالهدی گفت: از کتاب « سفر سرخ؛ روایت کربلای هویزه» استقبال بالایی شده و تیراژ آن به ۱۵۰ هزار نسخه رسیده است . دلیل اصلی نوشتن کتاب این بوده که تحقیقات و ارتباطی در دو ماه آخر زندگی شهید علم الهدی در هویزه با ایشان داشتم و سپس دو سال تحقیق روی شخصیت شهید داشتم , از همه مهم تر این بود که در تدوین کتاب مخاطب آن را تعریف کردم و این کتاب را برای قشرجوان و دانشجو نوشتم , شخصیتی که این شهید دانشجو داشت و توانست در مدت عمر کوتاه خود و در سن ۲۲ سالگی کارهای بسیار بزرگی را انجام دهد. همین موضوع توجه مرا جلب کرد تا کاری شاخص در بعد شخصیت شهید انجام بدهم.
محمودزاده در خصوص آشنایی خود با شهید علم الهدی گفت: من روزهای اول جنگ داوطلب به میدان جنگ رفتم و از سوسنگرد و هویزه سردرآوردم و آن جا مستقر شدم. در جبهه سوسنگرد و در جریان آزادسازی شهر سوسنگرد با فرمانده سپاه هویزه , حسین علم الهدی آشنا می شوم.ایشان شخصی با تلاش بودند و بیشتر در کارهای فرهنگی قدم برمی داشتند, زمانی که سپاه هویزه را تحویل می گیرد تصمیم گرفت که وارد کارهای جنگی و نظامی شود . در همین جریان ها با مردم منطقه و عشایر به خوبی ارتباط برقرار کرد و جوان های بومی منطقه را بسیج و شناسایی کرد که همین نشان دهنده این بود که حسین علم الهدی استعداد خاصی دارد, تا اینکه عملیات « نصر ۱۰» در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۵۹ مطرح شد و این عملیات توسط ارتش انجام شده بود اما کمبود نیروی پیاده سبب شده تا دو گردان ۱۵۰ نفره از سپاه گرفته شود که یکی از فرماندهان آن حسین علم الهدی بود و من با ایشان وارد عملیات می شوم , در این عملیات از نزدیک شاهد رفتارها و کارهای خاص این شهید بودم تا عصر 16 دی که او شهید شد.
وی افزود: از عملیات « نصر ۱۰» فقط ۴ یا ۵ نفر زنده ماندند که یکی از آن ها من بودم. در زمان مجروحیت به شدت به شهید فکر می کردم و بعد از بهبودی به سراغ خانواده و دوستان شهید رفتم و تحقیقی مفصل از نوجوانی ایشان را شروع کردم که دو سال به طول انجامید. ما می بینیم که شهید علم الهدی کارهای ارزنده ای دارند و اتفاق هایی در خوزستان رخ می دهد که بعدها می فهمند سرنخ آن به حسین علم الهدی می رسد و ایشان هم بسیار زیرکانه بازجویی های ساواک را به بازی می گیرند. نگاه های شهید حسین علم الهدی نمی تواند برای یک نوجوان باشد و همین کنجکاوی مرا برای پیگیری این موضوعات بیشتر کرد و ایشان هدف های مشخصی داشتند. زمانی که تحقیقات من تمام شد احساس کردم با یک مرد بسیار بزرگ طرف هستم نه یک جوان بیست و دو ساله و همین سبب شد تا داستان را روان بیان کنم تا یک دانشجوی جوان،گمشده های خود را در آن پیدا کند.
محمودزاده با اشاره به اینکه جوان های امروزی می توانند در کتاب « سفر سرخ؛ روایت کربلای هویزه» راه خود را پیدا کنند, گفت: جوانان ما می توانند مانند حسین علم الهدی باشند و راه خود را پیدا کرده و از دیگران تقلید نکنند زیرا دانشجویان امروز بسیار اسیر تقلید هستند و در معرفت زیاد کار نمی کنند. در جلسه ای که با مقام معظم رهبری داشتیم , به من تذکر دادند که در مقدمه کتاب بنویسم که این روش داستانی برای چه منظور بوده و لزومی ندارد همه چیز جدی نوشته شود البته ایشان روش داستانی مرا تایید کردند و در کنار این صحبت ها خاطرات رهبر از حسین علم الهدی را دریافت کردم . این مصاحبه های انجام شده را کنار یکدیگر قرار دادم که در نهایت به کتاب « سفر سرخ؛ روایت کربلای هویزه» تبدیل شد. این کتاب می تواند نوید بخش ادامه راه باشد و من بتوانم میان نسل امروز و دیروز ارتباط منطقی برقرار کنم.
محمودزاده درخصوص استقبال جوان های امروزی از کتاب های نویسندگان جنگ اظهار داشت: استقبال مخاطبان در دهه های ۷۰ و۸۰ بیشتر بوده و به نظر من در حال حاضر کمتر شده است. تیراژ کتاب های جنگ در دهه های گذشته بسیار بالاتر از حال بوده و چرا الان تیراژ کتاب ها کمتر شده است؟ کتاب های من کمتر از ۵۰۰۰ نسخه تیراژ نداشت اما اکنون چند درصد کتاب ها تیراژ بالای ۲۰۰۰ نسخه دارند. متاسفانه کتاب های سطحی نگر، شهدا را خیلی سطحی می بینند و با یک سری شعارها بازی می کنند در حالی که به دنبال معرفت شهید نرفته اند و ازدیاد این کتاب ها سبب کاهش مخاطب و فاصله گرفتن از شهدا می شود , برخی نویسندگان از شهید، تقدسی غیر قابل دسترس می سازند و واقعیت ها را بیان نمی کنند و اتفاقا استقبالی هم از چاپ اینگونه کتاب ها نمی شود و نباید هم صورت بگیرد زیرا در این زمینه تلاش نمی کنند و فقط به مصاحبه های مادر و خواهر شهید اکتفا می کنند در حالی که شهید بسیاری از مسائل را برای خانواده خود بازگو نمی کرد.
وی افزود: اگر از این زاویه نگاه کنیم متوجه می شویم که محتوای کتاب ها در آن زمان بهتر و تیراژ بالاتری هم داشته است. من بیشتر در حوزه ادبیات دفاع مقدس کار می کنم و به حوزه شهدای مدافع حرم وارد نشدم و اکنون نیز مشغول فعالیت در حوزه دفاع مقدس هستم و کار در این حوزه را بسیار دوست دارم به همین دلیل احساس می کنم که در دهه های گذشته نویسندگان مشتاق تر بودند و بهتر کار می کردند.
محمودزاده بیان کرد:از نظر من در سال های اخیر ضعیف تر عمل می کنیم و کارهای ما آثاری عمیق نیستند. اگر به آثار نگاه کنیم می بینیم که نویسندگان شاخص جنگ در۵ سال گذشته چند جلد کتاب منتشر کرده اند و باید به این بپردازیم که چرا نویسنده های ما کم کارتر شده اند و کارهای حرفه ای نیز کمتر شده است؟
محمودزاده درخصوص کتاب هایی که با تقریظ مقام معظم رهبری مزین می شوند , گفت: در حال حاضر استقبال کیفی کمتر شده است البته ما کار خود را انجام می دهیم و به تازگی هم قرار است کتاب جدیدی به بازار عرضه کنم.کتاب هایی که با تقریظ رهبر انقلاب مزین می شوند از حمایت و نفس رهبر برخوردار هستند اما سوال این جا است که چرا نویسندگانی که کتابشان تقریظ می شود , کتاب دومی ندارند؟ چرا کتاب بهتری عرضه نمی کنند؟
محمودزاده در خصوص کتاب جدید خود گفت: من در زمان جنگ با جهاد همراه بودم و چند اثر در این زمینه نوشتم مانند کتاب های «شبهای قدر کربلای پنج» و « جاده بهشتیان» و دیگر کتاب هایی که از من به چاپ رسید , مجدد تصمیم گرفتم درباره بچه های مناطق جنگ و جهاد بنویسم زیرا بسیار مظلوم و ناشناخته هستند. یک کتابی به نام « جاده امن هور» نوشتم , این کتاب ماجرای بچه های جهاد در عملیات خیبر است که حوادث بسیار بزرگ و شاهکارهای مهندسی مانند پل خیبر و جاده سیدالشهدا را بیان می کند و قرار است به زودی از این کتاب که توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ شده, رونمایی شود. کتاب دومی دارم که در حال مراحل چاپ روی جلد است , این کتاب درباره عملیات والفجر ۱۰ به نام «ملخورد مسموم» است, ملخورد نقطه پیروزی و محل ورود ما به حلبچه و مسموم هم به خاطر بمباران شیمیایی است که صدام انجام می دهد و ۵۰۰۰ نفر از مردم حلبچه شیمیایی می شوند.
چاپ بیست و نهم کتاب «سفر سرخ» زندگینامه شهید حسین علمالهدی اثر نصرتالله محمودزاده از سوی نشر شهید کاظمی منتشر شد.
۱۶ دی ۱۳۵۹، صحرای با برکت هویزه، «همه جا کربلاست» را باور کرد. ۳۹ سال قبل، علی اکبرهای خمینی، ندای «هل من ناصر؟» حسینی را با بذل جان لبیک گفتند.
عصر ۱۶ دی، جای اسب ها با تانک ها عوض شده بود. جای «نعل»ها را شِنی های سخت و سنگین گرفته بودند تا سیدمحمدحسین علم الهدی و یاران عاشورایی اش را پاره پاره از کربلای هویزه بر سفره اباعبدالله الحسین (ع) مهمان کنند.
این کتاب زوایای مختلف زندگی شهید علمالهدی را از کودکی تا آغاز مبارزات انقلاب، از حلقههای مطالعاتی تا فعالیت در منطقه و نقش آفرینی به عنوان یک هسته فرهنگی اجتماعی و تا مبارزات دانشجویی در مشهد و سخنرانی در خوزستان و در نهایت جهاد و شهادت در هویزه را برای خواننده بازگو کرده است.
صحنه پردازیهای دقیق از شکنجه یک کودک خردسال در زندان ستمشاهی تا محیط خانوادگی روحانی تا لحظههای حساس نظامی که ویژگی عموم نثرهای محمودزاده است در این کتاب نیز نمود عینی دارد و خواننده را در طول فصلهای مختلف کتاب بدون وقفه برای به پایان بردن داستان هدایت میکند.
در مقدمه کتاب آمده است: «شناخت این افراد بستری است برای ورود به نقاط عطف تاریخ جامعه زیرا اراده آنها است که تاریخ را رقم زده است و سمت و سوی جامعه را تعیین میکند.»
نصرتالله محمودزاده درباره آشناییاش با این شخصیت نوشته است: «آشنایی با سیدحسین علم الهدی در جبهه سوسنگرد به ویژه هویزه در اوایل حمله عراق به ایران فرصتی شد تا ژرفنگری این جوان را کنجکاوانه دنبال کنم. مقاومت او در برابر تانکهای سرمست عراقی در دشت هویزه نقطه عطف این آشنایی بود. هنگامی که در غروب 16 دی 1359 با جسد آغشته به خونش مواجه شدم فهمیدم این مرد برگ زرینی از تاریخ این دیار خواهد شد.»
برشی از کتاب:
حسین گاه این بیابان را در فردایی پرآشوب تصور میکرد و خود را در قلب میدانی میدید که رگبارش امان دشمن را بریده است.
گاه خود را در محاصره انبوهی از تانکهای دشمن تصور میکرد که هیچ راه گریزی برایش متصور نیست. شاید به همین دلیل بود که در نظرش غم و شادی در هم آمیخته بودند و او را به وجد میآوردند.
اولین بار بود که جنگ را با تمام معنایش در ذهن مرور می کرد.
«خداوند هرگونه جنگ را به جز جهاد علیه کفار ممنوع ساخته است. تنها جنگی مشروع است که هدف نهایی آن جهاد باشد. فردا چه خواهد شد؟ آیا افکار شوم صدام مسلمین عراق را در صف قرار کفار داده است ؟» با صدای مهیب توپخانه به خود آمد.
یاد شمشیر ذوالفقار امام علی (ع) افتاد که چگونه ناکثین را از دم تیغ میگذراند.
آن چه از دوران سکوت امام علی (ع) خوانده بود، در نظرش مجسم شد و تفسیر هرچه که چند دقیقه قبل مرور کرده بود، در نظرش تغییر کرد.
رفته رفته به آرامش رسید...
کتاب «سفر سرخ» در چاپ بیست و نهم در ۳۲۰ صفحه و قیمت 30 هزار تومان از سوی نشر شهید کاظمی منتشر و روانه کتابفروشیها شده است.
انتهای پیام/