بدون تعارف در نقطه صفر مرزی + فیلم

یادش بخیر ، دوران خدمتم اونجا بودم

الان ماهی چهارتومن مبلغ کمی هست

سلام و خسته نباشید بدون تعارف به تمامی بچه های بدون تعارف.....
چه زیبا به تصویر کشیده شده مرزبانی در نقطه ی صفر مرزی و چه زیبا یادآور دردهای زندگی من و خانواده ام ک روزی در حوالی همان مرز نه دقیقا همان جا سر نوشت زندگی پدرم و نوعروسی مادرم از سر نوشته شد...
سرنوشتی که بعد از سی واندی هنوز زخمش برجانمان خودنمایی می‌کند بیشتر زمانی که به هر دری زدیم برای اثباتش انکار نصیبمان شد.
پدرم درسال 1366عازم خدمت مقدس سربازی و آن هم به پادگان مرزی شهید فرجپور سلماس شد و بعد از غریب به دوسال خدمت شبی در درگیری با اشراری ک قصد تردد از مرز را داشتند سرش ضربه خورده و بیهوش شده بود اما دردش به همان یک شب اکتفا نکرده و درد دائمی برایش رقم خورد..
طوری ک در یک ماه بعد از آن اتفاق چندین بار در پادگان دچار تشنج شده بودو پزشکان ضربه خوردن سر و ایجاد لخته خون داخل مغز را علت آن تشخیص دادن وبعد از 23 ماه خدمت به خاطر مشکل ایجاد شده ایشان را معاف نمودند بدون اینکه نامی از 23 ماه خدمتش آمده باشد...
ایشان سالهاست که با این دردبه سختی زندگی را گذرانده و خودش هیچ وقت مایل به پیگیری نبودندو همیشه می‌گویند که من هیچ چشمداشتی به نظام جمهوری اسلامی ندارم همین امنیت به جای همه ی نداشته هایم کافیست.
خلاصه اینکه امشب با این برنامه و نشان دادن سختی های سربازان مرزی داغ دل من و خانواده ام ودردی ک هرروز پدرم با آن دست وپنجه نرم می‌کند تازه شد.
همه ی مرزداران کشورم در پناه خدا