به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، چهل و چهارمین جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو از ۵ سپتامبر (۱۴ شهریور) آغاز شده است و تا ۱۵سپتامبر (۲۴ شهریور) ادامه خواهد داشت.
جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو (TIFF)، رویدادی غیر رقابتی است که در بخشهای گوناگون و متنوعی برگزار میشود و چون پایان فصل جشنوارههای سینمایی معتبر است، مجموعهای از آثار برتر جشنوارههای دیگر را به نمایش درمیآورد.
جشنواره تورنتو، امسال برای اولین بار در تاریخ خود، بهطور رسمی با نمایش یک فیلم مستند آغاز بهکار کرد. فیلم «روزگاری برادر بودند: رابی رابرتسون و گروه بند»، محصول کشور کانادا و به کارگردانی دانیل روهر ساخته شده و مارتین اسکورسیزی یکی از تهیهکنندگان آن است. این فیلم به سرگذشت رابی رابرستون، آهنگساز و گیتاریست گروه بند (The Band)، اختصاص دارد.
در اولین روز از جشنواره تورنتو، همچنین فیلم برنده نخل طلایی جشنواره کن، یعنی «پارازیت» بهکارگردانی بونگ جون-هو از کره جنوبی، مخاطبان زیادی را بهخود جلب کرد.
بداقبالی آمنابار
فیلم دیگری که تماشاگران زیادی منتظر دیدن آن بودند، تازهترین فیلم آلخاندرو آمنابار بود که به موضوع جنگ داخلی اسپانیا اختصاص داشت. این اثر با عنوان «در زمان جنگ» با وجود آنکه یک تولید پرزرق و برق و بزرگ به شمار میرود، اما در نهایت به یک دارم تاریخی خسته کننده تبدیل شده است .این فیلم با استقبال چندان خبرنگاران و منتقدان هم مواجه نشد و با وجود آنکه در ابتدای نمایش فیلم، سالن به طور کامل پر شده بود، اما بعد از نیم ساعت از شروع فیلم، آرام آرام سالن نمایش خالی شد. هر چند که آمنابار اثری پر رنگ و لعاب را خلق کرده است اما در قیاس با فیلمهای جمع و جورتری مثل «هی کارملا کارملا» و «زمین و آزادی» ساخته کن لوچ، این فیلم حرف چندانی در مورد جنگ داخلی اسپانیا برای گفتن ندارد.
هرچند از نقاط قوت این اثر میتوان از فیلمبرداری و حرکتهای دوربین دلنشین و برخی دیالوگهای زیبای آن یاد کرد اما در نهایت، فیلم به اثری پرحرف و کشدار تبدیل شده است که گویا قصد دارد بیانیهای سیاسی علیه ژنرال فرانکو برای مخاطبش صادر کند. یک نکته قابل توجه هم در این فیلم وجود دارد که از فرانکو شخصیت جالبی ارائه میکند؛ شخصیتی که ترکیبی است از ظرافت و مهربانی، کمی احمق و البته جاهطلبی عظیمی که با آن راهش را برای به دست آوردن قدرت مطلق در اسپانیای بعد از سقوط نظام پادشاهی هموار میکند.
با این حال از این نکته هم نباید غافل شد که دیدن این فیلم برای آنهایی که گیر کردن در بزنگاههای سیاسی را تجربه کردهاند، موضوع قابل توجهای دارد؛ بزنگاههایی که افراد یک جامعه به شدت دچار از هم گسستگی میشوند و زمانی که خودشان به این گسست پی میبرند، دیگر کار از کار گذشته است.
«بچه زامبی»؛ سفیدپوست پسند
«بچه زامبی»، اثر دیگری بود که در اولین روز از جشنواره به نمایش درآمد و خیلیها مشتاق دیدن آن بودند. این فیلم با استقبال بسیار خوب اهالی سینما و منتقدان مواجه شد و در سالن نمایش دهنده این اثر همه صندلیها پر شده بود. ضمن اینکه در طول نمایش فیلم نیز افراد بسیار اندکی سالن نمایش را ترک کردند. اما این فیلم به کارگردانی برتراند بونللو چیزی بیش از یک اثر «سفیدپوستپسند» نبود؛ یکی از آن فیلمهایی که در میان مخاطبان جهان اول طرفداران فراوانی پیدا میکند اما در واقع حرفی برای گفتن ندارد.
«بچه زامبی» قصد دارد هم به روایت جریان استعمار در کشورهای جهان سوم – در این نمونه کشور هاییتی – بپردازد و هم به زمان معاصر و زندگی مشترک جهان سومیها در جهان اول. در این میان برای اینکه جاذبهای هم برای مخاطبان سفیدپوست خود ایجاد کرده باشد، به سراغ آیینهای ویژه جوامع هاییتی میرود؛ آیینهایی که شباهت فراوانی با مراسم زار یا گواتی در ایران دارند.
اما «بچه زامبی» نه فیلمنامه قدرتمندی دارد که بتوان با آن همراه شد، نه از نظر سینمایی اثری قابل توجه به شمار میرود که فیلمبرداری، قاببندی یا نکات فنی خاصی در آن چشمگیر باشد. با این حال، این ملغمه عجیب و غریب از این هنر برخوردار است که مخاطب سفید پوست خود را راضی و خوشحال از سالن سینما بیرون بفرستد.
«سوتزنها»؛ دلنشین، کمحرف و پر پیچ و خم
جشنواره تورنتو رویداد بسیار مهمی است برای آشنا شدن با فیلمسازان و فیلمهای خارج از جریان اصلی سینما؛ «سوتزنها» به کارگردانی کورنیلو پورمبیو یکی از این فیلمها بود که در دو روز اول جشنواره، سه بار به نمایش درآمد. پورمبیو به عنوان یکی از فیلمسازان جریان موج نوی سینمای رومانی شناخته میشود که پیش از این نیز آثاری در ژانر نئو- نوآر ساخته است. «سوتزنها» هم در این ژانر تعریف میشود و اثری دلنشین، جذاب، کمحرف و پر پیچ و خم است. پورمبیو در فیلم «سوتزنها» با دیالوگهایی کوتاه و موجز به مسائل سیاسی و اقتصادی رومانی در دوران بلوک شرق و در زمان حال میپردازد، اما هیچ وقت به ورطه پرحرفی و صدور بیانیههای سیاسی نمیافتد.
برای مثال در صحنهای از فیلم، کریستی (یک پلیس فاسد) سعی دارد مادرش را متقاعد کند که به ماموران پلیس بگوید پولی که او از طریق زد و بند با مافیا به دست آورده است، در واقع به پدرش تعلق داشته که از اعضای اصلی حزب کمونیست رومانی بوده است. مادرش در جواب میگوید: «اما پدرت هیچ وقت رشوه نمیگرفت»،که کریستی بدون مکث میگوید: «مهم نیست، همه الان فکر میکنند همه اعضای مرکزی حزب فاسد بودند.»
این دیالوگهای کوتاه هیچ وقت «سوتزنها» را از هدف اصلی خود که ساخت یک فیلم جمع و جور و خوشساخت پلیسی است، دور نمیکند. نویسنده اثر در مواقع لازم گرههایی را ایجاد میکند که با طنزی سیاه، حتی برای یک لحظه هم اجازه نمیدهد مخاطب اثر خسته شود.
نکته مثبت دیگری که در این فیلم وجود دارد، ارجاعهای آن به فیلم نوآرهای کلاسیک و حتی وسترن است که به شکلی هوشمندانه در دل اثر گنجانده شده. یک نمونه از این ارجاعها، صحنهای است که در آن کریستی و رئیسش برای یک گفتوگوی مخفیانه در سالن یک سینما قرار میگذارند که یک وسترن کلاسیک در آن در حال نمایش است. علاوه بر این ارجاعها، پورمبیو در انتخاب موسیقی اثر هم ذکاوت فراوانی به خرج داده و مجموعهای گسترده از موزیک راک و پاپ گرفته تا اپرا و صدای سوت خالی را در این اثر گنجانده است.
شاید مهمترین نقطه قوت این اثر، روایت غیرخطی آن باشد که نه به ورطه گنگگوییهای دیوید لینچ میافتد و نه به ورطه سرعت و هیجان و خونریزی کوئنتین تارانتینو یا دیود فینچر. فیلم با روایت داستانهای کوتاهی در مورد هر یک از شخصیتهای داستان، پازلی ساده و سرراست را جلوی مخاطب میگذارد که در نهایت و با در کنار هم قرار گرفتن قطعات آن، داستان تکمیل میشود.
چند روز نخست جشنواره تورنتو در حالی به پایان رسیده که یکی از خیابانهای اصلی این شهر برای مخاطبان جشنواره به محل عابران پیاده تبدیل و در تعطیلات آخر این هفته، به یکی از پربازدیدکنندهترین مناطق این شهر تبدیل شده است.
منبع:خبرآنلاین
انتهای پیام/