به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، عزت نفس به معنای احساس ارزشمندی شخصی است و به عبارت دیگر، به این معناست چقدر خود را انسانی ارزشمند و قابل احترام میدانیم. تفاوت عزتنفس با اعتماد به نفس در گستردگی مفهوم عزت نفس است. اعتماد به نفس به موضوع بستگی دارد، ممکن است یک فرد در آشپزی اعتماد به نفس داشته باشد، ولی در رانندگی یا نقاشی کردن فاقد اعتماد به نفس باشد، ولی عزت نفس یک مفهوم کلی و در تمام حیطههای زندگی فردی، اجتماعی، شغلی و عاطفی تاثیر دارد. در ادامه این مطلب، نکاتی در همین باره مطرح خواهد شد.
بیشتربخوانید: چرا برخی والدین بین فرزندانشان «فرق» میگذارند؟
در پرورش عزتنفس مهمترین عامل ایجاد یک دیدگاه متوازن درباره خود است. هر فردی دارای تواناییهایی است و در مقابل، ضعفها و محدودیتهایی هم دارد. شناخت دقیق از خود به واسطه تجربههای متنوع دوران رشد حاصل میشود. سیستم سنتی مدارس که تاکیدش بر یک دستسازی دانش آموزان است و صرفا مهارت در ریاضی، زیست و شیمی ارزشمند تلقی میشود، یک مانع جدی برای پرورش عزت نفس سالم است. در دوران رشد، والدین باید از تشویق هوش، زیبایی و اینگونه مسائل جدا پرهیز و فقط تلاش کودک را تشویق کنند تا کودک یاد بگیرد برای رسیدن به اهدافش باید تلاش کند. اما استفاده از عباراتی مانند «تو چقدر باهوشی»، «چقدر زیبایی»، «چقدر خوب هستی» و ... باعث ایجاد توهم خاص بودن در فرد میشود که مانع از تلاش و پشتکار او در آینده خواهد شد. در مقابل کودکانی که این مشخصات ذاتی را ندارند، نیز احساس حقارت میکنند و یاد میگیرند که بی ارزش هستند.
آشنایی با مهارتهای مسئولیتپذیری و تصمیمگیری، از دیگر مولفههای مهم برای داشتن عزتنفس سالم است. کودک و نوجوان باید بتواند تصمیم بگیرد و اشتباه کند و از اشتباهات خود درس بگیرد. از سوی دیگر، باید در خانه و مدرسه مسئولیتهای مشخص داشته باشد تا یاد بگیرد باید پاسخگوی وظایف خود باشد. نکته مهم دیگر این است که رفتار کلی و شخصیت یک فرد در بیشتر شرایط ثابت است. پس پدر و مادری که انتظار دارند فرزندشان حرف گوش کن باشد، نباید انتظار داشته باشند این خصلت فقط در خصوص آنها باشد. فرد وابسته و بدون جرئت تصمیمگیری همیشه فردی را برای اطاعت خواهد یافت. صحبت و توضیح دلایل تصمیم والدین به کودک و نوجوان بسیار مهم است. بسیاری از والدین به جای توضیح دلایل خود و سعی در اقناع فرزندشان، صرفا با بیان «چون من میگم!»، فرزند را مجبور به اطاعت میکنند. منطق «چون من میگم» فقط در روابط رئیس و کارگر وجود دارد و اگر در رفتار با اطرافیان از این منطق استفاده میکنید، یعنی در حال تربیت بردههایی مطیع برای سودجویان هستید!
در این بین باید دانست که عزت نفس سالم، باعث میشود خود را دوست داشته باشیم، به خود احترام بگذاریم، به خود اهمیت بدهیم و هنگامی که توانستیم اینگونه باشیم، میتوانیم به دیگران هم احترام بگذاریم، دیگران را هم دوست بداریم و برای دیگران و اجتماع خود ارزش قائل باشیم. عزت نفس سالم در مقابل دیدگاه سفید و سیاه مطلق قرار میگیرد. دیدگاهی که در آن یک چیز مطلق خوب یا مطلق بد است. فرهنگ و رسوم هر جامعهای ارزشمند است، اما این بدان معنا نیست که همه چیز در آن فرهنگ صددرصد درست و بی نقص است! فرد و جامعهای که عزت نفس سالم داشته باشد، توان نقد منصفانه خود را نیز دارد، چون میداند یک رفتار اشتباه مساوی با بد یا بی ارزش بودن او نخواهد بود. انتقادپذیری و ارزیابی خود، باعث پیشرفت و بهبود مستمر خواهد شد. البته باید دقت کرد چیزی که قابل نقد است فقط رفتار خود یا دیگران است یعنی شخصیت و ارزشمندی خود و دیگران قابل نقد نیست، زیرا یک رفتار اشتباه به معنای بد بودن نیست.
فرد و جامعهای که بدون پرورش عزتنفس سالم بزرگ شود، برای مقابله با این مشکل به دو شکل متضاد واکنش نشان خواهد داد: حقارت یا خودشیفتگی. فرد خودشیفته به صورت کاذب خود را برتر و بدون مشکل و ضعف ارزیابی میکند. این سبک تفکر باعث بروز مشکلات بسیاری خواهد شد و به قول معروف یک جایی سر این افراد به سنگ خواهد خورد. مهمترین نشانه افراد خودشیفته، تحقیر مستقیم و غیر مستقیم دیگران است. فرد با عزتنفس تلاش میکند اطرافیانش، همکاران و جامعه رشد کنند، چون رشد آنها باعث پیشرفت خود او نیز خواهد شد، اما افراد خودشیفته همواره درصدد تحقیر و پایین نگهداشتن دیگران هستند. آنها از رشد و پیشرفت دیگران واهمه دارند و آن را تهدیدی برای خود ارزیابی میکنند و احتمال توطئه برای مانع پیشرفت دیگران شدن نیز در آنها بالاست. اگر از پیشرفت همسر، خواهر و برادر، دوستان و همکارانتان حس شکست و خشم به شما دست میدهد حتما نیاز به مشورت با یک روان شناس خبره دارید. واکنش دوم، پرورش احساس حقارت است. اینگونه افراد هیچگاه خود را به اندازه کافی خوب نمیدانند. همیشه در حسرت موقعیت شغلی، مالی، خانوادگی و ... دیگران هستند، بیش از حد از خود عیبجویی میکنند و خود را لایق دوست داشته شدن و توجه نمیدانند. این افراد از نه گفتن و نه شنیدن بیزار هستند، چون با نه گفتن احساس نفرت انگیز بودن به آنها دست میدهد و با نه شنیدن احساس طرد و تحقیر شدن. در پایان باید توجه داشت فرد با عزت نفس بالا و رضایتمند، تمام تلاش خود را برای رسیدن به اهدافش میکند و در خصوص نتیجه به خداوند توکل میکند، چون در اختیار کامل او نیست. او از داشتههایش لذت میبرد و شاکر است. همچنین برای پیشرفت، برنامهریزی واقعبینانه میکند.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/