اگرچه دولت ترامپ می‌کوشد تا کاهش بودجه نظامی در ایران را پر رنگ جلوه دهد اما اقدامات تقابل‌گرایانه تهران در خلیج‌فارس پس از آغاز کمپین فشار حداکثری رخ داد.


به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، پس از خروج ترامپ از تواق هسته‌ای در مه ۲۰۱۸ و بازگرداندن تحریم‌ها در ماه‌های متعاقب آن علیه ایران، عنوان «کمپین فشار حداکثری» به این سیاست اطلاق شد. اما هدف اصلی اعمال کمپین فشار حداکثری علیه ایران چه بود؟ آنچه که می‌توان با استناد به گزارش‌ها و مقاله‌های متعدد رسانه‌های آمریکایی نیز بر آن مهر تایید زد آن است که ایده‌آل‌ترین هدف این کمپین به زانودرآوردن ایران و تغییر رژیم با استفاده از فشار‌ها و حربه‌های اقتصادی و روانی گسترده بود. اگرچه کارشناسان تصریح می‌کنند که ترامپ و مقامات او با گذشت نزدیک به یک سال و نیم دیگر امید خود را به تحقق این هدف از دست داده‌اند و درخواست‌های ترامپ و مقاماتش برای مذاکره بی‌قید و شرط نیز می‌تواند از همین امر خبر دهد.

شکست کمپین فشار حداکثری در ۴ جبهه

حالا دولت ترامپ می‌کوشد تا دستاورد‌های مستدلی را برای این سیاست بتراشد و در همین راستا، اهداف خود را در چند جبهه ترسیم کرده است که شامل حمایت‌های مالی از هم‌پیمانان منطقه‌ای تهران از طریق مسدود ساختن درآمد‌های نفتی ایران، ایجاد آشوب‌های اجتماعی با حربه فشار‌های اقتصادی، تعطیلی برنامه هسته‌ای و درنهایت وادار ساختن تهران برای نشستن پای میز مذاکره با واشنگتن است. چهار هدفی که هیچ یک از آن‌ها با گذشته حدود ۱۸ ماه از آغاز کمپین فشار حداکثری عملی نشده‌اند و اکنون ترامپ و مقاماتش در نوعی بلاتکلیفی به‌سر می‌برند. وضعیتی که برخی از تندرویان ضدایرانی در واشنگتن را نیز از کمپین ترامپ ناامید ساخته است.

پل پیلار، تحلیلگر ارشد مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جورج‌تاون یادداشتی را به رشته تحریر درآورده است و که در آن ناکارآمدی نیل این کمپین به اهدف خود را بررسی کرده و می‌نویسد: «اگر افرادی که باید به‌طور عادی از فشار‌ها بر ایران حمایت کرده، به شکست این تلاش‌ها اذعان می‌کنند، باید آن را نشانه‌ای مبرهن از ناکامی این سیاست دانست. حتی کاهش خصومت‌ها و لفاظی‌های ضدایرانی در عمل و کلام مقامات آمریکا نسبت به زمانی که این سیاست کلید خورد را می‌توان ذیل همین آگاهی از ناکارآمدی توصیف کرد، دولت ترامپ اکنون مسیر خود را تغییر داده است و تلاش می‌کند با استناد بر شواهد نشان دهد که این کمپین در زمینه‌های مهمی کارآمد بوده است. برای نمونه یکی از ادعا‌هایی که مطرح می‌شود آن است که فشار‌های اقتصادی موجب کاهش حمایت‌های مالی ایران از هم‌پیمانان خود در منطقه شده است.»

قدرت منطقه‌ای ایران محدود به پول و حساب‌های بانکی نیست

پیلار در ادامه به سرمقاله اخیر دنیس راس و دانا استرول در واشنگتن‌پست اشاره می‌کند. راس و استرول که هر دو از افراد حامی اعمال فشار بر ایران بوده‌اند این منطق را رد و استدلال می‌کنند که چرا تنگنای اقتصادی برای ایران را نمی‌توان به‌مثابه کاهش فعالیت و نفوذ منطقه‌ای این کشور تعبیر کرد. برای نمونه در سوریه، گروه‌های مقاومت هم‌پیمان با ایران ممکن است که «با کاهش حمایت‌های مالی نیز مواجه شده باشند، اما این امر موجب کاهش حضور آن‌ها در درگیری‌ها نشده است.»

این مطلب یادآور می‌شود که این موضوع به‌علاوه موجب کاهش فعالیت‌ها و حضور نظامی حزب‌الله در لبنان و حوثی‌ها در یمن نشده است. حتی حزب‌الله به‌تازگی در برابر حملات اسرائیل نیز از خود پاسخ‌های قابل‌توجهی نشان داد.

از سوی دیگر اگرچه دولت ترامپ می‌کوشد تا کاهش بودجه نظامی در ایران را پر رنگ جلوه دهد، اما اقدامات تقابل‌گرایانه تهران در خلیج‌فارس نظیر منهدم ساختن پهپاد بدون سرنشین آمریکا یا توقیف نفت‌کش گریس ۱ بریتانیا پس از آغاز کمپین فشار حداکثری رخ داد. به‌عبارت دیگر راس و استرول با اشاره به شواهد استدلال می‌کنند که ایران هرآنچه بخواهد را می‌تواند در سطح منطقه انجام دهد و شدت این اقدامات متاثر از سبک شدن حساب‌های بانکی این کشور نیست.

مردم ایران امنیت را بر آشوب ترجیح می‌دهند

منطق دیگری که هنوز برخی از جنگ‌طلبان ضد ایرانی بر آن اصرار می‌ورزند آن است که این فشار‌ها در نهایت منجر به ایجاد اپوزیسیون در داخل ایران خواهد شد و امید است که تغییر رژیم در ایران را عملی کند.

با این حال «موسسه تحقیقاتی مطالعات امنیت‌ملی» وابسته به اسرائیل، شکست کمپین فشار حداکثری را در این زمینه تایید می‌کند و می‌نویسد: «درحالی که تاثیرات منفی فشار‌های اقتصادی در ایران به وضوح قابل مشاهده است، اما حکومت ایران به‌مانند گذشته در حال مدیریت شرایط و دشواری‌های اقتصادی است تا مانع از بروز بی‌ثباتی‌های احتمالی در جامعه شود.»

این موسسه همچنین با تاکید بر اینکه بررسی داده‌ها نشان از آن دارد که تجمعات اعتراضی در ایران از زمان کلید خوردن کمپین فشار ترامپ کاهش یافته است می‌افزاید: «جامعه ایران میلی به ایجاد تغییرات سیاسی عمده ندارد و اکنون اغلب اذهان متوجه زندگی روزمره خود است و تمایلی ندارند تا امنیت شغلی خود را با مشارکت در اعتراضات سیاسی و مدنی تهدید کنند.» این گزارش ادامه می‌دهد: «شهروندان اغلب نگران بروز هرج‌ومرج و از دست رفتن امنیت کنونی خود هستند و به همین دلیل تمایلی نیز به اعتراضات ندارند.»

کاهش تعهدات برجامی ایران نتیجه سیاست ترامپ است

اما سومین هدف مهمی که کمپین فشار حداکثری به‌دنبال آن بود وادار ساختن ایران به تعطیلی برنامه هسته‌ای خود به‌دلیل فشار‌های اقتصادی است. ایران با گذشت یک سال از خروج آمریکا از برجام تاکنون سه گام را برای کاهش سطح تعهدات خود در توافق هسته‌ای برداشته است، گام‌هایی که البته قابل بازگشت هستند و برای وادار ساختن واشنگتن درجهت بازگشت به برجام اجرا شدند.

پیلار که خود یکی از افسران جامعه اطلاعاتی آمریکا بوده می‌گوید: «کاهش سطح تعهدات ایران به برجام، نتیجه کمپینی است که هدف آن به صفر رساندن غنی‌سازی اورانیوم در ایران بود.»

دنیس راس نیز در یادداشت خود با تکیه بر مستندات معتبر دیگری، شکست سیاست ترامپ در قبال ایران را اینگونه روایت می‌کند: «تحریم‌ها علیه ایران کافی نیستند و ترامپ برای آغاز مذاکرات، امتیازات اقتصادی قابل‌ملاحظه‌ای را باید به ایران ارائه دهد.» او این نکته را نیز یادآور می‌شود که تک‌روی‌های ترامپ منجر شده تا واشنگتن خود را از متحدان دیرینه اروپایی دور و منزوی کند.

منبع: خبر آنلاین

انتهای پیام/

برچسب ها: ترامپ ، خلیج فارس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.