به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، فیلمسازی به طور کامل به روابط مربوط میشود. جدا از روابط بین بازیگران که باید مشهود باشد، نوع دیگری از روابط نیز باید وجود داشته باشد تا یک فیلم با کیفیت ساخته شود.کادرهای فنی باید با یکدیگر و همچنین با کارگردان فیلم ارتباط خوبی داشته باشند. بازیگران نیز باید با خواستههای فیلمنامه و کارگردان مطابق شوند و همه افراد باید در بالاترین نوع انرژی خود باشند. اگر این اتفاق نیفتد، این فیلم به یک فیلم عادی تبدیل خواهد شد.
این اتفاق در دهههای گذشته برای کارگردانهای معروف اتفاق افتاده است. در ادامه به معرفی برخی از این فیلمهای نا امیدکننده ار کارگردانها می پردازیم.
دیوید فینچر با استفاده از شهرت خود این فیلم را از داستان کوتاهی به همین نام به نوشته اسکات فیتز جرالد در سال ۲۰۰۸ ساخت. او قصد داشت از مدت زمان طولانی این فیلم به نفع خود استفاده کند و یک اتفاق تراژدی و یک تجربه منحصر به نقرد را بررسی کند؛ اما در این کار شکست خورد. داستان فیلم، زندگی مردی (با بازی برد پیت) است که در ۸۰ سالگی متولد شده و بر خلاف بقیه انسانها به مرور به سمت جوانی میرود.
این فیلم، یک تراژدی عاشقانه بود که میتوانست مخاطب را به وجد بیاورد، اما شاهد چنین ارتباطی بین برد پیت و کیت بلانشت در این فیلم نبودیم. این اصلاً تصمیم خوبی نیست که یک فیلم کلاسیک کوتاه را گسترش دهیم و به یک فیلم بلند تبدیل و آن را خراب کنیم.
همیشه ساخت فیلم اورجینال که هم نظر منتقدان را جلب کند و هم در گیشه موفق شود، سخت بوده است. در سال ۱۹۹۱ جاناتان دمه یک فیلم ترسناک بر اساس یک رمان ساخت که پنج جایزه اسکار را تصاحب کرد و در تاریخ اسکار رکورد شکنی کرد.
اسکات در جذاب کردن فیلم «هانیبال» با فیلمنامه نامناسب و شخصیت پردازی نادرست شکست خورد. او تلاش میکرد که فلسفی و کمدی سیاه بودن فیلم اولش را تکرار کند که به نتیجه نرسید. در این فیلم هانیبال لکترر یک روانشناس نابغه است، اما اتفاقاتی میافتد و او دستگیر میشود؛ صحنه هایی که کاملا احمقانه است.
درخشش اولین سه گانه جنگ ستارگان همیشه مورد توجه بوده است. لوکاس دههها بعد یک پیش درآمد از این مجموعه سینمایی ساخت که ممکن است دلیل اصلی خراب شدن کیفیت این فیلم باشد. لوکاس یک فیلمساز با استعداد است و این را در فیلمهای قبلی اش ثابت کرده بود، اما او به موفقیت تجاری بیشتر اهمیت میدهد.
حتی اگر ضعف در تصویرسازی کامپیوتری را به خاطر قدیمی بودن در نظر بگیریم که تنها ۱ سال پیش از سال ۲۰۰۰ بوده است، باز هم این فیلم مشکلات زیادی دارد. جنگ ستارگان فیلمی است که به خاطر المانهای فانتزی که دارد، محبوب قشر نوجوانان است. اما بدون دلیل سیاستهای کهشکانی را وارد فیلم میکند.
بسیار سخت است که باور کنیم این فیلم توسط همان کارگردانی ساخته شده که فیلم برنده اسکار «زندگی با دیگران» را در سال ۲۰۰۸ ساخت. هنکل فون، تمام تلاش خود را کرد تا بین دو شخصیت جانی دپ و آنجلینا جولی بهترین ارتباط را برقرار کند، اما موفق نشد.
حتی خود فیلمسازد هم در مورد ژانر این فیلم گیج میشود. گاهی اوقات کمدی است و گاهی هم درام رمانتیک است که با وجود بازیگران خوب نیز نتوانسته خود را نجات دهد.
این فیلم از روی کتابی نوشته آلیس سبولد اقتباس شده و در هسته خود یک داستان غم انگیز را نشان میدهد. ایدههای این فیلم کاملاً پیش پا افتاده بودند و با وجود تلاشهای استنلی تُسی، اجرای بازیگران در این فیلم سطح متوسطی دارد. خود جکسون نیز بین عناصر یک فیلم درام و هیجان انگیز در دوراهی مانده و نمیتواند انتخاب کند.
نسبت خشونت علیه احساسات در این فیلم کاملا نا برابر است. در بعضی بخشها یک سکانس شاد به طور ناگهانی به یک برزخ تبدیل میشود تا این فیلم را در بین آثار قرار دهد که اگر ساخته نمیشدند، هیچ تغییری در سینما به وجود نمیآمد.
انتهای پیام/