به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سی و یکم شهریور ماه سال ۸۹ به پلیس دماوند خبر رسید یک زن جوان در خانه اش کشته شده است. پلیس به خانه ویلایی مورد نظر رفت و با جسد خونین زن ۲۸ ساله به نام فائزه روبهرو شد.
شواهد نشان میداد این زن با ضربههای جسم سخت به سرش از پا درآمده است.
همسر وی به مأموران گفت: عصر برای خرید از خانه بیرون رفتم. چند ساعت بعد وقتی به خانه برگشتم با جسد خونین همسرم روبهرو شدم. به نظر میرسد یک نفر وارد خانه من شده و همسرم را کشته است.
به دنبال اظهارات این مرد تلاش برای ردیابی عامل جنایت آغاز شد. یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که مرد سالخوردهای با پلیس تماس گرفت و راز جنایت را برملا کرد.
وی گفت: من صاحب چند گله هستم. یکی از چوپانهایی که برای من کار میکند پسر ۱۷ ساله به نام احمد است. او چند روز بعد پیش در حالی که آشفته بود پیش من آمد و گفت یک زن را کشته و خودش هم در درگیری با زن جوان چاقو خورده بود و زخمی شده بود.
با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داد احمد ۱۷ ساله بازداشت شد.
وی در بازجوییهای اولیه گفت: زن جوان را از قبل میشناختم. من با انگیزه سرقت مقابل خانه او رفتم و کشیک دادم. وقتی همسرش خانه را ترک کرد از بالای دیوار به داخل خانه رفتم و با زن جوان درگیر شدم.
او حتی با چاقو یک ضربه به من زد و من هم با چوبی که همراه داشتم چند ضربه سر او زدم و فرار کردم. من در آن درگیری چیزی ندزدیدم. چون زخمی شده و بسیار ترسیده بودم بسراغ صاحب کارم رفتم و واقعیت را به او گفتم.
به دنبال اظهارات پسر جوان وی پای میز محاکمه ایستاد، اما در دادگاه قتل را انکار و ادعای جدید را مطرح کرد.
وی گفت: من در حال عبور از خیابان بودم که صدای کمک خواهی زن جوان را شنیدم. من حتی قبل از این ماجرا را ندیده و او را نمیشناختم. من برای نجات زن جوانی که صدایش را شنیده بودم از دیوار خانه بالا رفتم و یک مرد غریبه را دیدم.
مرد غریبه به محض روبهرو شدن با من چاقو کشید و مرا زخمی کرد. او با چوب چند ضربه به سر زن جوان زد. او میخواست مرا بکشد که بلافاصله از روی دیوار فرار کردم و جانم را نجات دادم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده احمد را به قصاص محکوم کردند، اما وی به حکم صادره اعتراض و درخواست اعاده دادرسی را مطرح کرد. به این ترتیب حکم قصاص وی شکسته و رسیدگی به پرونده از سر گرفته شد.
قضات دادگاه بار دیگر وی را به پزشکی قانونی معرفی کردند تا روشن شود هنگام ارتکاب جرم رشد عقلی داشته یا نه.
پس از استعلام نظر کارشناسان پزشکی قانونی احمد که حالا بیست و شش سال دارد در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
وی در دادگاه خودش را بی گناه خواند و ادعا کرد تحت فشار و شکنجه به قتل اعتراف کرده و بی گناه است.
وی به قضات گفت: باور کنید من زن جوان را نمیشناختم و او را نکشتم. من بی دلیل بازداشت شدم و ۹ سال از بهترین روزهای زندگی ام را در زندان گذراندم. من فقط برای کمک به زن جوان از دیوار خانه اش بالا رفتم و با مرد غریبه روبه رو شدم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: رکنا
انتهای پیام/