عباس نعمتی با تأکید بر کپی نبودن سریال بوی باران، از مدعیان خواست ادامه روند قصه را فاش کنند.
عباس نعمتی نویسنده فیلمنامه سریال «بوی باران»، در گفتوگو با حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره ژانر و جنس این سریال اظهار کرد: ۶۰ درصد سریالهای دنیا معمایی هستند؛ اما ما در این حوزه ضعیف هستیم و عموم سریالهای ما در ژانر اجتماعی ساخته میشوند. اگر ۱۰ الی ۲۰ سریال معمایی در ایران ساخته شود، مخاطب قواعد ژانری آن را بهتر کشف میکند و البته در تیمهای تولید ورزیدگی بهتری را شاهد خواهیم بود. خود ما زمان نگارش فیلمنامه و با توجه به این خلأ، احساس میکردیم که در جذب مخاطب موفق باشیم.
این نویسنده درباره چگونگی شکلگیری ایده این سریال و نگارش فیلمنامه آن گفت: من چند سال درگیر مطالعه و پژوهش در حوزه آسیبهای اجتماعی و سرمایه اجتماعی بودم. خیلی دوست داشتم با این موضوعات یک سریال کار کنم. نگاه اجتماعی به موضوعات به جای غر زدن و ایجاد ناامیدی، میتواند بسیار در تحلیل موضوعات اثرگذار باشد. بیاییم پویایی جامعه را با نمایش مشارکت مردم در مواجهه با آسیب اجتماعی، نقش حاکمیت در ساماندهی این آسیبها و نقش خانواده نشان دهیم.
نعمتی بیان کرد: یکی از آسیبهایی که در سریال به آن پرداختیم و وجوه مختلفش را نشان دادیم، بحث «خانواده زندانیان» است. بخصوص آنهایی که سرپرستشان در زندان هستند. سرپرست این نوع خانوادهها چه به جرم عمد و چه در حادثه (مثل دیه) به زندان افتادند؛ الان چه کسی حواسش به بقیه اعضای این خانواده هاست. هم نان آورشان خانواده حذف شده و هم سرپرست خانواده.
وی افزود: در قصه «بوی باران» هم پسر خانواده، پیمان (با بازی سلوکی) در نبود پدر طعمه باندهای موادمخدر شده و دختر خانواده، ترانه (با بازی نرگس محمدی) مسیر حمایت از خانواده را پیش گرفته. ما موظف هستیم جامعه را نسبت به کمک به این خانوادهها حساس کنیم و بگوییم باید به کمک این نوع خانوادهها بشتابیم. حتی در حد یک سر زدن. مثل رفتاری که زهرا خانم فیلم انجام میدهد. باید با ساخت این نوع آثار، به خانوادهها این پیام را بدهیم که تباهی و آسیب سرنوشت محتوم شما نیست. میتوان با جنگندگی، تلاش خستگی ناپذیر و ایمان مسیر موفقیت را مثل ترانه طی کرد. از طرفی هم میتوان مقابل این زلزله منفعل و ضعیف عمل کرد و مثل پیمان طعمه باندهای تبهکار شد.
نویسنده سریال بوی باران اظهار کرد: موضوع اتباع بیگانه و روابط گرم و انسانی ایرانیها و افغانستانیها، مواد مخدر در محیط کار و کارگری، مدرسه و خانواده و نحوه مواجهه صحیح با آن، بحث پولشویی و اقتصاد مواد مخدر موضوعات دیگری است که در سریال «بوی باران» به آن میپردازیم.
وی پیرامون قصه معمایی این سریال و نقش پلیس در آن بیان کرد: بوی باران سریال پلیسی نیست؛ معمایی است. البته این گونه نیست که پلیس در آن منفعل باشد. این پیچیدگی مواجهه با باندهای تبهکار است که نوع رفتار پلیس ما را با دوراندیشی همراه کرده است. در قسمتهای آینده پیچیدگیهای این موضوع را خواهید دید. در بحث مبارزه با مواد مخدر، مبارزه با کارتلها و سرچشمه مهم است؛ مبارزه با افرادی مثل آرمان و شهاب برای پلیس ارزشی ندارد بلکه پلیس باید یک شبکه بزرگ را کشف کند.
این نویسنده عنوان کرد: هیجان فردی ما که درگیر قصه عاطفی داستان شده، دوست دارد به سرعت، لحظهای و چکشی با مسئله برخورد شود. در صورتی که پلیس و بازپرس ما با توجه به اشراف بر ابعاد امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و بین المللی جرم واکنش نشان میدهد.
نعمتی تصریح کرد: در این داستان اگر جلوتر برویم، نحوه برخورد علمی و فنی پلیس و بازپرس قصه را خواهیم دید. ما میخواستیم مخاطب این سوال را بپرسد که پلیس کجاست و چرا کاری نمیکند، تا بعد بشود پیچیدگی این مبارزه را نشان داد.
وی با اشاره به اینکه بین پیگیری جرایم سازمان یافته و باند تبهکاری با یک جرم و جنایت فردی مثل قتل خانوادگی باید تفاوت قائل شد، گفت: نگاه ترانه در داستان نگاه برخورد با یک قتل خانوادگی است، اما نگاه پلیس داستان ما نگاه به یک باند تبهکار حرفهای است. مخاطب تا اینجا با ترانه پیش آمده و این زاویه را دیده؛ از اینجا به بعد از زاویه پلیس و بازپرس ماجرای برخورد با باند تبهکار را میبیند. قاعده سریال معمایی ایجاد پرسش در ذهن مخاطب است. به نحوی که مدام در ذهن مخاطب سوال ایجاد شود که چرا، چرا، چرا. چرایی که از ابهام و لکنت در بیان داستان شکل نمیگیرد؛ بلکه از تعلیق و پیچیدگی روابط است. برای ادامه سریال «بوی باران» مخاطبان عجله نکنند. با کمی صبوری معماها جواب داده خواهد شد و ماجراها کشف میشود.
وی اظهار کرد: مواجهه با باندهای تبهکار پیچیدگیهای خاص خود را دارد. در دو قسمت آینده نقشههای پلیس مشخص میشود و در یک دیالوگ پلیس ما اینگونه اعلام میکند که باندهای تبهکاری مثل کوه یخ هستند؛ فقط نوک کوه یخ بیرون آمده و بخش بزرگ آن زیر آب است و باید آن بخش کشف شود.
نعمتی در خصوص اینکه آیا داستان «بوی باران» آیا اقتباس از رمان یا سریال یا فیلمی است، گفت: دراماتوژی از آثار دیگر یک هنر است و هیچ عیبی ندارد؛ اما داستان «بوی باران» نه دراماتوژی، نه اقتباس، نه برداشت از هیچ سریال و فیلم خارجی، داخلی یا رمان نیست. خوشحال میشوم اگر کسی بتواند بگوید خط داستان این سریال شبیه کدام سریال یا فیلم خارجی و رمان است؟! بالاخره اگر کپی یا برداشت و اقتباسی از فیلم یا سریال یا رمان باشد، آن فیلم و رمان اسمی دارد. حتی اگر اسم کار مشابه به ذهنشان نمیآید (که طبیعی است نیاید چون وجود ندارد) پرسشم را ساده تر می کنم؛ اگر کسی چنین ادعایی کرده لطفا طبق آن الگوی خارجی یا داخلی بگوید ادامه داستان چه میشود؟! همین طور که تا الان داستان قابلیت حدس زدن نداشته، با اطمینان عرض میکنم از اینجا به بعد را هم نمیشود به راحتی حدس زد که کاراکترها چه مسیری را طی میکنند.
نعمتی در خصوص اینکه بعضی مخاطبان از کشته شدن سهیل شوکه شدند و توقع مرگ او را نداشتند، گفت: خوشحالم که مردم با کاراکتر سهیل که همه جوره خوب، عاشق خانواده، با اخلاص، مومن، وطن دوست و بدون هیچ بدجنسی است، رابطه عاطفی برقرار کردند. این نشان میدهد عکس تبلیغاتی که میشود، شخصیتهای مثبت اگر خوب طراحی شوند برای مردم جذاب و دوست داشتنی هستند و اینجور نیست که همیشه مردم شخصیتهای منفی را بیشتر دوست داشته باشند.
وی افزود: در زمان نگارش فیلمنامه خیلی تلاش کردم سهیل نمیرد؛ اما نشد. حتی چند ماه اینجای داستان توقف کردم که شاید جایگزینی برایش پیدا کنم، ولی هر کاری می کردم باز سهیل میمرد. گاه نویسنده کاراکتری را طراحی میکند؛ بعد خود کاراکتر میگوید من سرنوشتم این است و سرنوشتش را به نویسنده تحمیل میکند. شما هرچه چانه میزنید زورتان به آن نمیرسد؛ البته گاهی هم می رسد. اما گاهی بعضی کاراکترها کار خودشان را میکنند؛ مثل سهیل. امیدوارم مرگ سهیل در ذهن ما این احساس را ایجاد کرده باشد که فقدان خوبی چقدر ناراحت کننده است و تلنگری بشود تا هرکدام یک قدم خوبتر برداریم.
انتهای پیام/
اون بازپرسه یک شخص بسیار بی استعداد و مسخره .....
هیچی .......مسخره مسخره و بازم مسخره ....
مخصوصا حرکات بیهوده و لوس شهاب
معلوم نیست فیلم چی میگه
اما حقیقتا نمیشه از ایرادات بزرگ سریال گذشت.
چند نمونه:
* پلیس از اول میداند که با یک گروه مخوف طرف است ولی هیچ تلاشی برای حفظ جان سهیل، برهان و فریبا نمیکند... هیچ تلاشی برای جلوگیری از اخلال ترانه و سارا زارع نمی کند... پلیس با شنود مکالمات افراد درگیر به راحتی میتوانست همه این کارها را انجام دهد
* دادگاه پیمان برگزار شده اما نه خانواده فرشته و نه شهاب هیچکدام ترانه را ندیده اند
در کل فیلم ضعیفی است در واقع همچنانکه از اسم معلوم است فیلم است ولی باید بیننده از فیلم لذت ببرد
این فیلم هم همانند بسیاری از فیلم های سال های اخیر ضعیف پر اشتباه (مثلا قرار گذاشتن در دفتر اون پسره و نشون دادن رد و بدل کردن از پنجره و .....)
فقط خوب کش داده شده بی محتوا بدون ژانر خوب
در نهایت اینگونه فیلم ها با هدف بیمار کردن و افسرده کردن مردم دور کردن مردم از شادی و.... ساخته میشه و پول خوبی هم عایدشون میشه
در ضمن خیلی از صحنه های فیلم قابل حدس بود و است
مجبوریم نگاه کنیم
چرا در فیلمهای ایرانی شخصیتهای منفی رو با اسمهای اصیل ایرانی مثل سیاوش - پرویز - شاهرخ ..... میگیرن با دست خودمون خراب می کنیم این حفظ فرهنگ است آیا آیا آیا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بدهند چون تماما یا خشونت نشان میدهد یا قتل انگار در فیلم پلیس نقشی ندارد و قانونی وجود ندارد متاسفم برای کارگردان و فیلم نامه
نویسش
ولی تا ترانه رف بالاسر سهیل کلی آدم پیدا شدن؟!
باید 69 قسمت با اعصاب و روان مردم بازی کنن . قسمت آخر همه چی خوب بشه بعد بگن ما فیلم رو خوب تموم کردیم
من هم بعد از دو سه قسمت سریال دنبال کردم .
در کل برام جالب بود. تجربه ی شد مخصوصا هشدارهاش.
جای تشکر دارد.
یه همچین فیلمای ساخته شه
این جور فیلما ناخواسته اعتماد مردم رو به نیروی انتظامی ایران کم میکنه
برای آقای رضا کیانیان و خانم نونهالی نمی دونم چی بگم که تن به این کارها دادند . !!!!!!!!!!
اصلا سروته نداره
کارگران یادش رفته اونی که تو قبر بود فرشته نبود
شما اگه دیدینش بهش یاد اوری کنید
واقعا مسخرس
تو کل عمرم فیلم به بدی ندیدم
شوهرم وقتی دید سهیل کشته شد و ترانه هم داره مقصر گفت تلویزیون خاموش کن از اون قسمت ب بعد دیگ این سریالو دنبال نکردیم
ستان بهتر است