واسطه‌گری در ازدواج امری‌ست که در دین اسلام بسیار به آن توصیه‌شده است.

گفت‌وگوی خواندنی با یک معرف ازدواج / دختر خوب سراغ دارید؟!به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، می‌گوید: عروسم باید چشم رنگی باشد، پوستش روشن باشد، وزنش فلان قدر و قدش بهمان قدر، سنش بیشتر از ۲۴ سال نباشد، راستی! اگر شاغل هم باشد که چه بهتر، خانواده‌اش هم ترجیحاً کم‌جمعیت و در منطقه‌ای خوب ساکن باشند، متدین و باحیا هم باشد؛ سری تکان می‌دهم؛ می‌خندم و می‌گویم چشم! به مدیر تولیدمان می‌گویم برایتان بسازد، امر دیگری ندارید.

 واسطه‌گری در ازدواج امری‌ست که در دین اسلام بسیار به آن توصیه‌شده است. درباره ثواب این کار پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله وسلم فرمودند: «هر فردی در ازدواج حلالی بین دو نفر اقدام کند تا این‌که خدا آن دو را گرد هم آورد، خداوند در برابر هر قدمی که وی در این راه برداشته و هر سخن ثوابی که گفته ثواب یک سال عبادت را به او می‌دهد».

از زمانی که واسطه‌ها با دفترچه‌های معروفشان و مشخصات ثبت‌شده دختر و پسر، واسطه خیر می‌شدند تا امروز زمان زیادی نگذشته است. «سکینه طارمی‌لر» یک بانوی جوان قزوینی است که با وجود داشتن سه فرزند در حیطه‌ای ورود پیداکرده که شاید کمتر کسی در آن فعالیت داشته باشد، وی سال‌هاست برای معرفی دختران و پسران جوان در تلاش است و افراد بسیاری به‌واسطه‌این معرفی اولیه توانسته‌اند همسر مناسب با معیار‌های خود را پیدا کرده و با هم ازدواج کنند؛ با وی به گفتگو نشستیم تا از واگویه‌های یک معرف ازدواج به این موضوع چالشی و حساس نگاهی دوباره داشته باشیم.

 به‌عنوان سؤال اول، چه شد که به فکر معرفی دختران و پسران به هم برای امر مقدس ازدواج افتادید؟

در سال‌های ۸۰ و ۸۱ به‌عنوان یکی از فعالان مهد قرآن قزوین در پذیرش مهد مشغول فعالیت بودم، آن زمان شاهد حضور مراجعه‌کنندگان بسیاری در مهد قرآن بودم که خواستار معرفی دختران خوب برای پسران خود بودند، تلاش می‌کردم کم‌وبیش معرفی‌هایی را داشته باشم، اما در خصوص جزئیات شخص مقابل چندان اطلاعی نداشتم، معرفی‌ها کلی بود مثلاً می‌گفتم فلان کلاس دختر خوب زیاد دارد تا خود آن خانم پیگیری‌های بعدی را داشته باشد. همین‌طور به‌صورت اتفاقی اگر کسی سراغ دختر و یا پسر مناسبی برای فرزندش می‌گشت و از من جویا می‌شد تلاش می‌کردم اگر گزینه‌ای را می‌شناسم به آن‌ها معرفی کنم این روند فعالیت من در دهه ۸۰ بود.

از چه زمانی این فعالیت را به‌صورت جدی شروع کردید و روش کار شما چگونه است؟

در دهه نود و چند سال گذشته با افزایش تعداد مراجعه‌کننده تصمیم گرفتم به‌صورت جدی و حساب‌شده و منسجم وارد این وادی شوم و اطلاعات لازم اولیه در خصوص دختران و پسران جوان و معیار‌های آن‌ها را جمع‌آوری کنم تا در صورت مراجعه افراد بتوانم به‌صورت حساب‌شده‌تری در معرفی آن‌ها به هم عمل کنم.

 ملاک شما برای معرفی افراد به هم چیست؟

براساس ملاک‌هایی که دختران و پسران و خانواده آن‌ها برای خود بیان می‌کنند گزینه‌هایی که نزدیک چارچوب فکری و ایده‌آل‌های اشخاص است را به هم معرفی می‌کنم و ملاک‌های خودم در این امر به‌هیچ‌عنوان دخیل نیست.

تاکنون چه تعداد از دختران و پسران را به هم معرفی کرده‌اید؟

تاکنون نشمرده‌ام که چند نفر به‌واسطه معرفی من با هم به توافق رسیده‌اند، اما در طول یک سال گذشته تقریباً بیش از ۱۰ نفر با هم ازدواج کرده‌اند البته تعداد معرفی‌های صورت گرفته بسیار است، اما به دلیل تفاوت‌هایی فکری، فرهنگی و عقاید و معیار‌هایی که دارند طرفین به نتیجه نرسیده و این معرفی‌ها منجر به ازدواج نشود.

 بسیاری از ورود در این حوزه که دختران و پسران را برای ازدواج معرفی کنند واهمه و ترس دارند، نظر شما در این خصوص چیست؟

 بسیاری از معرفی اشخاص به هم می‌ترسند و حتی به من هم می‌گویند که این کار را نکن، چرا دختران و پسران را به هم معرفی می‌کنی؟ نگران نیستی که اگر زندگی آن‌ها در آینده به مشکل برخورد کند یقه تو را بگیرند و نفرینت کنند و یا آه‌شان متوجه زندگی تو شود! به همه گفته‌ام این فکر اشتباه است، اگر در هر کاری مدنظر ما نیت الهی باشد؛ تمام دنیا هم نفرین کنند آن نفرین جایی نخواهد داشت.

به همه، چه آن کسی که همان ابتدای امر با من ارتباط گرفته و چه کسی که با شخص مقابل به توافق رسیده است می‌گویم که من تنها یک معرف هستم و لاغیر؛ تشخیص اینکه شما با هم هم‌کفو و هم‌سلیقه و هم‌فکر هستید با خود شماست؛ من قدرت تشخیص اینکه آیا شما به درد زندگی مشترک می‌خورید یا خیر را ندارم، چون خود افراد باید تصمیم بگیرند که چه کسی در چه چارچوبی از لحاظ فرهنگی، اعتقادی، تفکری و حتی ظاهری با آن‌ها هم‌سو هستند، ملاک‌های افراد در امر ازدواج شخصی است و من نوعی تنها یک معرف هستم، به همه می‌گویم اول خدا، دوم خدا و آخر هم خدا، توکل کنید و بعد با چشم‌باز و تحقیق و وسواس و بصیرت و فکر خوب و آگاهی تمام انتخاب خود را داشته باشید.

 نقش معرف در ازدواج افراد چیست؟ آیا تاکنون از این کار پشیمان و خسته شده‌اید؟

 لحظه‌ای تردید در درستی این کار نداشتم چرا که با توجه به فرهنگی که در جامعه غالب است خانواده دختران نمی‌توانند خودشان دخترشان را معرفی کنند و از سوی دیگر خانواده پسران نیز دختری مناسب معیار‌های خود نمی‌شناسند و این سردرگمی باعث تأخیر در ازدواج آن‌ها می‌شود لذا به همه توصیه می‌کنم با توکل به خدا و نیت الهی در حد توان خود برای کمک به امر ازدواج در این حوزه ورود پیدا کنند تا زمینه معرفی آن‌ها ایجاد شود چرا که اگر ازدواج جوانان درست شود خیلی از مشکلات نیز به‌تبع آن حل خواهد شد. اگر هم خودشان نمی‌خواهند در این عرصه وارد شوند به افرادی مثل من مراجعه کنند و مشخصات طرف مقابل را بگویند تا شاید از این راه زمینه ازدواج آن‌ها فراهم شود.

 آیا مسئولیتی برای خوشبختی و یا شکست زندگی زوج‌ها دارند؟

 افراد مختلف با سلایق مختلف با توجه به آن چیز‌هایی که ملاک آن‌ها برای ازدواج است به من مراجعه می‌کنند، حتی گاه جزئی‌ترین ملاک‌ها را نیز بیان می‌کنند که با توجه به آن سعی می‌کنم نزدیک‌ترین گزینه را به آن‌ها معرفی کنم انتخاب همسر چیزی است که به گردن خود زوج‌های جوان با توجه به معیار‌های خود است، وقتی کسی همه معیارهایش بسته به تحصیلات و یا زیبایی شخص مقابل است و ملاک‌هایی، چون شخصیت و ایمان و اخلاق برای او در اولویت نیست آیا این شخص انتظار دارد که در آینده به مشکل برخورد نکند؟! خوشبختی و بدبختی آدم‌ها بستگی به خود افراد و معیار‌ها و نگرش آن‌ها به زندگی مشترک دارد و یک معرف و یا کس دیگری هیچ مسئولیتی در خوشبختی و یا بدبختی زوج‌ها ندارد و در این انتخاب دخیل نیستند.

 اولین زوجی که به‌واسطه معرفی شما با هم ازدواج کردند، چه حسی داشتید؟

اولین زوجی که به‌واسطه معرفی من با هم ازدواج کردند شرایط خاصی داشتند، پسر جوان دو سالی بود که به دنبال یک گزینه مناسب با معیار‌های خود می‌گشت، وقتی معیار‌های پسر را برای من گفتند به خواهرش گفتم این معیار‌هایی که برادر شما دارد بسیار رؤیایی است چرا که خداوند همه ویژگی‌های مثبت و عالی را در یک نفر قرار نمی‌دهد، ممکن است در برخی از امور آن چیزی که می‌خواهید در شخص نباشد، اما سایر معیار‌ها در آن دخترخانم وجود دارد، پیشنهاد دادم اگر آن پسر از تعدادی از این خواسته‌های غیرمعقول خود کوتاه بیاید و یا آن را تقلیل دهد می‌توانم گزینه‌های مناسب و خوبی را به شما معرفی کنم، بعد از دادن این پیشنهاد آن آقا قبول کرد و بعد از معرفی گزینه‌ای مناسب، صحبت‌های اولیه انجام شد. خوشبختانه با وجود آنکه برخی از ویژگی‌ها با معیار‌های اولیه آن‌ها متناسب نبود، اما بعد از چندین جلسه صحبت دختر و پسر جوان به توافق رسیدند و محبتشان به دل هم نشست، در نهایت نیز با هم ازدواج کردند و در حال حاضر خوشبخت هستند و از زندگی در کنار هم رضایت دارند.

 از خاطرات تلخ و شیرین خود در این حوزه بگویید؟

 خاطره تلخ که ندارم، اما اینکه مادری به من زنگ می‌زند و برای من به‌واسطه معرفی گزینه مناسب دعا می‌کند در کنار خوشحالی دختران و پسران جزء شیرین‌ترین لحظات زندگی من است که امیدوارم تا آخر عمر این روند خوشبختی و سعادت در زندگی آن‌ها مستدام باشد.

با توجه به شناختی که در طول این مدت در صحبت با دختران و پسران جوان و خانواده‌های آن‌ها به دست آورده‌اید به نظرتان ملاک‌های نسل امروز برای ازدواج چه فرقی با نسل‌های قبل دارد؟

 در گذشته برای ازدواج دو نفر داشتن یک خانواده خوب بسیار حائز اهمیت بود، اینکه فردی صالح و باایمان باشد و غیرت و تعصب کار کردن داشته باشد برای تشکیل خانواده کافی بود، اما در حال حاضر با توجه به شناختی که در طول این مدت به دست آورده‌ام می‌توانم بگویم متأسفانه بسیاری از معیار‌هایی که نسل امروز برای ازدواج خود دارند منطقی و واقع گرایانه نیست، امروز اولویت بسیاری چهره و تناسب‌اندام، تحصیلات و شغل به‌عنوان ملاک انتخاب آن‌ها شده است.

متأسفانه جای اصل‌وفرع تغییر کرده، پسران و دختران ما امروز دنبال داشتن مدرک تحصیلی هستند و داشتن کاغذ و مدرک برای آن‌ها مهم‌تر از دیگر معیار‌ها شده است، برخی هم می‌گویند حالا که من لیسانس گرفته‌ام حتماً باید با یک فوق‌لیسانس ازدواج کنم و کاری هم با این ندارند که آیا خود آن شخص فردی لایق و صالح هست یا نه؟! و یا به دنبال کسی هستند که شغل پول آوری داشته باشد تا به دیگران فخر بفروشند. همین تفکرات نادرست یکی از علل مهم در بالا رفتن سن ازدواج در جامعه شده است.

معتقدم اگر انسانیت و تقوی ملاک اصلی انتخاب طرفین باشد بی‌شک می‌تواند همه‌چیز را پشتیبانی و حمایت کند چرا که شخص متقی از خدا می‌ترسد و چنین شخصی به دنبال روزی حلال برای خانواده می‌رود و بی‌شک چنین شخص پاک سرشتی رشد فکری دارد، شخص متقی عبادت کردن را تنها در خواندن نماز و روزه گرفتن نمی‌بیند و کار کردن برای کسب درآمد و کسب روزی حلال برای خانواده را هم نوعی عبادت می‌داند، اگر به معنای واقعی یک نفر تقوی داشته باشد همه‌چیز را خواهد داشت.

 نقش خانواده‌ها را در ازدواج فرزندانشان چگونه می‌بینید؟

 متأسفانه یکی از عوامل سخت شدن ازدواج افراد همین خانواده‌ها شده‌اند، پیش‌تر خانواده‌های دختر و پسر راه را نشان می‌دادند، اما تا جایی که دیده‌ام امروزه خانواده‌ها به‌جای اینکه بر آسان گرفتن ازدواج سفارش کنند خیلی سخت می‌گیرند و ایراداتی می‌گیرند که ممکن است پسر و دختر آن‌قدر حساس نباشند، برای مثال موردی داشتم که پسری متولد ۶۱ بود، هر موردی را برای این پسر معرفی می‌کردم مادر و خواهر‌های او قبول نمی‌کردند، بعد از این‌که گزینه‌های مختلف با ایرادات خانواده پسر به نتیجه نمی‌رسید، در نهایت به توصیه من گزینه‌ای را به خود پسر معرفی کردم و بدون دخالت مادر و خواهرهایش زمینه صحبت اولیه را ایجاد کردم که خیلی راحت و ساده به توافق رسیدند و در نهایت نیز با هم ازدواج کردند.

برخی از خانواده‌ها گاه با سخت‌گیری‌های خود و حتی داشتن ملاک‌هایی ضد ارزش کار را برای دختران و پسران جوان سخت و مشکل می‌کنند، برای مثال دختری را به خانواده‌ای معرفی کردم، اما به دلیل اینکه تنها سه یا پنج سانتی‌متر قد آن دختر از پسر کمتر بود آن خانواده قبول نکردند و گفتند باید تفاوت قد بیشتر باشد و این شخص با ملاک‌های ما جور نیست! یا مادری را سراغ داشتم که می‌گفت گزینه‌ای سفیدپوست برای پسرم می‌خواهم و فلان گزینه که معرفی کرده‌اید کمی بور می‌زند! یا ما دختری با چشم‌های آبی می‌خواهیم، اما این گزینه چشم‌هایش سبز است! متأسفانه ازاین‌دست بهانه‌ها که گاهی خود من از مطرح کردن آن شرمم می‌آید، بسیار است.

دیدگاه‌های جوانان در امر ازدواج بسیار تغییر کرده و خانواده‌ها نیز در این تغییر ملاک‌ها بسیار دخیل هستند، آن‌ها نقشی را که باید ایفا نمی‌کنند و سر جای خود قرار نگرفته‌اند والا اگر راه را از چاه به فرزندان خود نشان دهند بی‌شک می‌توان شاهد ازدواج راحت‌تر فرزندانشان باشند.

به کسانی که توان ورود به این حوزه و معرفی برای افراد برای امر ازدواج دارند، چه پیشنهادی می‌کنید؟

 هرکسی به‌عنوان یک انسان در حد توان خود در هر کار خیری وارد شود بی‌شک بی‌اجر نخواهد ماند چرا که دنیا مزرعه آخرت است و هر چه بکاریم در آخرت درو می‌کنیم لذا کسانی که توان ورود به این فضا و معرفی افراد به هم برای ازدواج را دارند نیز از این کار خیر مضایقه نکنند و در حد توان خود در این کار یا علی بگوید و از همین الآن شروع کند.

برخی در فضای مجازی و یا راه‌اندازی دفاتر رسمی ازدواج اقدام به معرفی می‌کنند، تفاوت روش سنتی با روش‌های عنوان‌شده را در چه می‌بینید؟

 در حال حاضر برخی در فضای مجازی شروع به همسریابی و یا معرفی می‌کنند، اما به‌شخصه نمی‌توانم نسبت به آن‌ها اعتماد کنم، خودم روش سنتی را بیشتر قبول دارم چرا که این روش با فرهنگ ما سازگاری دارد و بیشتر جواب می‌دهد و خانواده‌ها نیز در آن سهیم می‌شوند.

البته در این بین برخی این کار را منبعی برای درآمدزایی خود قرار داده‌اند، یادم هست یک‌بار کسی به من زنگ زد و گفت خانم شما چقدر برای معرفی پول می‌گیرید؟! با تعجب پرسیدم مگر پول باید بگیرم؟ گفت که در فلان کانال هزینه‌ای دریافت می‌کنند و یا در یکی از دفاتر ازدواج قبل از معرفی گزینه مناسب شماره‌حساب می‌داد تا هزینه‌ای دریافت کند. به‌هیچ‌عنوان این روش را قبول ندارم؛ قرار نیست برای هر کار خیری هزینه‌ای دریافت کرد برای همین توقع چشم‌داشت از کسی را هم ندارم.

وقتی کسی بعد از معرفی و جور شدن اسباب ازدواج به من می‌گوید شماره‌حساب بدهید واقعاً ناراحت می‌شوم از اینکه باور مردم به این سمت رفته که همه‌چیز پولی شده، اما باید بدانند که هستند کسانی که برای خدا وارد این حوزه شده‌اند، نیت من اطاعت از امر الهی براساس دستورات خداوند است و تلاش می‌کنم واسطه‌ای برای ازدواج دختران و پسران در امر مقدس ازدواج باشم.

 توصیه شما به دختران و پسران جوان چیست؟ آیا با توجه به شرایط اقتصادی امروز آن‌ها را به ازدواج تشویق می‌کنید؟

 با دختران و پسران جوان توصیه می‌کنم واقع‌بینانه‌تر در انتخاب همسر خود فکر کنند، داشتن مدرک تحصیلی مهم است، اما هستند کسانی که تحصیلات در رشد فکری وی مؤثر واقع نشده و فهم و شعور او را ارتقاء نداده‌اند و مدرک تحصیلی آن‌ها فقط یک‌تکه کاغذ است. اینکه کسی داشتن ثروت را معیار انتخاب خود می‌داند و یا انتظار داشتن خانه و ماشین از پسری که تازه از سربازی آمده و مشغول کار شده آن‌هم با این وضعیت کار و حقوق‌هایی که الآن وجود دارد آیا به این نکته فکر کرده که توقع زیادی از یک جوان تازه‌کار دارد؟!

خوب است کمی منطقی به این موضوع نگاه کنیم، بسیاری از والدین دختران و پسران جوان در طول ۲۰ یا ۳۰ سال هم نتوانسته‌اند به آنچه ملاک زندگی دختران و پسران امروز برای ازدواج شده دست پیدا کنند، ایام قدیم زوج‌های جوان زندگی مشترک خود را در یک اتاق شروع می‌کردند و خیلی هم خوشبخت بودند، آن‌ها کم‌کم نیاز‌های زندگی‌شان را با کار و تلاش تهیه می‌کردند، اما امروز مشاهده می‌کنیم برخی از جوان‌ها با چه هزینه سنگینی با هم ازدواج می‌کنند، اما به دلیل نداشتن نگاه مشترک و نگرش‌های غلط نهایت زندگی آن‌ها منجر به طلاق می‌شود.

خانواده‌ها باید راه درست را به فرزندان خود نشان دهند، خانواده پسر اگر برای ازدواج فرزندش به سراغ دختری می‌رود تهیه جهاز چند ده‌میلیونی را بر آن‌ها تحمیل نکنند چرا که بسیاری از خانواده‌ها توان خرید آن را ندارند، اما به‌واسطه فشار‌هایی که بر خانواده و دختر وارد می‌شود مجبور می‌شوند با قسط هم شده اقدام به تهیه جهیزیه کنند که پرداخت قسط‌هایی آن در طول چندین سال کمر خانواده را می‌شکند. حال سؤال اینجاست آیا ارزش دارد با تحمیل هزینه‌های بی‌مورد زندگی را به کام همه تلخ کنیم؟ آیا کسی که میز نهارخوری نخریده و یا دختری که فلان سرویس طلا را نگرفته نمی‌توانند خوشبخت باشند؟ به همه زوج‌های جوان و خانواده‌های آن‌ها تأکید دارم در دیدگاه‌های خود تجدیدنظر کنیم.

 سخن آخر؟

 در این کار من تنها نبودم بلکه دوستان و خانواده‌ام و اعضای مهد قرآن بسیار کمک‌حالم بودند و من تنها به‌عنوان پیش‌قراول هستم، اما پشت‌صحنه افراد دیگری هم هستند که ممکن است مطرح نباشند، اما خداوند می‌داند و برای آن‌ها ثواب این کار بزرگ ثبت و ضبط می‌شود.

از هرکسی که توانایی دارد می‌خواهم دست جوانان را بگیرند و در این کار سهیم شوند، اگر کسی خانه خالی دارد و یا کسی از نظر مالی توانایی کمک برای تهیه جهیزیه دارد و یا می‌تواند وام قرض‌الحسنه تهیه کند، آن را در اختیار زوج‌های جوان قرار دهد تا برای آخرت خود توشه‌ای داشته باشد.

امیدوارم همه دختران و پسران جوان و دم بخت توفیق ازدواج سالم را داشته باشند تا به‌واسطه آن به ساحل آرامش برسند.

منبع:ایسنا

انتهای پیام/

برچسب ها: خواندنی ها ، ازدواج
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.