به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، سکانس پایانی زندگی عالمی مجاهد و مبارز در میدان توپخانه تهران حرفهای زیادی برای گفتن در تاریخ معاصر سرزمین ایران دارد؛ شاید نام شیخ ابراهیم زنجانی کسی که حکم اعدام را صادر کرد هیچ گاه شبیه متهم آن دادگاه در تاریخ نماند.
سکوت در قبال اعدام شیخ فضل الله, گناه ملی و عمومی
۱۱۰ سال از اعدام شیخ فضلالله نوری گذشت اما این عالم دینی که نسل جوان نامش را تنها در کتابهای درسی خود میبینند، شخصیتی بود که به خاطر فهم درست از شرایط و مقابله با انحراف جریانی که خودش جزو رهبرانش به شمار می رفت؛ که برای حراست از عقیدهاش تا پای دار هم رفت و نام خود را برای همیشه در تقویم ایران ماندگار کرد.
نویسنده کتاب تاریخ انقلاب مشروطیت اینگونه نگاشته که هیچ سند مکتوبی از جلسه محاکمه پیدا نشده یا حتی اسناد این حادثه از بین رفته است و هرآنچه نقل شده از شخصیت های درگیر ماجرا و به طور شفاهی است و همین مسئله حذف شیخ فضل الله را حساس تر می کند.
اما در این بین آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در مورد سکوت هایی که حین واقعه اعدام شیخ فضل الله صورت گرفته چنین نظری را دارد: «ملتی که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضلالله نوری را بالای دار بکشند و دم نزدند؛ دیدند که او را با اینکه جزو بانیان و بنیانگذاران و رهبران مشروطه بود، به جرم اینکه با جریان انگلیسی و غربگرای مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند - که هنوز هم یک عده قلمزنها و گویندهها و نویسندههای ما همین حرف دروغ بیمبنای بیمنطق را نشخوار و تکرار میکنند - پنجاه سال بعد چوبش را خوردند: در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آنجا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. آنها یک عده آدم خاص نبودند؛ این یک گناه ملی و عمومی بود.»
نکته قابل توجه ماجرای محاکمه و اعدام این عالم آنجایی است که اتفاقا رئیس دادگاه وی نه یک شخصیت به ظاهر غربگرا بلکه یک شخصیت معمم به نام شیخ ابراهیم زنجانی است که قبل و بعد از حکم اعدام شیخ، نماینده مجلس هم بوده است.
اصولا جریان مشروطه یک جریان عدالت خواه که در مسیر کم کردن خودکامگی سلطنت بود اما سوال بزرگ شاید آنجایی است که مشروطه خواهان چرا یکی از کسانی که حامی آنان بوده است اعدام کردند؟ تفاوت نظر دقیقا در چه چیزی بوده که باعث اقدام به حذف این روحانی برجسته مبارزگر شد؟
اختلاف شیخ فضل الله با مشروطه خواهان مورد حمایت لندن چه بود؟
شیخ فضل الله نوری از زمان ماجرای تحریم تنباکو توسط آیتالله میرزای شیرازی بسیار فعال بود و در جنبش مشروطه نیز از کسانی قرار داشت که برای تحصن به قم رفت و تا زمان شکلگیری مجلس شورای ملی در کنار مشروطه خواهان بود و از آنان حمایت میکرد اما از آنجایی روابط میان او و مشروطه خواهان که عموما تحصیل کردگان غرب بودند؛ رو به افول رفت، شیخ خواهان مشروطه مشروعه شد.
بیشتر بخوانید: شیخ شهید مشروطه؛ آیت الله شیخ فضل الله نوری
مشروطه خواهان این مسئله را محدود کردن جریان عدالت خواه خود میدانستند و علاوه بر آنکه حتی اتهام همدستی شیخ با محمد علی شاه قاجار، جانشین مظفرالدین شاه را نیز به وی وارد کردند.
شیخ فضل الله نوری عالمی بود که در اصلاح متمم قانون اساسی مشروطیت خواستار نظارت شورایی شده بود تا توان تشخیص تناسب مصوبات مجلس ملی با قانون شرع را داشته باشند و این دقیقا کلیدواژه شروع حذف و محدود شدن شیخ توسط مشورطه خواهانی شد که تنها تصورشان از مشروطیت همان پیاده کردن قوانین کشورهای غربی و اروپایی بود که به نوعی همان سلطنت مشروطه را تجویز میکرد.
در بحث دفاع شیخ از اسلامی شدن نهضت مشروطه حتی جلال آل احمد علاوه بر اینکه اعدام شیخ را عقب نشینی مشروطه خوانده گفته است: «این که پیشوای روحانی طرفدار «مشروطه»، در نهضت مشروطیت بالایدار رفت، خود نشانهای از عقب نشینی بود. و من با دکتر تندرکیا موافقم که نوشت شیخ شهید نوری نه به عنوان مخالف «مشروطه» که خود در اوایل امر مدافعش بود، بلکه به عنوان مدافع «مشروعه» باید بالای دار برود و من میافزایم و به عنوان مدافع کلیت تشیع اسلامی.... به هر صورت از آن روز بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سردار، همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد»
شیخ فضل الله نوری خود درباره مشروطه و جریان مقننه اینطور به یکی از علمای شهرستانها نگاشته است: «... بدان که حقیقت مشروطه عبارت از آن است که منتخبین از بلدان به انتخاب خود رعایا در مرکز مملکت جمع شوند و اینها هیأت مقنّنه مملکت باشند و نظر به مقتضیات عصر بکنند و قانونی مستقلاً مطابق با اکثر آراء بنویسند موافق مقتضی عصر به عقول ناقصه خودشان بدون ملاحظه موافقت و مخالفت آن با شرع اطهر بلکه هر چه به نظر اکثر آنها نیکو و مستحسن آمد او را قانون مملکتی قرار بدهند مشروط به اینکه اساس تمام مواد آن قانون به دو اصل مشؤوم که مساوات و حریّت افراد سکنه مملکت است، باشد و سوای این، آنچه به تو گفته اند کذب محض است.
ایده شورای نگهبان, همیشه مورد خشم غرب زدهها
مشروطه خواهان اما همیشه سعی در این داشتند تا از این ایده شورای نظارت فقهی علما بر مصوبات مجلس شورای ملی فرار کرده تا بتوانند به قول خودشان از تحجر اسلامی به دور بوده و درها را به تمدن نوین غربی بازکنند.
ایده شورای نظارت فقهی شیخ فضل الله شاید آنان زمان در عصر مشروطه خریداری پیدا نکرد و به منحصه ظهور نرسید اما در عصر انقلاب اسلامی و به تدبیر بیانگذار فقید جمهوری اسلامی این شورا به نام شورای نگهبان قانون اساسی شکل گرفته است؛ که دقیقا تا امروز نیز از سوی غرب زدهها مانند دوران حیات شیخ فضل الله نوری مورد هجمه های سنگین قرار گرفته است.
شیخ فضل الله نوری در جلسه محاکمه و در دفاع از خود چنین می گوید: « آقایان قضات! آیا در روز قیامت می توانید جواب مرا بدهید؟ نه من مرتجع بودم و هستم و نه سید عبدالله (بهبهانی) و سید محمد ( طباطبایی) مشروطه خواه. فقط محض این بود که مرا خوار کنند و کنار بزنند. نزد من و آن دو (رهبران روحانی جنبش مشروطه) موضوع ارتجاع و اصول مشروطه در میان نبود.»
شیخ فضل الله نوری تا پای اعدام بر حرف خود بود, آنچه زمان امروز نشان داده این است که امروز به راحتی میتوان فهمید که کدام گروه درستتر فکر میکردند, شیخ فضل الله یا مخالفانش؟
انتهای پیام/