به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «گول عکسهایش را خوردم، عکسهای آن کافه به قدری پرطمطراق و جذاب بود که برای اولین بار با یکی از دوستانم به آن کافه رفتیم. چند بار که به آن کافه در رفت و آمد بودم، متوجه شدم که خیلی چیزها طبیعی نیست. برایم عجیب بود که گول عکسها را خورده بودم، اما اجازه بدهید بیشتر از این، چیزی نگویم.» این کامنت فردی است که در یکی از صفحات معرفی کافه در اینستاگرام، نوشته شده و بیشتر از این حرفی نزده است. نوشتن این چند جمله در یک گزارش، اما دلایل مهمتری دارد! موضوعی که حتما حساسیتبرانگیز است. صاحبان کافهها و رستورانهایی که با قیمتهای گزاف سعی در تبلیغ کافه و رستوران خود دارند و گاها موفق هم میشوند، اما این سرآغاز راهی است که قربانی میگیرد. البته در همین ابتدا بگوییم که این ماجرا درباره همه اماکن ممکن است صدق نکند و اصل گزارش درخصوص این است که اجازه ندهید برخی تبلیغات مجازی، شما را گول بزند. که چشم باز کنید و ببینید تبدیل به آدم دیگری شدهاید!
فلش بک
این گزارش قرار است درباره دو موضوع مهم صحبت کند. نخست قیمتهایی که بیدلیل بالا میروند و مبدا آنها تبلیغات وسیع اینستاگرامی کافهها است که با نشان دادن عکسهای زیبایی از منو و غذاهای انتخابی مشتریها سعی در اقناع مخاطب برای سر زدن به کافه خود را دارند و نکته دیگر برخی رفتارهای غیرمعمول در همان کافهها که پخش مواد مخدر یکی از آنهاست. داستانی که در وهله اول شاید خندهدار به نظر برسد، اما واقعیت دارد. خرداد امسال یکی از اعضای شورای شهر تهران، در واکنش به خبر ممانعت نیروی انتظامی از پخش فوتبال در کافهها گفت: باید جلوی پخش مواد مخدر را بگیرند نه فوتبال را! موضوعی که آن زمان به سبب پخش فوتبال بسیار جنجالی شد، اما کمتر کسی به جمله اول این عبارت دقت کرد، حتی خود ما! تا چند روز پیش که این ماجرا را با چشمان خودمان دیدیم و این سرآغاز نوشتن این گزارش شد. با کمی تحقیق و دست اندازی در ماجرا به این نتیجه رسیدیم که همه چیز از عکسها و تبلیغات کافههایی شروع میشود که در اینستاگرام وجود دارد. هرچند تا اینجای داستان هم ممکن است خندهدار باشد!
اصل ماجرا
نگاهی گذرا به برخی صفحههای مربوط به کافه و رستوران نشان میدهد تبلیغ کافه و رستورانها در فضای مجازی بسیار ساده است و صاحبان آن اصلا کار سختی در پیش ندارند. برخی از آنها برای رسیدن به اهداف خود مبالغ گزافی به عکاسان و بازاریابها میپردازند و در ازای آن به یکی از پرطرفدارترین صفحههای مجازی تبدیل میشوند. البته که خرید بالای دنبالکننده به سادگی در اینستاگرام ممکن است، کار سختی در پیش نیست و با پرداخت مبلغی اندک میتوان صاحب چند هزار دنبالکننده شد! اتفاقی که مردم و البته آنها که عشق کافه دارند، با مراجعه به این صفحات گول دنبالکنندههای بالای آن را میخورند و با دیدن عکس غذاها ترغیب میشوند تا یکی از قرارهای خود را در این کافهها بگذارند. اما گاها بعد از چند بار رفت و آمد متوجه میشوند داستان فقط چیزی نیست که در اینستاگرام دیدهاند. ابتدا قیمتهای بیدلیل بالای آنها توی ذوق میزند و سپس منوی بدون قیمت، اما نکته دیگر رد و بدل شدن مواد مخدر در برخی از کافههای شهر تهران است که تنها از همین تبلیغات مجازی برجستهسازی شدهاند و اگر بهواسطه این تبلیغات نبود، شاید کار و کاسبی ساقیهای مواد هم در این کافهها اصلا رونقی نداشت! ساقیهایی که اصلا شبیه به آنچه در فیلمها میبینید، نیستند!
اینها فقط تبلیغاند!
حتما شما هم متوجه شدهاید انگار در برخی مناطق تهران قیمتگذاری واحدهای صنفی معنا ندارد و فضا برای جولاندادن روی قیمتها باز است. اما از آنجا که موضوع اصلی گزارش ما کافه بود، با حضور در دو کافه که هر دو در بالای شهر بودند، متوجه شدیم که منوی این کافهرستوران قیمت ندارد. البته که فضای آن هم طوری طراحی شده است که انگار اصلا نباید سؤالی از قیمتها بپرسی! غذا یا نوشیدنی مورد نظر را سفارش میدهی و پای صندوق هنگام خروج متوجه اصل قیمتها میشوی. اما آیا این رفتار قانونی است؟ یکی از مشتریهای ثابت این کافه برایم اینطور توضیح میدهد: «من تقریبا سه سال است که مشتری ثابت اینجا هستم. گاهی عصرها یک قهوه میخورم و بعد میروم. اما نمیتوانم کتمان کنم که این کافهرستوران، پول تبلیغات مجازیاش را میخورد. این کافه یک عکاس ثابت دارد که مسؤول عکس گرفتن از غذاها است.
این عکاس با به اشتراک گذاشتن این عکسها در صفحه اینستاگرام این کافه توانست چند هزار نفر دنبالکننده برای آن جمع کند. نکته دیگر این است که این کافه ابتدا قیمتهای بسیار مناسبی داشت، اما حالا منو را بدون قیمت به مخاطبان عرضه میکند و کسی هم به این مساله اعتراضی نمیکند.» سارا یکی دیگر از مخاطبان این کافه بود. او درباره نحوه انتخاب این کافه به عنوان محلی برای قرارهای دوستانه خود اینطور توضیح داد: اولینبار در اینستاگرام این کافه را دیدم و از فضای آن لذت بردم. راستش قیمتهای بالای آن برای من اهمیتی ندارد، مهم دیدارهای جمعی است و وقتی عکسی از این کافه در اینستاگرام به اشتراک میگذارم، لایکهای بالایی میگیرم! این بخش از ماجرا فقط بهسادگی خودمان بازمیگردد و لاغیر. وقتی در کافهای منوی قیمتها را در برابر شما قرار نمیدهند، حتما قیمت سفارشهای خود را از متصدی بپرسید و بدون اطلاع سفارش ندهید تا شاکی اولیه هنگام حساب کردن قیمت، خودتان نباشید!
داستان کمی فرق دارد
اینها دسته دومی هستند که موفق شدهاند. دنبالکنندههای بالا دارند، در ابتدای امر غذای باکیفیت ارائه میدهند و شمار مشتریهایشان بالا رفته است.
تا اینجای کار هم هیچ چیز غیرطبیعی نیست و نانشان هم حلال است. اما همان که قبلا نوشتهایم. فقط کافی است کمی عقل خود را معیار و ملاک قرار دهیم و هر چیزی را نپذیریم. باور کنیم که اصل ماجرا همیشه آنطوری نیست که ما میبینیم یا به ما نشان میدهند. بارها از تبلیغات مجازی نوشتیم و باز هم کم است اگر بگوییم از قبل این تبلیغات افراد بسیاری پول درمیآورند و این نوع تبلیغ روشی برای ارتزاقشان است. مثلا بدانید که در برخی کافههای تهران، افرادی با ارائه کارتی به نام کارت ویزیت، چند گرم تریاک دریافت میکنند و آب از آب تکان نمیخورد! افرادی با ارائه مشخصات و نام معرف، چند گرم شیشه را جابهجا میکنند و گاه این ماجرا تا جایی حاد است که حتی صاحب کافه هم خبر ندارد! اما در همه مواقع اینطور نیست. درست زمانی که شما مشغول نوشیدن قهوهتان هستید، با همکاری صاحب کافه و رستوران، اجناس و حتی افرادی رد و بدل میشوند که حرف زدن درباره آنها هم خطرناک است!
کلاهتان را قاضی کنید
اصلا قرار نیست بترسید، چون این داستان تنها در مورد کافههای شهر صدق نمیکند و از قضا مواد مخدر برای اهلش، بهسادگی در دسترس است و اینطور نیست که بگوییم تنها کافههای شهر باعث و بانی آن هستند. اما برای برگزاری قرارهای دوستانه به هر کافهای نروید، با اهالی آن به سادگی دوست نشوید و آن را پاتوق هرروزه و هر هفته خود قرار ندهید، مگر از آنها مطمئن باشید. قیمتها را بپرسید و اتفاقا اگر کافهای رویدادهای هنری و فرهنگی برگزار کرد، از آن استقبال کنید. داستان این گزارش تنها یک چیز بود، گول تبلیغات مجازی را نخورید، چه دانشگاه باشد، چه کافه باشد و چه کلاسهای آموزشی...
منبع:جام جم
انتهای پیام/