به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شروع فصل نوزدهم رقابتهای لیگ برتر هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد؛ پیش از این عنوان شده بود این رقابتها از روز ۱۰ مرداد استارت میخورد، ولی اتفاقاتی که در بازی فینال جام حذفی رخ داد و مهدی تاج و مسئولان سازمان لیگ را زیر سؤال برد، باعث شد رئیس فدراسیون فوتبال پایش را در یک کفش کند و بگوید تا زمانی که استادیومهای میزبان شرایط مناسب امنیتی نداشته باشند، بازیهای لیگ را شروع نمیکند.
البته از سازمان لیگ خبر میرسد حتی اگر نیمی از استادیومها آماده شوند، بازیها را برگزار میکنند و بازی تیمهایی که ورزشگاه مجهزی نداشته باشند، به شهرها یا ورزشگاههای همسایه برده میشود. اگرچه این صحبتها از «شعارزدگی» رنج میبرد و خیلی بعید است به واقعیت نزدیک باشد، به هر روی هنوز تاریخ مشخصی برای شروع لیگ در نظر گرفته نشده است. بااینحال دیر یا زود این رقابتها هم شروع میشود تا لیگ برتر ایران قهرمان نوزدهمین دورهاش را بشناسد؛ تیمی که یا میتواند پرسپولیس باشد یا جایگزین این تیم. در سه فصل اخیر، سرخهای تهرانی قدرت مطلق لیگ برتر بودهاند و به تیم دیگری اجازه لمس جام را ندادهاند. بااینحال، در این فصل شرایط برای پرسپولیسیها هم اندکی تغییر کرده و آنها فرمانده اصلی خود یعنی برانکو، پروفسوری که راه قهرمانی را از بَر بود، از دست دادهاند. رفتن برانکو تیمهای دیگر را خوشحال کرده که بختشان برای رسیدن به قهرمانی بیش از گذشته شود. در این میان سؤال اصلی این است که آیا تیم یا مربیای پیدا میشود که به سلطه پرسپولیسیها در لیگ پایان دهد؟ پاسخش به صورت بالقوه «بله» است؛ استقلال، تراکتورسازی، سپاهان و پدیده در زمره تیمهایی هستند که روی کاغذ بخت قهرمانشدن را دارند، ولی با بررسی مواردی که در زیر به آنها اشاره میشود، مشخص میشود بخت امیر قلعهنویی و سپاهان برای رسیدن به قهرمانی در لیگ نوزدهم بیشتر از بقیه تیمهاست.
چرا سپاهان؟
ابتدا میتوان پاسخش را با موارد کلیشهای داد؛ اول اینکه این تیم ثبات لازم را در کادر فنی داشته است؛ استقلال و پرسپولیس مربیانشان را عوض کردهاند و تراکتورسازی نیز ناگزیر کار را به دستان مصطفی دنیزلی سپرد تا آنها هم تن به تغییر دهند. در بین تیمهای مدعی، فقط پدیده است که با یحیی گلمحمدی به توافق رسیده است و طی طریق میکند. در این میان، پر واضح است که ابزار امیر قلعهنویی در سپاهان در مقایسه با تیمی مثل پدیده بهشدت برندهتر و البته کارآمدتر است؛ هرچند یحیی و تیمش هم فصل پیش نشان دادند درخور احترام هستند و اگر کسب تجربه کنند، حرفهای زیادی برای گفتن خواهند داشت. دیگر پاسخ کلیشهایاش «پول» است؛ درحالحاضر بر کسی پوشیده نیست که دو تیم اصفهانی حاضر در لیگ برتر از لحاظ مالی بهترین وضعیت را دارند؛ آنها نه بدهی روی دستشان مانده و نه بازیکن ناراضی. تنها تیمهایی هم بودهاند که توانستهاند قراردادهایشان را بدون مشکل برای لیگ جدید ثبت کنند. ثبات مالی، مدیریتی و البته ثبات در کادر فنی این تیم را بدون اینکه دغدغهای برای ورود به حواشی داشته باشد، مهیای لیگ نوزدهم کرده است. اقدام بهموقع در نقلوانتقالات و تمدید قرارداد دو مهره کلیدی نیز دیگر موضوعی است که برگ برندهای دیگر محسوب میشود. درست است که سپاهان سیاوش یزدانی و مهرداد محمدی را از دست داده، در عوض دو مهره کلیدی دیگر به نامهای جرج ولیسیانی و محمدرضا حسینی را به ترکیب اضافه کرده که نهتنها دستکمی از بازیکنان جداشده ندارند، بلکه از جهاتی از آنها بهتر هم هستند. به این مورد باید تمدید قرارداد ولادیمیر کومان و استنلی کیروش نیز اضافه شود؛ دو مهره فوقکلیدی که فصل گذشته برای امیر قلعهنویی حسابی درخشیدند؛ یکی در میانه میدان بازیهای بدون نقصی داشت و دیگری هم بهعنوان آقایگلی رسید. شاید همین موارد و مقایسه آنها با سایر تیمهای حاضر در لیگ برتر برای اثبات این ادعا که سپاهان در مقایسه با سایر مدعیان بخت بیشتری برای قهرمانی دارد، کافی باشد؛ اما شاید برگ اصلی سپاهان که این تیم را تبدیل به مدعی شماره یک قهرمانی در این فصل میکند، هیچکدام از اینها نباشد.
امیر؛ مردی برای قهرمانی
همه مواردی که در بالا و در توضیح «چرا سپاهان قهرمان بخت اصلی قهرمانی لیگ است» آمد، همانطورکه عنوان شد مواردی کلیشهای بودند. مهمترین دلیلی که باعث میشود سپاهان مدعی شماره یک قهرمانی در فصل پیشرو شود، امیر قلعهنویی است؛ سرمربی سپاهان شش فصلی میشود که در لیگ برتر دستش به جام قهرمانی نرسیده و انگیزه زیادی دارد که دوباره تواناییهایش را ثابت کند.
او یکی، دو فصل اخیر هم تا پای رسیدن به قهرمانی پیش آمده، ولی همیشه یکی، دو گام کم آورده است. قلعهنویی پرافتخارترین مربی تاریخ لیگ برتر هم هست؛ او پنج عنوان قهرمانی، چهار نایبقهرمانی و یک عنوان سومی در کارنامه دارد تا نشان دهد بیدلیل نیست که تیمهای مدعی هدایتشان را به او میسپارند. بااینحال شش فصل اخیر از همان امیرِ همیشگی فاصله گرفته است؛ چهار فصل گذشته لیگ که سراسر تحت تأثیر پرسپولیس بوده، ولی حالا که برانکو رفته او میتواند دوباره یک جام به ویترین افتخاراتش اضافه کند.
قلعهنویی علاوه بر داشتن فرمول رسیدن به بالای جدول در لیگ برتر، مدیریت حاشیه و مدیریت سکو را هم آموخته؛ سخت است تیمی که او هدایش را بر عهده داشته دارد، به سکو ببازد؛ اما این موارد با معلول دیگری هم مرتبط شده است: آمدن مربیان جدید برای تیمهای استقلال و پرسپولیس. آمار نشان داده در تاریخ رقابتهای لیگ برتر، پرسپولیس و استقلال در اولین فصلی که مربی خارجی جدید آوردهاند، قهرمان نشدهاند.
استقلالیها که در لیگ برتر اصلا قهرمانی با سرمربیان خارجی ندارند. دو مربی قبلی آنها آلمانی بودهاند و نتوانستهاند قهرمان شوند؛ رولند کخ که اصلا در حد و اندازههای قهرمانی نشان نداد و وینفرد شفر هم که با وجود نزدیک به دو سال حضور در استقلال، نتوانست با این تیم قهرمان شود؛ اما پرسپولیسیها با مربیان خارجی زیادی در لیگ برتر کار کردهاند که دست بر قضا هیچکدامشان نتوانستهاند در اولین فصل حضورشان قهرمان شوند. حتی همین برانکو ایوانکوویچ که خیلیها او را بهترین مربی خارجی تاریخ باشگاه پرسپولیس هم میدادند، در اولین فصل حضورش در پرسپولیس نتوانست با این تیم قهرمان شود.
اکنون هم پرسپولیس و هم استقلال دوباره لیگ برتر را با یک مربی خارجی شروع کردهاند؛ سرخهای تهرانی گابریل کالدرون آرژانتینی را آوردهاند و استقلال هم استراماچونی ایتالیایی را در رأس امور گماشته است. اگر قرار باشد در روی همان پاشنه همیشگی برای این دو تیم بچرخد، بختهای شماره دو و سه قهرمانی محسوب میشوند. آنها شناخت زیادی از فضای کار در ایران ندارند و دستکم یکی، دو فصل برای بهدستگرفتن همهجانبه امور به زمان نیاز ندارند؛ گو اینکه پرسپولیسیها همچنان وضعیتشان خوب است و با تغییرات بسیار اندکی که در ترکیب داشتهاند همچنان در حد و اندازههای یک مدعی ظاهر میشوند؛ اما هر دو تیم کار سختی برای جنگیدن با امیر قلعهنویی دارند؛ برای بررسی بهتر این موضوع بهتر است یک بار دیگر کارنامه قهرمانیهای قلعهنویی در لیگ برتر مرور شود.
او تیم استقلال تهران را در مسابقات لیگ برتر فوتبال ایران در سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۲ و تیم سپاهان اصفهان را هم سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ به مقام قهرمانی رسانده است. به غیر از یکی از قهرمانیهایش بههمراه استقلال (۱۳۸۸) سایر قهرمانیهایی که به دست آورده، حاصل ماندن در باشگاهها بوده است. در استقلال او برای اولینبار سه فصل ماند و در پایان فصل سوم تیمش را قهرمان کرد. از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۵ هدایت این تیم را بر عهده گرفت و در نهایت با قهرمانی رفت.
در سپاهان هم پیشتر سه سال کار کرده؛ از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰؛ در این مدت دو بار این تیم را قهرمان لیگ برتر کرد؛ هم سال ۱۳۸۹ و هم سال ۱۳۹۰. آخرین قهرمانیاش در لیگ برتر هم مربوط به سال ۱۳۹۲ است. او سال ۱۳۹۱ دوباره به استقلال برگشت و تا ۱۳۹۴ سرمربی این تیم بود؛ در این مدت او در دومین فصل حضورش یعنی در سال ۱۳۹۲ قهرمان لیگ برتر شد.
یک جمعبندی ساده نشان میدهد او هر بار دو یا بیشتر از دو سال هدایت تیمی را در لیگ برتر بر عهده داشته، به عنوان قهرمانی رسیده است (به استثنای حضورش در تراکتورسازی). امسال سال دوم حضور امیر قلعهنویی در سپاهان است؛ او فصل پیش که اولین فصل حضورش بود این تیم را در جدول ردهبندی به رده دوم رساند و امسال طبق همان فرمول همیشگی که اگر در جایی مانده ۹۹ درصد موفق شده میتواند بخت اصلی قهرمانی باشد.
البته که تغییر در کادر فنی دو تیم مطرح تهرانی و آمار ناکامی سرمربیان خارجیشان در اولین فصل هم مزید بر علت شده است. اگر پاسخهای کلیشهای بالا با آمار عملکرد اولین فصل مربیان خارجی در تیمهای تهرانی و البته بقای قلعهنویی در یک باشگاه برای دو یا بیشتر از دو سال در نظر گرفته و در کنار هم چیده شود، مشخص است که این سرمربی و تیمش بخت اصلی قهرمانی در رقابتهای لیگ برتر هستند.
هرچند همچنان نکتهای که فوتبال را جذاب میکند به قوت خودش باقی است: در فوتبال هیچچیز قابلپیشبینی نیست.
منبع: شرق
انتهای پیام/