به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، برای بررسی کارکردهای ذهنی و روانی در یک جامعه ازهمگسیخته، ابتدا باید تعریفی از جامعه ارائه شود. جامعه عبارت است از نیروهای انسانی که با یکدیگر در فرهنگی که ساخته شده تعامل پایدار دارند. به دلیل وجود علایق مختلف افراد و گروهها تضادهای اجتماعی وجود دارد، اما با این حال تعادل و ثبات در جامعه حفظ میشود.
وی ادامه داد: در جامعه افراد نقشهای گوناگونی را به عهده میگیرند و به همان میزان از مزایای اجتماعی مختلفی بهرهمند میشوند. جامعه شناسی علمی است که به مسائل عینی جامعه و پدیدههای اجتماعی میپردازد.
این روانشناس در خصوص ویژگیهای جامعه ازهمگسیخته افزود: در جامعه ازهمگسیخته مردم خود را در فضایی مییابند که رو به سراشیبی و سقوط قرار دارد. در این جامعه فرصتها عادلانه توزیع نشده است. افراد این جامعه بنیانهای اخلاقی خود را بیش از پیش از دست میدهند. اعتماد اجتماعی در جامعه ازهمگسیخته پایین است و آیندهای روشن پیش روی افراد نیست.
دولتآبادی با اشاره به اینکه «ویژگیهای جامعه ازهمگسیخته سبب افزایش احساس بیگانگی بین مردم میشود»، اضافه کرد: روند تغییرات در جامعه و تبدیل آن به جامعه ازهمگسیخته تدریجی است و افراد با گذشت زمان به آن پی میبرند و پیوند آنها با جامعه سست میشود.
وی تصریح کرد: امروزه در جامعه ما افراد تحصیلکرده زیادی وجود دارد که شغلی ندارند و بیکاری در آنها رو به افزایش است. این امر نشاندهنده این است که محصول نهاد آموزشی برای اقتصاد و جذب کاربرد ندارد.
این روانشناس خاطرنشان کرد: برخی پدیدههای روانی بهطور مستقیم قابل مشاهده نیستند و برای پیبردن به آن باید نشانهها را ببینیم. ممکن است برخی پیوندهای اجتماعی ضعیف شود و گسیختگی آن را مشاهده کنیم. به عنوان مثال میتوانیم خانواده را که اولین اجتماعی است که فرد در آن قرار میگیرد در نظر بگیریم. ممکن است در خانوادهای اختلاف نظر وجود داشته باشد و اعضای آن به یکدیگر تعلق خاطر نداشته باشند.
دولتآبادی اظهار کرد: افراد یک جامعه نیز ممکن است به جامعه خود تعلق خاطر نداشته باشند. در این صورت نفرت، کینه، افسردگی و خشونت افزایش مییابد و افراد از مسئولیتهایی که باید بهعهده بگیرند فرار میکنند. افراد در این جامعه تنها به فکر منافع خود هستند و خودخواه میشوند. تمام این هشدارهای ذهنی و روانی نشاندهنده ازهمگسیختگی جامعه است. جامعه ازهمگسیخته سبب از بین رفتن کارکردهای ذهنی و روانی میشود.
وی با اشاره به اینکه «دروغگویی، دزدی، اعتمادنداشتن و عزتنفس نداشتن محصول جامعه ازهمگسیخته است»، تصریح کرد: خشم سرکوب شده و خشمی که امکان ابراز آن وجود ندارد سبب ایجاد افسردگی در مردم جامعه میشود. تمام افراد جامعه تحت شعاع جامعه ازهمگسیخته قرار میگیرند. در برخی منابع ذکر شده است که کودکان از سه سالگی خود را در جامعه احساس میکنند. بیشترین طیفی که در این جامعه آسیب میبینند افراد تحصیلکرده هستند. سن این افراد که عموماً بین ۱۵ تا ۶۴ سال است برای کار کردن مناسب است.
این روانشناس ادامه داد: افراد تحصیل کرده باید فرصت این را داشته باشند که برای رشد اقتصادی فعالیتی انجام دهند، اما متاسفانه برای آنها شغلی وجود ندارد. این امر سبب خدشهدارشدن عزت نفس و اعتماد بهنفس افراد میشود.
دولتآبادی با اشاره به اینکه «در ازهمگسیختگی جامعه عوامل ذهنی و عینی دخیل است»، اضافه کرد: عوامل عینی مانند ظرفیت تولید ثروت و رفاه است که در جامعه ازهمگسیخته کاهش مییابد. در این جامعه اصطلاحاً کیک اقتصادی کوچک میشود و نابرابری بهوجود میآید. افراد برای اینکه سهم بیشتری داشته باشند برای تیزکردن چاقوی خود تلاش میکنند. این افراد ممکن است تحصیلات تکمیلی نیز داشته باشند، اما توانایی برداشت سهم زیادی از کیک اقتصادی را ندارند. ممکن است این افراد راههای میانبر را انتخاب کنند و برای دست آوردن سهم بیشتری خطا کنند و دیگران را فریب دهند.
وی خاطر نشان کرد: افرادی که از فریبدادن دیگران برای داشتن سهم بیشتری استفاده میکنند ممکن است به عذاب وجدان دچار شوند و احساس گناه کنند که کارکرد روانی این عمل محسوب میشود. با وجود اینکه افراد بار عذاب وجدان را به دوش میکشند، اما مجبورند به نحوی از کیک اقتصادی سهم خود را بردارند، وگرنه نمیتوانند نیازهای ابتدایی خود را رفع کنند. اگر این افراد سرپرست خانواده باشند به تبع آن اعضای خانوادشان نیز گرسنه میمانند.
این روانشناس تصریح کرد: افراد ممکن است برای تامینکردن نیازهای خود به فساد دست بزنند، زیرا میترسند آینده روشنی پیش روی آنها نباشد و احساس امنیت نمیکنند. این افراد برای تامین امنیت نیز به کارهای دیگری دست میزنند و اینگونه در منجلابی از ابعاد منفی غرق میشوند. پاداش این کارها برای فرد تیزشدن چاقو و برداشتن سهم بیشتری از کیک اقتصادی است. این پاداش بار عذاب وجدان و گناه را کاهش میدهد.
دولتآبادی خاطرنشان کرد: سه نهاد خانواده، دین و حکومت سبب قوام و انسجام جامعه میشوند. بخش مهمی از تربیت اخلاقی افراد در خانواده و سپس در دین صورت میگیرد. جامعه ازهمگسیخته سبب هدررفتن زحمات خانواده برای تربیت فرزندانشان میشود و همچنین افراد این جامعه به دلیل بار گناهی که بر دوش دارند قوانین دین را نیز رعایت نمیکنند.
وی ادامه داد: افرادی که جامعه ازهمگسیخته تربیت میکند در آینده سرپرستان خانواده میشوند. آنها فرزندانی را تربیت میکنند که ویژگیهای اخلاقی کمرنگی دارند و این دور باطل همچنان ادامه مییابد.
این روانشناس اظهار کرد: در جامعه ازهمگسیخته بطن جامعه مسموم است. برای کمک به افراد جامعه باید آن را از ریشه آفتکشی کنیم. اولین قدم در جامعه از همگسیخته افزایش کیک اقتصادی است. این فرصت باید برای همه وجود داشته باشد که چاقوهای خود را تیز کنند. باید برای تمام افراد جامعه کار تولید شود تا آنها به فساد گرایش پیدا نکنند.
دولتآبادی اضافه کرد: بر طبق هرم مزلو تا زمانی که افراد نتوانند نیازهای اولیه خود را رفع کنند نمیتوانند به مراحل بالاتر دست پیدا کنند. این افراد نمیتوانند به امنیت، بعد معنوی و تعلق خاطر به جامعه برسند. برای رفع این مشکلات باید بعد حکومت اصلاح و از مسئولین کمک گرفته شود تا کیک اقتصادی را بزرگ و کار و ثروت تولید کنند. هنگامی که افراد نیازی به دزدی نداشته باشند میتوانند صادقانه رفتار کنند و اخلاقیات را در نظر بگیرند.
وی در خصوص کارکردهای ذهن ادامه داد: ذهن در منابع مختلف به صورت عقل، هوش، زیرکی، دریافت و قوت درک تعریف شده است. ذهنیت به معنای اندیشه، طرز فکر و هر آن چیزی است که ساخته ذهن بشر است.
این روانشناس با اشاره به اینکه «برداشت از یک رفتار اجتماعی ذهنیت نام دارد»، اظهار کرد: در جامعه ازهمگسیخته افراد از یکدیگر تاثیر میپذیرند و در واقع نوعی یادگیری مشاهدهای منفی روی میدهد. افراد از دیگران راههای میانبر را برای تیزکردن چاقوی خود یاد میگیرند. افراد هنگامی که شاهد رفتارهای غیراخلاقی دیگران هستند ممکن است بتوانند از طریق تحملکردن ارزشهای خود را حفظ کنند. هنگامی که افراد تلاش میکنند عمل غیراخلاقی را انجام ندهند، درواقع خود را سرکوب میکنند.
وی خاطرنشان کرد: برخی افراد مادام نمیتوانند با یادگیری مشاهدهای مقابله کنند و در نهایت ظرفیت آنها برای تحملکردن به اتمام میرسد و مانند دیگران دست به رفتار غیراخلاقی میزنند. به این صورت جامعه ازهمگسیخته بر کارکردهای ذهن و روان تاثیر منفی میگذارد.
دولتآبادی تصریح کرد: افرادی که در جامعه از همگسیخته از رفتارهای غیراخلاقی برای تیزکردن چاقوی خود استفاده میکنند، ممکن است به صورت غیر مستقیم آنها را به دیگران آموزش دهند. گاهی رسانه نیز به صورت غیر مستقیم به آموزش رفتارهای نادرست میپردازد.
این روانشناس در خصوص میزان درک افراد جامعه برای داشتن تعاملات موثر اظهار کرد: یکی از مهارتهایی که در جامعه ما کمرنگ است یادگیری کنترل خشم است. افراد باید یاد بگیرند خشم پنهان خود را با روشهای صحیح مانند گفتوگوکردن ابراز کنند.
وی اضافه کرد: تفکرات غالبی بر نحوه قضاوت افراد درباره مردم شهرهای مختلف موثر است. تفکرات غالبی در خصوص استان خراسان بسیار سوگیرانه است. یکی از دلایل این امر ممکن است ورود خردهفرهنگهای مختلف به مشهد باشد. تمام افراد این خردهفرهنگها خود را مشهدی معرفی میکنند. باید فرهنگسازی به گونهای صورت گیرد که این سوگیریهای منفی کاهش یابد.
منبع : ایسنا
انتهای پیام/