به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در یادداشتی به قلم سعدالله زارعی آمده است: امارات بخشی از نیروهایش را از یمن خارج کرده و دو پایگاه مهم «المخا» و «الخوخه» در استان تعز که مهمترین مرکز هدایت عملیاتهای یک سال اخیر علیه بندر الحدیده بودهاند را به همتای متجاوز خود در ائتلاف واگذار کرده است.
یک مقام اماراتی به خبرگزاری فرانسه گفته است کشورش راهبرد خود را از جنگ به صلح در یمن تغییر داده است. «گریفیتیس» نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور یمن دو روز پیش و در پایان سفر به چند کشور منطقه اعلام کرد سفرش فوقالعاده مثبت بوده و در پایان یافتن جنگ یمن به امیدهای تازهای دست یافته است.
روز پنجشنبه مجلس نمایندگان آمریکا در مصوبه خود ترامپ را ملزم به اتمام حمایت از ائتلاف ضد یمن کرد.
آنچه ذکر شد، چکیدهای از خبرهایی است که طی هفته گذشته درباره جنگ متجاوزان بینالمللی و منطقهای علیه یمن روی خروجی رسانهها رفته است. در این خصوص ابهامات و نکاتی وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره میشود:
۱- شکست ائتلاف ظالمانه بینالمللی و منطقهای علیه مردم مظلوم یمن واضحتر از آن است که تردیدی در آن روا باشد. ۵۲ ماه از این جنگ گذشته است روزی که جنگ آغاز شد انصارالله بعنوان نماد عملیاتی یمنیها بر حدود یک سوم سرزمینی که هم اکنون در اختیار دارد، مسلط بود و در طول جنگ وسعت اراضی تحت اداره آنها به حدود سه برابر رسیده است. وقتی جنگ شروع شد، اسلحه یمنیها کوتاه برد و میان برد و البته بسیار هم محدود بود. هم اینک و پس از ۵۲ ماه جنگ به سلاحهای دوربرد و بسیار پیشرفته و البته فراوان دست پیدا کردهاند. آن روز اگر صحبت از قطع ارتباط دریایی و هوایی یمنیها بود، امروز صحبت از قطع صادرات نفت سعودی توسط یمنیها و تعطیلی فرودگاههای نظامی و مدنی سعودیهاست. پس ائتلاف شکست خورده و ناگزیر است به این جنگ ظالمانه پایان دهد. اما چگونه؟
۲- اختلاف، طبیعت شکست است و اتحاد، نتیجه پیروزی است. در یک ماه گذشته دولت تحت حمایت امارات در عدن سقوط کرده، منصور هادی و وزرای وابستهاش یکی یکی کنار رفته و بعضی مثل وزیر امور خارجهاش رسماً استعفا دادهاند. فرمانده نظامیان سعودی در یمن امارات را متهم به خرابکاری در عملیات علیه نیروهای یمنی شمال کرده است. حاکمان امارات «دبی»، حکام ابوظبی را متهم به سوءمدیریت و ناتوانی در اداره جنگ یمن کردهاند.
مقامات وزارت خارجه سعودی، «گریفیتیس» و سازمان ملل را متهم به جانبداری از انصارالله کردهاند. مقامات مجلس نمایندگان آمریکا طی شش ماه گذشته بارها زمزمه لزوم کنارهگیری آمریکا از جنگ یمن-ذیل عنوان ریاکارانه پایان دادن به حمایت از ائتلاف در جنگ یمن- را سر دادهاند و مقامات انگلیس و فرانسه نیز بطور جداگانه و مکرر از روند اوضاع در جنگ یمن ابراز نارضایتی کردهاند و حال آنکه حتی همین الان هم بخشی از همین ائتلاف جنایتکارانه را تشکیل میدهند! در مقابل آنان، ائتلاف درونی مردم مظلوم یمن در بخشهای مختلف دائماً مستحکمتر شده است اگر با چشم معنوی به این صحنه نگاه کنیم میبینیم که خداوند متعال در عمل به وعدههای خود چه زیبا عمل کرده است؛ «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم»
۳- جنگ علیه یمن در بخش عربی دو پایه داشت؛ پایه زمینی نیروهای تحت فرمان امارات بودند که به دو بخش نیروهای اجیر خارجی و مستخدمین داخلی- مزدوران - تقسیم میشدند. شمار این نیروها نزدیک به ۱۵۰ هزار نفر بودند و در این میان حدود ۳۰ هزار نفر از آنان را نیروهای ارتش سودان تشکیل میدادند و «پایه هوایی» را سعودیها با استفاده فراوان از جنگافزارها و بمبهای آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی تشکیل دادند.
در واقع هم در بخش زمینی با محوریت امارات و هم در بخش هوایی با محوریت سعودی، طیفی از کشورها در کنار «ائتلاف متجاوز» قرار داشتهاند. در این میان آنکه فرماندهی زمینی جنگ را برعهده داشته دستش را به علامت استیصال بالا برده است و حال آنکه به اعتبار نوع دفاعی که یمنیها علیه ائتلاف اتخاذ کردهاند، این جنگ در درجه اول، جنگ زمینی است پس وقتی ضلع زمینی دست خود را بالا میبرد به ضلع هوایی جنگ میگوید فایدهای در ادامه جنگ نیست و بمباران از هوا نمیتواند «واقعیت در زمین» را تغییر دهد.
۴- در عین حال وضعیت موجود خالی از معما هم نیست. امارات بعضی از پایگاههای خود در عدن و تعز را به نیروهای نظامی وابسته به عربستان تحویل داده و بهجای آن نیروهای رژیم سعودی در المخا، الخوخه، بریمالصغیره و پادگانهای اطراف عدن مستقر شدهاند مقامات امارات رسماً گفتهاند هنوز به ائتلاف و منصور هادی وفادارند.
یک مقام ابوظبی هم گفت آنچه روی داده یک توافق با سعودی است نه اقدامی یکجانبه و فوری. با این وصف سه گزینه تحلیل پیشروی ما قرار میگیرد اول اینکه خروج از یمن برنامهای است که به نیروهای امارات محدود نشده و بهزودی نیروهای متجاوز و مزدوران خارجی سعودی را نیز دربر میگیرد؛ دوم اینکه آنچه روی داده یک جابجایی معمول نظامی و تغییر نقش است که در هر جنگی ممکن است پدید آید.
در اینجا امارات برتری در زمین- به نسبت عربستان- را به وضعیتی متوازنتر تبدیل کرده است ولذا بحث خروج نظامیان امارات از یمن اصالت ندارد و آنچه اصالت دارد تحویل پارهای از پادگانها و موقعیتهای نظامی امارات به عربستان است سوم اینکه آنچه روی داده بخشی از ابتکار محرمانهای است که همزمان با بحث کاهش نیروهای نظامی اماراتی از سوی نماینده دبیرکل سازمان ملل در جریان سفر به پنج کشور منطقه و ملاقات با طرفهای درگیر در یمن دنبال شده و گریفیتیس آن را «فوقالعاده مثبت» خوانده است.
او روی این موضوع تأکید داشته که تلاشش روی «پایان جنگ در یمن» متمرکز بوده است اگر این واقعیت داشته باشد و یک حیله برای کاستن از حملات پرشتاب و مؤثری که طی دو ماه گذشته از سوی رزمندگان یمنی علیه مراکز حساس نفتی، نظامی و مدنی به اجرا درآمده نباشد، میتوان گفت یمن وارد مرحله حساسی شده است.
این یعنی جنگی که در بعد نظامی کاملاً با شکست آمریکا، انگلیس، فرانسه، عربستان، امارات و... مواجه گردیده با اقدام مشترک آنان وارد «مرحله سیاسی» شده و این میتواند به اندازه خود جنگ و حتی بیش از آن خطرناک باشد و البته در عینحال به مدد خداوند متعال و با هوشیاری «یمنیهای پیروز» میتواند به صحنه دیگری از شکست برای متجاوزان تبدیل گردد، اما به هر حال باید اذعان کرد که مدیریت صحنه سیاسی جنگ با روباهصفتان مجرب کار بسیار دشواری است و اینجا یک سؤال اساسی پیش میآید: آیا انصارالله باید به این روند بپیوندد و یا به همین استراتژی دفاعی مؤثر خود ادامه دهد.
۵- اگر جنگ وارد مرحله جدید شده باشد این مرحله جدید توأم با دیدهشدن منافع طرفهای متجاوز است و این فقط «خروج آبرومندانه» از جنگی که ۵۲ ماه پیش و بهواسطه ارزیابیهای غلط غربی عربی آغاز شده، نیست؛ بلکه یک عملیات ویژه برای رسیدن به «دستاورد بزرگ» است. مردم یمن و بهخصوص بازوی پرقدرت نظامی آنان، انصارالله باید کاملاً هوشیار باشد. موضع آنان در خصوص این مباحث تاکنون خیلی هوشمندانه بوده است. آنان در سطح بالا اظهارنظر نداشتهاند و در سطح نیروهای غیرمسئول گفتهاند مواضع و رفتار امارات برای ما ابهام دارد و فعلا چیزی معلوم نیست.
این به آن معناست که انصارالله بهطور دقیق سرگرم بررسی دلایل، عوامل و نتایج این وضعیت است و از آنچه بهطور مکرر در رسانههای غربی و عربی مطرح میشود و در نمای تبلیغی به نفع یمنیهاست، ذوقزده نشده است. واقعا هم همزمانی اظهارات گریفیتیس و مصوبه مجلس نمایندگان آمریکا و اقدامات امارات طبیعی نیست و به احتمال زیاد نشان میدهد یک طراحی دقیق پشت این مسایل وجود دارد و صد البته در عین حال تردیدی هم وجود ندارد که ائتلاف شیاطین پس از حدود چهار سال جنایت زانو زده است.
حدود دو سال پیش ابوظبی و ریاض اعلام کردند که در خصوص پرونده یمن به توافق در همکاریهای استراتژیک دست یافته و بین خود توافقنامه رسمی امضا کردهاند. نتیجه این همکاریهای استراتژیک، پذیرش هزینه زیاد در آزادسازی بندر استراتژیک الحدیده بود که البته همکاریها به نتیجه مورد نظر نرسید هر چند برای آنان بدون نتیجه هم نبود. امضای توافقنامه استراتژیک بین ابوظبی و ریاض دو سال پس از آغاز جنگ یمن خود به خود سوالبرانگیز است چرا که اساسا اقدام مشترک امارات و عربستان در حمله به یمن که دو سال پیش از توافق مورد اشاره آغاز شد، نمیتوانست بدون رسیدن به توافق راهبردی صورت گرفته باشد.
اینک سوال این است که آیا این توافق استراتژیک به پایان رسیده است؟ پاسخ این سوال نمیتواند مثبت باشد چرا که اساسا جنگ علیه یمن یک توافق سعودی-اماراتی نبوده است که حالا یکی از این دو بتواند به توافق مبتنی بر جنگ پایان دهد و از این رو باید گفت آنچه امارات انجام میدهد و یک مقام آن در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه تا حدودی از آن پردهداری کرد، به احتمال زیاد در داخل یک نقشه کلی است و ارزیابی آن نیازمند دیده شدن همه قطعات این نقشه است.
در یک جمعبندی میتوان گفت جنگ یمن وارد مرحله حساس و جدیدی شده است. از منظر آمریکا، سعودی، انگلیس، امارات و فرانسه این جنگ در بعد نظامی میباید به پایان برسد این چیزی است که اظهارات گریفیتیس بر آن صحه میگذارد. اما آیا واقعا عملیاتهای ضد یمن به پایان خود نزدیک شده است؟ آری و خیر! آری اگر انصارالله وارد مرحله مذاکرات سیاسی برای پذیرش یک رژیم سعودی بر یمن باشد و خیر اگر انصارالله همانگونه که الان میگوید خروج تمام متجاوزین از یمن را مقدمه لازم شرکت در مذاکرات پس از جنگ بداند.
منبع: روزنامه کیهان
انتهای پیام/