به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، راننده یک خودرو که از سوی ۳ مرد افغانی در بیابانهای شرق تهران تا یک قدمی مرگ پیش رفته و خودرواش نیز سرقت شده بود از قضات دادگاه کیفری خواست تا دیه آسیبی که به او وارد شده را از بیت المال بپردازند.
این راننده که نیمه جان از سوی نگهبان ساختمانی پیدا شده و به بیمارستان منتقل شده بود از مرگ حتمی نجات پیدا کرد.
وی صبح روز گذشته در شعبه دهم دادگاه کیفری تهران حضور پیدا کرد و در شرح ماجرا به قضات گفت: من از کارمندان ارتش بودم و برای تأمین مخارج زندگیام در ساعاتی که بیکار بودم با خودروی پرایدم مسافرکشی میکردم. شب حادثه در محدوده میدان صادقیه ۳ مرد افغانی بهعنوان مسافر سوار خودروام شدند با گریه گفتند که برادرشان در شهرک صنعتی زندگی میکند، حال جسمی مساعدی ندارد و باید اورا به بیمارستان برسانند. به آنها گفتم که حاضرم برادرشان را به بیمارستان برسانم، اما نمیدانستم حرفشان دروغ بود و از توطئه آنها خبر نداشتم. در محدوده شهرک صنعتی بودیم که آنها باتهدید چاقو مرا از خودرو پیاده کردند و وقتی کارتهای شناسایی من را دیدند و متوجه شدند، نظامیام با چاقو گلویم را بیرحمانه بریدند. من همان لحظه احساس کردم که دیگر زنده نمیمانم. چند ساعت بعد حوالی اذان صبح بود که به طور معجزه آسایی به هوش آمدم. فقط نوری را از دور دیدم و حدود هزار متر سینهخیز به طرف نور رفتم تا اینکه سگی پارس کرد و نگهبان یک ساختمان متوجه من شد و با انتقالم به بیمارستان نجاتم داد. اما بهخاطر شدت جراحت وارده عصبهای فک و صورتم را از دست دادم و الان اگر سوزنی به صورتم بزنید من هیچ دردی حس نمیکنم. همان موقع شکایت کردم، اما یک ماه بعد فقط خودروام پیدا شد و پلیس متهمان را دستگیر نکرد. الان بهخاطر جراحتی که دارم نمیتوانم کار کنم و حالا من از ریاست دادگاه میخواهم دیه صدماتی که بر من وارد شده است از طریق صندوق بیتالمال به من پرداخت شود.
پس از پایان اظهارات این مرد جوان قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
منبع: روزنامه ایران
انتهای پیام/
رسیدیم به اون جا یکی باید بیاد شیم ام راننده از اون جاده ردشد
گفتم این جاه پیاده میشم گفت از آخری کوچه دور میزنم ولی دور نزد گفتم چکار میکنی گفت بیشین سری جات هر کاری کردم درب باز نشد بل آخره رفت تو یه گوچهی خلبت از ماشین پیاده شد یه قمه بزرگ دستش بود به من گفت بیا پایین من دست خالی بودم
یه گوشی هشت صد هزار تومان پول نقد داشتم یه شلوار داشتم
صدور هفتاد هزار تومان تازه خرید ه بودم همشو گرفت
وبعد گفت من در هفته ده تاه افغانی را همین جوری تلکه میکنم و چند روز بعد فهمیدم از کجا مسافر بار میزند یه شب چهار نفر با چاغو رفیتم نیشستیم توی ماشین توی راه از ماه پرسید
چاغوی چیزی ندارین گفتیم چیرا گفت توی اون کوچه پلیس همرو میگرده بله آخره همون کاری کرد کد قبلن کرده بود
تو یه گوجه تاریک رفت باهمون قهمه پیاده شد گفت هر جی دارین بیریزین بیرون اماه ماه هجی ندادیم با چاغو زد به پای دوستم بعد ماه سری گرفتم دست پاها شو بستیم بعد گیریه کرد
گفت من زن بچه دارم ویلم کنید بیرم وبعد پرسیدیم چیرا این
کار رو میکنی گفت من جاه های مختلف میرم هر جاه کی افغانی
زیاد باشه گفتم چتوری این پولو میخری گفت یه روز از یک افغانی یک میلیون تومان گرفتم افغانیه بیهیم گفت این پول برای تو حرام است بعد با زنم دوتا ه پسرم رفتم رستوران شاه بخوریم
توی راه برگشت تصادف کردم پسرم مرد زنم پاهایش شکست
همون موغه دیدم یه پسره تنها ی داره مارو از ماشین میکش بیرون شناختم همون افغانی بود کی پولیشو گیرفتم اونم منو شناخت هیچی نگفت مارو کشید بیرون زنگ زد آمبولانس
بعد چند ماه گذشته این کار رو نکردم تا این کی یه روز دوستم گفت بیا این کار رو بکنیم خوب پول داره باز شروع کردم تاه الآن
بعد ویلیش کردیم رفت
پس برادرانم زود قضاوت نکنید
شاید این جوری باشه
خدا جای حق نشسته