به گزارش خبرنگار حوزه دریچه فناوری گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان،هنر عکاسی و عکس خود دارای تاریخچهای مهیج و پرفراز و نشیبی است، اما از آن جالبتر تاریخچه پیدایش عکاسی نجومی است که با هنر و علم تلفیق شده است و اطلاعات شگفت انگیزی را به ثبت میرساند. هماهنگی میان تکنیک، ابداع و هنر با عنوان هنر عکاسی شناخته میشود و در این میان عرصه عکاسی نجومی از لحاظ دستاوردهای ارزشمند علمی و زیباییهای هنری، عرصهای است گسترده که شاخههای گوناگونی دارد و میتوان گفت؛ عکاسی نجومی علمی و هنری در سالهای گذشته رشد کمی و کیفی چشمگیری را در ایران شاهد بوده است و جالب است بدانید؛ عکسهایی که توسط عکاسان نجومی گرفته می شوند میتوانند به راحتی ستارگان کم نور را ثبت کنند.
امکان عکاسی از ستارگان با میدان دید باز در دهه ۱۸۸۰ امکان پذیر شد.نتایج آن عکسهایی بود که گیل از دنباله دار ۱۸۸۲ در آفریقای جنوبی گرفته بود. گیل ۶۱۲ صفحه عکاسی را برای عکاسی از نیمکره جنوبی آسمان استفاده کرده بود، که هر یک از صفحات از نیمکره جنوبی آسمان استفاده کرده بود، که هر یک از صفحات ۵.۵ درجه از آسمان را ثبت میکردند.
جی. سی. کاپتین از رصدخانه لیدن در هلند به او در انجام محاسبات و پیاده سازی صفحات کمک کرد. آنها در هر ساعت موقعیت ۴۰۰ - ۳۰۰ ستاره را تعیین میکردند. نتیجه آخر اطلسی به نام CPD بود، که مقدمه طرح Cduc شد. در سال ۱۸۸۶ گیل با آدمیزالا ئی. کوچز مدیر مکاتبه کرد. او پیشنهاد یک طرح همکاری بین رصدخانههای جهان را داد تا اطلسی از خلاصه موقعیت ستارگان و نقشه کل آسمان تهیه شود. در همین زمان اتواسترو از رصدخانه پالکو پیشنهاد مشابهی داد و در پاسخ به این طرحها آدمیرال دعوتنامههایی برای برگزاری کنگره عکاسی نجومی در آوریل ۱۸۸۷، در پاریس فرستاد.
۵۶ ستاره شناس از ۱۹ کشور در اجلاس شرکت کردند و بعد از ۱۱ روز تصمیم گرفته شد که دو نقشه عکاسی از آسمان تهیه شود. او برای محاسبه مکان دقیق ستارههایی تا قدر ۱ بود، که حاصل آن کاری به نام "کالتالوگ عکسهای نجومی" خوانده شد. دومی استفاده از صفحات عکاسی در نوردهیهای طولانی برای ثبت ستارگان تا قدر ۱۴ بود، که این کار به عنوان "جدول آسمان" منتشر میشد و به نام کارت دوسیل رسیدن به یک نتیجه یکنواخت قرار بر این شد که همه رصدخانهها از تلسکوپهای مشابهی استفاده کنند. برای این کار از یک تلسکوپ ۳۴۰ میلیمتری با فاصله کانونی ۳.۴۳ متر و ۰.۱۰ f استفاده کردند. نتیجه صفحات ۱۶۰×۱۶۰ میلیمتر بود که محدود ۲×۲ درجه از آسمان را میرساندند. بدین معنا که، هر میلیمتر یک برابر دقیقه قوسی بود. عکسها با شبکهای از خطوط با حاصله ۵ میلیمتر چاپ شدند و برای اینکه محاسبات دقیقتر روی آنها انجام شود، آسمان به بخشهای کاملا برابر تقسیم شده بود و هر رصدخانه شرکت کننده، یک بخش از آن دارا بودند.
تعداد صفحاتی که هر رصدخانه باید بکار میبرد بین ۱۰۰۸ تا ۱۵۰۰ متغیر بود. تولید صفحات مورد نیاز برای کارت دوسیل وظیفه جدیدی را برای کارکنان رصدخانههای شرکت کننده در این طرح بوجود آورد. سرانجام کارت دوسیل در سال ۱۹۶۴ پس از ۷۰ سال به پایان رسید و در این میان بعضی از رصدخانهها از دور خارج و بعضی دیگر جایگزین شدند.
تحولات و تغییرات در امولسیونهای عکاسی، از سال ۱۸۰۹ آغاز شد و سرعت این تحولات در امولسیونهای عکاسی بعد از معرفی صفحه خشک کمتر شد. ماده انعطاف پذیری از نیترات سلولز و استات سلولز و بعدها از پلی استر ساخته شد و استفاده از فیلم آسانتر کرد و با تجاری شدن و تولید انبوه فیلم، ثبات و قابلیت اعتماد مواد عکاسی بیشتر شد.
تعداد عکاسان به دلیل کیفیت فیلم و مخفی دوربینهای ساده افزایش یافت. فیلم حلقهای در سال ۱۸۸۹ معرفی شد که حمل آن آسانتر از صفحات شیشهای بود، اما در ستاره شناسی به دلیل استحکام و پایداری همچنان از صفحات خشک استفاده میشد. از سال ۲۰۰۰ تمام تولیدات صفحات خشک متوقف شد. امولسیونهای رنگی در سال ۱۹۲۸ معرفی شدند، ولی در ستاره شناسی زیاد مورد استفاده قرار نگرفت، اوایل قرن بیستم، امولسیون فیلمهای پان کروماتیک بسیار متحول شد.
این موضوع سبب استفاده از طول موج فرو سرخ گردید و باعث دقت بیشتری در نورسنجی شد. سرعت امولسیونهای عکاسی به عوامل مختلف بستگی دارد. ولی با افزایش اندازه بلورهای نمک نقره حساسیت و دانه بندی تصویر نیز زباد میشد. فیلمهای جدید، این موضوع را تا حدی رعایت کردند، ولی مشکل هنوز باقی مانده و بالاخره متوجه شدند که اگر فیلم را در معرض نیتروژن و هیدروژن گرم شده قرار دهند، حساسیت بدون تغییر دانه بندی فیلم میشود.
نورسنجی عکاسی، محاسبه قدر ستارگان با روشهای عکاسی است و این روش بسیار مشکل بود و خطاهای منظم زیادی را بوجود میآورد. ابتدا تصور میشد که با تولید بک غلظت تعریف شده از یک تصویر روی یک صفحه عکاسی، قدر قابل محاسبهای از نور تعیین شده روی امولسیون بیفتد. مثلا یک ثانیه با نسبت ۶/۵f. این قانون به نام "بونسون - روسکوو" (Bansen - Roscie) تعریف شد.
طبق این قانون سیاه شدن یک تصویر به مقدار نور بستگی دارد؛ بنابراین با کاهش در زمان دهی افزایش مییابد، این درست نبود. امولسیون عکاسی، قانونی به نام "نقص دو جانبگی" را بوجود آورد. بدین معنا که؛ اگر زمان نوردهی از یک ثانیه بیشتر میشود حاسیت به نور کاهش مییابد؛ بنابراین زمان نور دهی افزایش مییابد تا با قانون نقص دو جانبی تطبیق کند. پس از دو برابر کردن زمان نوردهی باعث دو برابر شدن چگالی تصویر نمیشد.
برای مقاسیه قدر، فیلم باید مانند چشم به تمام طول موجهای مرئی حساس باشد. این درست همان چیزی است که فیلمهای رنگی جدید دارا هستند. فیلمهای اولیه مونوکروماتیک " (تک رنگ) به نور قرمز حساس نبودند، ولی به فرابنفش حساس بودند. به همین دلیل ستارههای سرخ روی عکس کم نورتر به نظر میرسیدند. این اثر را میتوان با قراردادهای صافی رنگی و میانگین گیری نتایج از بین برد. فاصله کانونی برای رنگهای مختلف نور متفاوت بود و این مسأله باعث ایجاد مشکل در تنظیم دقیق تصویر میشد.
انتهای پیام/