به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، پس از خروج آمریکا از برجام و افزایش زنجیروار فشارهای سیاسی و اقتصادی این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران، تنش بین دو طرف به بالاترین سطح در سال های اخیر رسیده است.
اگرچه تهران و واشنگتن بارها بر عدم تمایل برای حرکت به سمت درگیری نظامی تأکید کرده اند، اما تحرکات برخی بازیگران منطقه ای از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی نشان میدهد آنها تمایل چندانی برای کاهش سطح تنش بین طرفین ندارند، به گون های که بسیاری از اقدام های امنیتی، سیاسی و اقتصادی علیه ایران در منطقه غرب آسیا از سوی این دو کشور طراحی و اجرا میشود. فارغ از چرایی اتخاذ چنین موضعی علیه ایران از سوی این دو کشور، پرسش اساسی نوشتار حاضر این است که در صورت تداوم یا بروز برخی روندهای تنش زا در روابط ایران و آمریکا، ریاض و ابوظبی با چه آسیب های احتمالی رو به رو خواهند بود؟ به عبارت دیگر افزایش سطح درگیری میان تهران و واشنگتن در عرصه های مختلف، مجموعه منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی این دو کشور حاشیه خلیج فارس را با چه تهدیدهایی مواجه خواهد کرد؟
مروری اجمالی بر نقش عربستان و امارات در افزایش سطح تنش بین ایران و آمریکا در سالهای اخیر
می توان گفت تنشهای کنونی در منطقه غرب آسیا چهار ضلع منطقه ای دارد که شامل عربستان سعودی، امارات و رژیم صهیونیستی در یک سو و جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت از سوی دیگر است. در واقع، از چهار ضلع گروه «بی» مدنظر محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران که «دیپلماسی خرابکاری» را پیگیری میکنند، سه ضلع آن شامل محمد بن سلمان، محمد بن زاید و بنیامین نتانیاهو در منطقه غرب آسیا حضور دارند. عربستان سعودی و امارات در ۳۰ ماهی که از دولت دونالد ترامپ در آمریکا می گذرد، نقش مهمی در افزایش تنش میان تهران و واشنگتن ایفا کردند که این نقش در محورهای زیر قابل بررسی است:
۱-۱: تحریک ترامپ به خروج از برجام
عربستان سعودی نقش مهمی در تصمیم دونالد ترامپ برای خارج کردن آمریکا از توافق هسته ای ایران با گروه کشورهای ۱+۵ موسوم به برجام داشته که این نقش بیش از همه توسط لابی سعودی در آمریکا ایفا شده است. نشریه «آمریکن کنسرواتیو»[۱] در مطلبی به قلم «ویلیام هارتینگ»[۲] و «بن فریمن»[۳] نوشت: «عربستان سعودی نقش مؤثری در انتصاب سیاستگذاران سابق همچون سناتور «نورم کولمن»[۴] در جهت محدودسازی توان هستهای ایران داشته است. اخیراً کولمن در مطلبی در نشریه The Hill از تلاش ترامپ برای خروج از برجام حمایت کرده است، بدون آنکه اشارهای به حمایت مالی و سیاسی سعودیها از خود داشته باشد.» در ادامه این مطلب آمده است: «در حالی که سعودیها نزد افکار عمومی و محافل رسمی از برجام حمایت میکردند، در خفا لابیهای خود در واشنگتن را برای برهم زدن این توافق فعال کردند. استدلال سعودیها در دو مورد قابل ذکر است: پولها و سرمایههای آزاد شده برای ایران توسط برجام منجر به ادامه حمایتهای ایران از تروریسم در منطقه میشود و برجام هیچ کمکی به محدود کردن برنامه موشکی ایران نمیکند.» در بخش دیگری از این مقاله نیز آمده است: «در حالی که تعداد بیشماری از لابیهای سعودی در آمریکا فعال هستند، ضد ایرانیترین و مؤثرترین آنها لابی گروه «ام اس ال»[۵] است. این گروه که از زمان توافق آمریکا و ایران در برجام، بیش از ۶ میلیون دلار از سوی سعودیها تغذیه شده است، تاکنون مواد اطلاعاتی متنوعی را در تخریب چهره ایران در آمریکا منتشر کرده که از میان آنها باید به اتهامهایی با موضوع حمایت ایران از تروریسم و جنگ ایران در یمن اشاره کرد، اما این گروه در این خط سعودیها تنها نیست. در کنار آن باید به گروه دیگری به نام Glover Park اشاره کرد که پروپاگاندای تبلیغاتی علیه ایران را در حد نهایی خود در واشنگتن برنامهریزی میکنند.»
امارات متحده عربی نیز در تصمیم ترامپ برای خارج کردن آمریکا از برجام نقش داشته است. روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی به چگونگی نفوذ امارات در سیاست های دولت ترامپ پرداخته که در این گزارش به نقش «جورج نادر»[۶] نیز اشاره شده است. «جورج نادر»، دلال سیاسی لبنانی الاصل که رابطه نزدیکی با محمد بن زاید، ولیعهد امارات متحده عربی دارد، در رویکرد ضد ایرانی دولت ترامپ، تخریب وجهه ایران نزد دونالد ترامپ، ایجاد شکاف میان دولت ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران و تحریک دولت ترامپ به خروج از توافق هسته ای ایران (برجام) و همچنین ایجاد جنگ اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران نقش مخربی ایفا کرد.
به طور کلی می توان گفت عربستان سعودی و امارات از طریق دادن وعده هایی نظیر ممانعت از تأثیرگذاری قطع صادرات نفت ایران بر قیمت جهانی نفت و همچنین پیگیری سیاست ایران هراسی و نفوذ به اشکال مختلف در کاخ سفید، در تصمیم دونالد ترامپ برای خارج کردن آمریکا از برجام تأثیر برجسته ای داشته اند.
۲-۱: حمایت از سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران
یکی دیگر از وجوه نقش آفرینی عربستان و امارات در افزایش تنش میان تهران و اشنگتن، حمایت این کشورها از «فشار حداکثری» علیه ایران است. دولت های ریاض و ابوظبی از حامیان اصلی سیاست «فشار حداکثری» آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران هستند. دونالد ترامپ، زمانی که این کشور را از توافق هستهای با ایران خارج و دستور بازگشت تحریم ها را صادر کرد، اعلام کرد عربستان سعودی و امارات با افزایش صادرات نفت مانع تأثیرگذاری قطع صادرات نفت ایران بر قیمت جهانی نفت خواهند شد. «کالین کال»[۷]، تحلیلگر مسایل غرب آسیا، ماه مه ۲۰۱۹ در مطلبی که در «فارن پالیسی» منتشر شد، نوشت: «عربستان سعودی و امارات، رقبای اصلی ایران در منطقه، از مهمترین حامیان سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران هستند». محمدقاسم محب علی، مدیر کل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه نیز در این خصوص میگوید: «تندرو بودن دولت آمریکا فرصت مناسبی برای برخی از کشورهای منطقه علیه ایران فراهم کرده است، آنها در تلاش هستند تا از این فرصت مغتنم برای اعمال فشار علیه ایران و تغییر سیاستهای تهران در منطقه بهره ببرند.»
در واقع، برداشت ریاض و ابوظبی این است که اعمال فشار حداکثری واشنگتن علیه تهران و افزایش مشکلات اقتصادی آن که حتی می تواند شورش های داخلی را در پی داشته باشد، سبب می شود تهران از منطقه خارج شود و به مرزهای داخلی خود بازگردد. بر این اساس، عربستان و امارات نه تنها از حامیان سیاست فشار حداکثری علیه ایران هستند بلکه با هزینه های گزاف به خصوص از طریق خرید سلاح تلاش میکنند دولت ترامپ را به افزایش فشار علیه ایران و حتی جنگ محدود علیه ایران متقاعد کنند. در واقع، عربستان و امارات ضمن پذیرش شکست در مقابل سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی ایران، درصدد هستند با کمک از قدرت فرامنطقه ای (آمریکا) این شکست را جبران کنند.
۳-۱- اتهامزنی علیه ایران در ابعاد مختلف
یکی دیگر از شیوه های تأثیرگذاری عربستان و امارات بر افزایش تنش میان ایران و آمریکا، اتهام زنی به ایران توسط ریاض و ابوظبی مبنی بر دست داشتن ایران در ناامنیها و خرابکاری های منطقه ای است. برای مثال، عربستان سعودی و امارات، ایران را به حمله به الفجیره در روز ۱۲ مه و حمله به دو کشتی در دریای عمان در روز ۱۳ ژوئن متهم کردند. در همین حال، عربستان سعودی و امارات نیروهای نیابتی ایران در منطقه نظیر انصارالله یمن را نیز به خرابکاری متهم می کنند. روزنامه انگلیسیزبان «عربنیوز»، که ترکی بن سلمان، پسر پادشاه سعودی، مالک آن است، در واکنش به حمله الفجیره و حملات انصارالله به تاسیسات نفتی عربستان، صریحاً از آمریکا خواست که به ایران «حمله نقطهای» کند. این روزنامه در مطلبی تحت عنوان «ایران نباید بدون تنبیه بماند» نوشت: «از دیدگاه حساب شده این روزنامه، باید یک اقدام بازدارنده و تنبیهی اتخاذ شود تا ایران بداند که هیچ عمل پلیدی بدون مجازات نخواهد بود؛ از نظر ما، چنین اقدامی باید حمله نقطهای حساب شده باشد.»
۲-ابعاد آسیب پذیری عربستان و امارات از افزایش سطح تنش میان ایران و آمریکا
اگرچه عربستان سعودی و امارات متحده عربی در افزایش تنش میان ایران و آمریکا نقش مهمی ایفا کردند، اما بدون شک این دو کشور از افزایش تنش تأثیر زیادی می پذیرند. واقعیت این است که یکی از موانع روی آوردن آمریکا به جنگ نظامی با ایران نیز تأثیرپذیری متحدان منطقه ای واشنگتن از وقوع چنین جنگی است. به طور کلی میتوان گفت افزایش تنش میان ایران و آمریکا در سه بعد اقتصادی، سیاسی و امنیتی بر متحدان واشنگتن در غرب آسیا به خصوص عربستان سعودی و امارات تأثیر می گذارد.
بیشتر بخوانید:این طناب پوسیده است!
۱-۲: ابعاد اقتصادی
افزایش تنش میان ایران و آمریکا تأثیرهای اقتصادی مهمی بر عربستان سعودی و امارات خواهد داشت که برخی از این تأثیرها عبارتند از:
محدودیت در صادرات انرژی در تنگه هرمز و کاهش درآمدهای عربستان و امارات
تقریباً یک سوم نفت خام جهان معادل ۱۸ میلیون بشکه در روز از تنگه هرمز عبور میکند. همچنین ۳۰ درصد کشتیهای حامل گاز طبیعی از این مسیر برای تردد استفاده میکنند. جمهوری اسلامی ایران با حضور در خطوط ساحلی شمالی و تعدادی از جزایر مستقر در این منطقه، بر عبور و مرور از تنگه راهبردی هرمز سلطه دارد. اگرچه بستن احتمالی تنگه هرمز و یا ناامن کردن این تنگه میتواند افزایش شدید قیمت نفت را در پی داشته باشد، اما عربستان و امارات نمیتوانند از این افزایش قیمت نفت منتفع شوند زیرا ریاض و ابوظبی باید نفت خود را از تنگه هرمز صادر کنند و بستن و یا ناامن شدن این تنگه سبب میشود که عملاً امکان صادرات نفت برای این کشورها وجود نداشته باشد. صادر نشدن نفت خسارت های اقتصادی زیای برای ریاض و ابوظبی خواهد داشت. ایران صریحاً اعلام کرد که اگر نتواند نفت صادر کند، کشورهای دیگر نیز نمیتوانند به راحتی از تنگه راهبردی هرمز نفت خود را صادر کرده و درآمدهای نفتی به دست آورند.
تأثیرگذاری بر سرمایهگذاری خارجی در عربستان و امارات
یکی از مهمترین پیامدهای شدت گرفتن تنش میان ایران و آمریکا، افزایش بیثباتی و ناامنی در سطح منطقه غرب آسیا و به خصوص در خلیج فارس است. این ناامنی میتواند از بستر گروه های تروریستی و رژیم صهیونیستی و یا از بستر اقدام های دفاعی ایران در صورت بروز جنگ با آمریکا رخ دهد. افزایش ناامنی منطقه ای سبب خروج سرمایه خارجی از کشورهای منطقه خواهد شد. در واقع، یکی از اهرم هایی که جمهوری اسلامی ایران در اختیار دارد، این است که در صورت هر گونه جنگی با آمریکا، هم توان ناامن کردن آبراه ها و هم توان بر هم زدن امنیت متحدان منطقه ای آمریکا را دارد. کشورهایی نظیر عربستان و به خصوص امارات که به شدت به حضور تجار، شرکتها و بانکهای بین المللی وابسته هستند، بروز ناامنی میتواند سبب کاهش حضور شرکت های خارجی در این کشورها و در نتیجه توقف فرآیند توسعه این کشورها شود.
۲-۲: ابعاد سیاسی
افزایش تنش میان ایران و آمریکا، پیامدهای سیاسی نیز برای عربستان سعودی و امارات خواهد داشت. اگرچه جمهوری اسلامی ایران همواره از هرگونه دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه خودداری کرد، اما ظرفیت بهره گیری از نیروهای داخلی در این کشورها را علیه حکام آنها دارد. برای مثال، جمهوری اسلامی ایران توان تأثیرگذاری بر تحولات داخلی بحرین و شدت بخشیدن به اعتراضها علیه آل خلیفه را دارد. هرگونه تغییری در ساختار قدرت بحرین برای عربستان سعودی تأثیرات امنیتی و سیاسی شدیدی خواهد داشت.
علاوه بر این، جنگ احتمالی حتی جنگ محدود میان ایران و آمریکا، جنگی کوتاه مدت نخواهد بود. هرگونه جنگی میان ایران و آمریکا میتواند سبب افزایش ناامنی در سطح منطقه و در درون این کشورها شود و افزایش ناامنی نیز تبعات اقتصادی خواهد داشت و تبعات اقتصادی نیز افزایش نارضایتی مردمی را علیه حکام این کشورها در پی خواهد داشت. این در حالی است که به خصوص عربستان سعودی در سال های اخیر شاهد شدت گرفتن اعتراض های مردمی بود. افزایش مشکلات اقتصادی میتواند به خصوص در عربستان سبب شعله ور شدن اعتراض هایی شود که در زمان کنونی «آتش زیر خاکستر» است، اعتراض هایی که پایه های قدرت «آلها» را می لرزاند.
۳-۲: ابعاد امنیتی
بدون شک یکی از مهمترین و ملموسترین تبعات افزایش تنش میان ایران و آمریکا برای عربستان و امارات در حوزه امنیتی است. تبعات امنیتی میتواند ناشی از اقدامات ایران و نیروهای نیابتی آن در منطقه باشد. تأسیسات نفتی، فرودگاه ها و پایگاه های نظامی و مناطق حساس و راهبردی عربستان و امارات نه تنها در برد موشک های ایران بلکه در برد موشکهای نیروهای نیابتی ایران به خصوص حزب الله لبنان و انصارالله یمن قرار دارند. نیروهای انصارالله در چهارمین سال جنگ و سه ماهی که از سال پنجم جنگ ائتلاف سعودی علیه یمن میگذرد، به عنوان یکی از متحدان و بازوهای ایران در منطقه آسیب ها و خسارت های آشکاری به عربستان سعودی و امارات متحده عربی وارد کرده اند. در واقع، عربستان و امارات که در مقابل نیروهای نیابتی ایران در منطقه آسیب پذیر نشان داده اند، اگر در مقابل توانمندی نظامی ایران قرار گیرند، آسیب پذیری آنها چند برابر خواهد شد. دریادار «علی فدوی»، فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه پاسداران عنوان میکند که: «در هنگام جنگ نیروهای ما همه جا هستند و در همان حال هیچ جا نیستند.» در واقع، جنگ آمریکا با ایران، جنگی محدود به مرزهای جغرافیایی ایران نخواهد بود بلکه جغرافیای متحدان آمریکا در منطقه به خصوص عربستان سعودی و امارات متحده عربی را نیز در بر خواهد گرفت.
نتیجهگیری
تنش میان ایران و آمریکا در ماههای اخیر روند صعودی آشکاری داشته است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی در شدت گرفتن این تنش نقش مخربی ایفا کرده اند از جمله در خروج آمریکا از برجام، حمایت از سیاست فشار حداکثری علیه ایران و اتهام زنی به ایران با هدف تحریک آمریکا به جنگ علیه ایران. با وجود این رویکردی که ریاض و ابوظبی در رابطه میان ایران و آمریکا اتخاذ کرده اند، اما هرگونه درگیری میان تهران واشنگتن آسیب های اقتصادی، سیاسی و امنیتی متعددی برای آل سعود و آل نهیان خواهد داشت. درگیری میان ایران و آمریکا به مرزهای ایران محدود نخواهد شد و همه جغرافیای عربستان و امارات در برد موشکی ایران و نیروهای نیابتی آن قرار دارند. در همین حال، صادرات نفت این کشورها نیز با مشکل زیادی مواجه خواهد شد و اقتصاد این کشورها آسیبهای جدی متحمل خواهد شد. «حمد بن جاسم آل ثانی»، وزیر خارجه سابق قطر در این خصوص در صفحه توئیتر خود نوشت: «متأسفانه برخی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج (فارس) رؤیای وارد آوردن شکست نظامی به ایران را در سر دارند همچنان که پیش از امضای برجام نیز همین رؤیا را داشتند، اما همین کشورها در همان زمان پس از امضای توافقنامه به ناچار این توافقنامه را ستودند… متأسفانه کشورهای حاشیه خلیجفارس تنها یک طرف سومی هستند که بر اساس واکنشها عمل میکنیم، بیآنکه دیدگاهی برای منافع خود داشته باشند.»
منابع و پی نوشت ها
۱-خبرگزاری شبستان، (۲۸/ ۲/ ۱۳۹۸)، مدیر کل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه:عربستان و امارات به دنبال جنگ میان ایران و آمریکا نیستند، قابل دسترسی در آدرس زیر:
http://shabestan.ir/detail/News/790605
۲-سایت فرارو، (۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸)، اعراب تنش ایران و آمریکا را چگونه میبینند؟، قابل دسترسی در آدرس زیر:
https://fararu.com/fa/news/399703/
۳-Johnson Keith, (6 May 2019), How Dangerous Are U.S.-Iran Tensions?, foreign policy, available at: https://foreignpolicy.com/2019/05/06/how-dangerous-are-u-s-iran-tensions/
۴-Kahl Colin, (7 May 2019), Trump’s Iran Policy Is Becoming Dangerous, available at: https://foreignpolicy.com/2019/05/07/trumps-iran-policy-is-becoming-dangerous/
۵-Kirkpatrick David D.and Mazzetti Mark, (21 March 2018), How 2 Gulf Monarchies Sought to Influence the White House, https://www.nytimes.com/2018/03/21/us/politics/george-nader-elliott-broidy-uae-saudi-arabia-white-house-influence.html
۶-Hartung William and Freeman Ben, (23 May 2018), The Saudi Lobby’s Scheme to Destroy the Iran Deal, the American Conservative, https://www.theamericanconservative.com/articles/the-saudi-lobbys-scheme-to-destroy-the-iran-deal/
[۱] . The American Conservative
[۲] . William Hartung
[۳]. Ben Freeman
[۴] . Norm Coleman
[۵] . The MSL Group
[۶] . George Nader
[۷] . Colin Kahl
منبع: پایگاه تحلیلی تبیین
انتهای پیام/