داود فتحعلی بیگی گفت: بسیاری از هنرمندان به دلیل شرایط حاکم بر تئاتر نمیتوانند کار کنند.
به گزارش خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، داود فتحعلی بیگی کارگردان و بازیگر تئاتر, سینما و تلویزیون متولد ۱۳۲۹ در زنجان است. او آثار بسیاری را به تئاتر عرضه و دانشجویان گوناگونی را با هنر ارزشمند تئاتر عجین کرده است و از نخستین دوره برگزاری جشنواره آیینی و سنتی تئاتر, همواره دبیری این جشنواره را برعهده داشته است و آثار بسیاری در حوزه سیاه بازی , روحوضی , تعزیه و خیمه شب بازی و... را به نمایش درآورده است.
در ادامه گفتوگوی باشگاه خبرنگاران جوان را با داود فتحعلی بیگی را می خوانید.
شما وضعیت فعلی تئاتر را چگونه ارزیابی میکنید؟
من هیچ حال خوشی برای تئاتر نمیبینم. به این دلیل که بسیاری از هنرمندان نمیتوانند کار کنند و علت آن هم شرایط حاکم بر تئاتر است. البته این شرایط از منظر سیاسی و ممیزی و... نیست این شرایط به این دلیل است که متقاضیان اجرا زیاد شده و متاسفانه دانشگاهها به صورت بی رویه دانشجو پذیرفته و از طرفی تعلیمات و آموزشهای کافی هم به این دانشجویان داده نشده است. زمانی که اکثر این دانشجویان فارغالتحصیل میشوند، نه بازیگر و کارگردان میشوند نه نویسنده و کارشناس تئاتر؛ اینها فقط اطلاعاتی درباره تئاتر شنیده اند. من سالهاست که در دانشگاهها تدریس میکنم و وضعیت تدریس را میبینم. معلمان و اساتید تجربه استعداد و دانشی زیادی دارند، اما بسیاری از زمانها کلاس مفیدی ندارند به همین جهت ما در زمینه کمیت رشد کرده ایم نه کیفیت.
سالنهای خصوصی از نبود امکانات سوء استفاده میکنند
در حال حاضر شبی ۱۰۰ الی ۱۲۰ تئاتر اجرا میشود، اینها چه نوع نمایشی و در چه ژانری هستند؟
بسیاری از این تئاترها، تئاتر آزاد هستند زمانی که نام این تئاترها را تئاتر آزاد میگذاریم به این معنا است که از همه جهات آزاد بوده، این گونه از تئاترها متن درام نویسی و کارگردانی خوبی ندارند و فقط در زمینه بازیگری برخی استعدادها را میبینیم. این نوع از نمایشها هیچ متر و معیاری ندارند، برخلاف نمایشهایی که در گذشته در لاله زار اجرا میشد.
نمایشهایی که در گذشته اجرا میشد، حساب، کتاب و خط و ربطی داشت و بسیار متفاوت بود. درصد کمتری از این نمایشها در برخی تماشاخانهها روی صحنه میرود که در برخی مواقع اجراهای خوبی است، اما کفایت نمیکند به این دلیل که بخش خصوصی امروز سالن نمایشی میسازد و آن را اجاره میدهد، چون بسیاری از گروهها در صف تئاترهای دولتی هستند، این چه کمکی از سوی بخش خصوصی است؟ شخصی که میخواهد تئاتر اجرا کند از کجا باید هزینه اجاره این سالنها را بدهد؟ این کمک نیست این سوءاستفاده از نبود امکانات است. متاسفانه امکانات دولتی هم با وجود سرمایه گذاریها، ساختمانهایی را میسازد که مناسب تئاتر نیست مانند پردیس تئاتر تهران یا برخی فرهنگسراها. در برخی از این فرهنگسراها به جای اینکه سالن را از طول تقسیم بندی کنند از عرض تقسیم میکنند و به همین جهت دهانه سالن بزرگ، ولی عمق آن ۳ الی ۴ متر میشود. این در حالی است که این امکان میتوانست فرصتی برای گروههای تئاتری باشد.
درست است برخی مواقع اجراهای موفقی به برکت حضور چهرههای سینمایی یا کیفیت بالای کار میبینیم، اما اکثر کارها از کیفیت خوبی برخوردار نیستند البته بعضی از کارها کیفیت خوبی دارند، اما فروش خوبی ندارند. درست است که تعداد اجراهای تئاتر افزایش یافته، اما این بدان معنا نیست که تعداد تماشاگران تئاتر هم افزایش یافته، تماشاگر تئاتر میان این اجراها تقسیم شده، درست است که تئاتری با تعدادی چهره سینمایی اجرا میشود و مخاطبان زیادی برای تماشای آن میروند، ولی آن مخاطب، تماشاگر پاتوقی تئاتر نمیشود، زیرا این مخاطب برای حضور چهره سینمایی هزینه میکند.
شما با حضور چهرههای سینمایی و هزینههای گزاف در تئاتر موافق هستید؟ آیا این موضوع به تئاتر لطمه وارد میکند؟
شما نمیتوانید بگویید که فلان چهره سینمایی حق کار در تئاتر را ندارد، اما این که این مسئله روال شود و مدیران تئاتر و دولت فکر کنند که با این بهانه مسئولیت سرمایه گذاری در تئاتر را از گردن خود برمی دارند، درست نیست. زمانی که قرار است یک تئاتر گیشه خود را تامین کند به ندرت تفکر میکند و سعی دارد اجرایی خوشایند تماشاگر داشته باشد. بسیاری از نمایشها که در سالنهای خصوصی اجرا میشود، شلنگ تخته میاندازند تا مخاطب را سرگرم کنند، این تئاترها سرگرمی برای مخاطب است نه هنری که عامل تفکر و اندیشه و مایه پیشرفت جامعه باشد. این سرمایه گذاری دولتی لازم و البته نیاز به مدیریت دارد.
وضعیت طراحی سالنها را چطور ارزیابی میکنید؟
اگر قرار است مجموعهای ساخته شود حتما باید درباره آن اطلاعاتی کسب کنند، زیرا نقشههای ضعیفی در سالنهای مدرن و کلاسیک وجود دارد و مهندسان نقشههایی را طراحی میکنند که قابل استفاده نیست. برای نمونه مکانی برای مرکز نمایشهای آیینی و سنتی در باغ صبا ساخته شده که هنوز راه اندازی نشده و هیچ نشانهای از معماری سنتی ندارد و کسانی که این طراحی را برای نمایشهای ایرانی سنتی انجام داده اند، تلقی درستی از نمایشهای ایرانی سنتی ندارند این طراحی به گونهای است که تعدادی پلکان برای تماشاگران ساخته و یک حوض در میان آن که وسط حوض را سکو قرار داده و خیال کردند که نمایشهای روحوضی باید روی حوض اجرا شود. به یاد دارم که هنرمندان در بازبینیهای پیشین به این مورد اعتراض داشتند.
نیازی به ساخت پردیس تئاتر تهران نبود
یک سالن بلک باکسی ساخته شده که مهندس آن با افتخار میگفت تمام کف منجنیق است، چه ضرورتی دارد تمام کف سالن بلک باکس منجنیق باشد. هزینه زیادی برای این کار شده در حالی که کاربردی به این جریان نگاه نشده است. یکی از بزرگترین معضلات ما همین است، در فرهنگسرای خاوران برای فعالیتهای فرهنگی کافی بود و نیازی به ساخت پردیس تئاتر تهران نبود، خرجی که برای آن نقطه شد میتوانست در چندین نقطه مرکزی تهران که دسترسی عمومی خوبی دارد، انجام شود تا مردم از این امکانات بهرهمند شوند.
شما باند بازی در تئاتر را تایید میکنید؟
باند بازی نداریم، ولی گاهی رفیق بازی داریم. برای نمونه من به شخصی که دوستی با او دارم سالن میدهم، ولی ممکن است شخصی خوشایند من نباشد از این رو به او سالن اجاره نمیدهم. فکر میکنم این سالنی که تحت مدیریت من است ملک پدرم بوده به همین جهت دوستان خود را به آن وارد میکنم. در حال حاضر یکی از بدترین موضوعاتی که وجود دارد این است که چه کسی گفته سالنهای دولتی با امکانات مردم ساخته شده، ولی نمایش ایرانی با مفهوم معاصر یا مفهوم سنتی وجاهت اجرا در آن را ندارد؟ چرا باید یک مدیر اینگونه نگاهی داشته باشد؟ این نگاه سبب میشود که در مرکز تئاتر حرفهای نمایش دانشجویی ضعیف اجرا شود و این سوال پیش میآید که چرا نباید بر اساس کیفیت، کارها انتخاب شود؟
سالن تئاتر ملک پدرم است و من دوستانم را به آن وارد میکنم
زمانی که نمایش «انسانم آرزوست» را در تالار سنگلج داشتیم، درست هفته آخر اجرا دو برنامه تلویزیونی از نمایش، گزارش تهیه کرده و همین سبب تبلیغ نمایش شد، ولی مدیریت وقت توجهی به این موضوع نکرد و به جای فرصت برای اجرای بیشتر نمایش، کار را جمع و به جای آن کاری تک نفره که تماشاگر زیادی هم نداشت، آوردند. این نشان از ضعف مدیریت است که تحلیل و نگاه درستی ندارد. گاه سالن را به نمایشی میدهد که سالن را زمین میکوبد و گاه به نمایشی میدهد که سالن را بالا میبرد اینها باید جزئی از سیاست گذاریها باشد. در سالنهای خصوصی نیز این اتفاق رخ میدهد، گروهی با زحمت پولی جمع میکنند تا در سالنی اجرا بروند و با دعوت چند مهمان کارشان دیده شود، این طرز کار درست نیست و سبب میشود در عالم خود خیال کنی که تئاتری کار کرده ای.
حمایتها از جشنواره آیینی سنتی کمرنگ شده است؟
حمایتها از جشنواره کمتر نشده است. ما در فراخوان سقفی برای کمک هزینه در نظر میگیریم و به نسبت توانمندی گروه، تعداد اعضا و هزینه ها، این کمک هزینه تنظیم میشود. برای نمونه نمیتوانیم به گروهی که دو بازیگر دارد به اندازه گروه بیست نفره کمک هزینه بدهیم، گروه بیست نفره به اندازه تعداد افراد هزینههای بالاتری دارد و اینها نیز کمک هزینه تولید است. درست است که نوسانی در کمک هزینهها داریم، اما آن را کم نکردیم، آنچه قابل توجه بوده این است که کل کمک هزینه تئاتر نسبت به گذشته بیشتر نشده و شاید با توجه به وضعیت اقتصادی فعلی کمتر شده باشد. متاسفانه در تمام دنیا این مسئله وجود دارد و زمانی که کشورها با معضلات اقتصادی مواجه میشوند، نخست کمکهای دولتی به فعالیتهای فرهنگی را کاهش میدهند.
از کارهای آتی خود بگویید.
پیشنهاد کار «سایه تو سایه» برای تالار سنگلج را دارم و قرار است بعد از ایام محرم و صفر فرصت اجرای نمایش را به ما بدهند. من نمایشنامه «سایه تو سایه» را سالها پیش نوشتم و یک اجرا هم از این نمایش به روی صحنه رفت. من دو سال پیش این نمایشنامه را به شیوه روحوضی در سالن استاد نصیریان پردیس تئاتر تهران روی صحنه بردم. اما پردیس تئاتر تهران دور از دسترس مردم بود خیلیها این نمایش را ندیدند، من با آقای کرمی صحبت و پیشنهاد کردم این نمایش مجدد اجرا شود و باید با مدیریت تالار سنگلج نیز صحبت کنیم و اگر پذیرفته شد یک اجرا از این نمایش در تالار سنگلج برود.
سخن پایانی دارید که نیاز باشد برای بهتر شدن وضعیت تئاتر بیان کنید.
امیدوارم و آرزو میکنم که دانشکدههای تئاتری ما بیشتر به نمایش ایرانی توجه کنند. متاسفانه امروزه بسیاری از دانشکدهها نسبت به نمایش ایرانی بی مهری و بی توجهی دارند، انگار که دانشگاهی از خارج از کشور آمده و شعبهای در تهران باز کرده که تئاتر فرنگستان را تبلیغ کند. به همین علت بسیاری از دانشجویان فارغ التحصیل با نمایشهای ایرانی حتی با آثار بهرام بیضایی و تئاتر شرق بیگانه هستند و زمانی که روی صحنه میآیند، ریتم، حرکت و طنز را نمیشناسند، زیرا همان چیزی که به او آموزش داده شده نیز ناقص بوده و گویا فقط واحد حیات پاس کرده اند.
گفتوگو از مینا قنبری
انتهای پیام/