به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، ما که خود را شیعه و پیرو مکتب علوی میدانیم، باید در عمل نیز به بهترین وجه این را به اثبات برسانیم و یکی از مهمترین راههای حرکت در مسیرِ صحیح عمل به توصیهها و فرامین معصومین(علیهم السلام) است. بنابراین مطالعه، تفکر، نشر و عمل به احادیث معصومین(علیهم السلام) در این راستا امری ارزشمند و بسیار حائز اهمیت و فضیلت است؛ انشاءالله همه ما با گفتار و رفتار نیک و پسندیده خود، مایه افتخار و مباهات اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) باشیم.
در ادامه متن شرح حدیثی اخلاقی از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) با موضوع «ویژگیهای دوست واقعی» را که حضرت آیتاللّه خامنهای در یکی از جلسات درس خارج فقه خود بیان کردهاند، میخوانید:
فی الکافی، عن الصّادق (علیهالسّلام): «لا تکون الصّداقة الاّ بحدودها». صداقت (۱) مرزهائی دارد که اگر این خطوط اصلی و این مرزها وجود داشت، صداقتی که آثار فراوان شرعی و برادری شرعی بر آن مترتب است، مترتب خواهد شد؛ والاّ نه. «فمن کانت فیه هذه الحدود او شیء منها فانسبه الی الصّداقة». حالا اگر همهی حدود هم نبود، بعضی از این خطوط و مرزها باید باشد تا صداقت صدق کند.
«و من لم یکن فیه شیء منها فلا تنسبه الی شیء من الصّداقة فأوّلها ان تکون سریرته و علانیته لک واحدة». اول این است که ظاهر و باطنش با تو یکسان باشد. اینجور نباشد که در ظاهر اظهار دوستی کند، [اما]در باطن با تو دشمن باشد؛ یا اینکه دوست نباشد حداقل خیر تو را نخواهد. این اولین شرط صداقت است.
«و الثّانیة ان یری زینک زینه و شینک شینه»؛ [دوم اینکه]آنچه را که زینت توست، زینت خود بداند؛ آنچه عیب توست، عیب خود بداند. اگر شما به مقام علمی دست پیدا میکنید، یا یک کار برجستهای میکنید که زینت برای شماست، این را برای خودش زینت بداند. اگر خدای نکرده چیزی در شما هست، صفتی، کاری، عملی که موجب عیب شماست، این را عیب خودش بداند؛ که طبعاً آثاری بر این مترتب است: سعی میکند برطرف کند، سعی میکند آن را پنهان کند. اینجور نباشد که منتظر بماند تا شما یک لغزشی پیدا کنید، خوشحال بشود از این لغزش. صداقت این نیست.
«و الثّالثة ان لاتغیّره علیک ولایة و لا مال»؛ [سوم اینکه]اگر به یک قدرتی، حکومتی، ریاستی دست پیدا کرد، یا به یک مالی دست پیدا کرد، ثروتمند شد، وضعش با تو عوض نشود، تغییر نکند. بعضیها اینجوریاند دیگر؛ با آدم رفیقند، به مجرد اینکه به یک مال و منالی، پولی، زندگیای، چیزی میرسند، آدم میبیند اصلا نمیشناسند آدم را. اصلا نمیشناسد، کانّه نمیشناسد آدم را؛ از این قبیل هم دیدهایم آدمهایی را. اینجور نباشد. داشتن مال و مقام او را عوض نکند، وضعش را با تو [عوض نکند].
«و الرّابعة ان لا یمنعک شیئا تناله مقدرته»؛ [چهارم اینکه]هر کار از دستش برمیآید، از تو دریغ نکند. خدمتی میتواند بکند، کمکی، وساطتی، توصیهای، هر کار میتواند برای تو بکند و خیری به تو برساند؛ از این امتناع نکند.
«و الخامسة و هی تجمع هذه الخصال ان لا یسلمک عند النّکبات»؛ [پنجم اینکه]در نکبتها و رویگردانیهای دنیا تو را رها نکند. [اگر]به یک مشکلی دچار شدی، [به یک]بیماریای دچار شدی، سختیای پیدا کردی؛ انواع و اقسام سختیها دیگر - حالا در زمان ما ملاحظه میکنید؛ سختیهای سیاسی و سختیهای اقتصادی و حیثیتی و همه چی هست دیگر؛ انواعش را داریم میبینیم، که در گذشته در دورانهائی اینها را نمیدیدیم، لیکن حالا جلوی چشم ماست؛ امتحانها فراوان است - [در]اینطور موارد تو را رها نکند؛ کمک کند.
۱) صداقت در این روایت، به معنای دوستی است.
انتهای پیام/