کتابهای الحادی که مغایر با فرهنگ اسلامی کشورمان است بدون هیچ محدودیتی با مجوز وزارت ارشاد به فروش میرسد.
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، جنجال خبری این روزهای دنیای نشر کتابهای ترجمه ای، معطوف به دو کتاب «انسان خردمند» و «انسان خداگونه» است؛ کتابهایی که یووال نوح هراری، استاد دانشگاه عبری اورشلیم و مدرس تاریخ جهان نوشته است. مغایرت محتوای کتاب مذکور با فرهنگ اسلامی و حتی فرهنگهای انسانی غربی و شرقی سبب اعتراض بسیاری از منتقدان حوزه نشر شده بود و حتی صحبت از لغو مجوز نشر این کتاب نیز به میان آمد. ایوب دهقان کار مشاور معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این باره گفت: «این کتب از سراسر کشور جمع آوری خواهد شد.» نکته عجیب این بود که پس از صحبتهای دهقان، مرادی نیا، مدیر کل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی اعلام کرد، خبر لغو مجوز دو کتاب «انسان خردمند» و «انسان خداگونه»، نوشته یووال نوح هراری نویسنده اسرائیلی صحت ندارد.
«انسان خردمند» و «انسان خداگونه» چه کتابهایی هستند و از چه حرف میزنند؟ یووال نوح هراری در کتابش تاکید دارد که اجداد انسان، حیوانات هستند. او همچنین بیان میکند که در طول تاریخ ظلم فراوانی به حیوانات شده است. هراری تمام تلاشش را میکند که به زعم خود پیش فرضهای موجود ذهنی را کنار بزند و حتی برای این کار، مشکلی با زیر سوال بردن ارزشهای انسانی و گزارههای موجود در ادیان الهی ندارد. او در ابتدای کتابش نوشته است: «من همه را ترغیب میکنم تا فارغ از اعتقاداتشان روایات اساسی موجود در دنیا را زیر سؤال ببرند و تحولات گذشته را به علایق کنونی مربوط سازند و از مباحث جنجالی نهراسند.»
بیش از هر چیز تلاش برای بازگشت به حیوانیت و نزدیک بودن جنس حیوان و انسان در کتاب «انسان خردمند» دیده میشود. انسانی که از نگاه یووال نوح هراری نویسنده اسرائیلی از حیوان جدا نیست و تفاوتی که انسان خردمند با حیوانات پیدا کرده، به دلیل وجود مغز بزرگ و تخیل فراوان است. در بخشی از این کتاب آمده است «هر جنس به نوبۀ خود به خانوادههای گوناگون طبقه بندی میشود، مثل (گربه سانان) شیر، یوزپلنگ، گربۀ خانگی (سگ سانان) گرگ، روباه، شغال (و فیل سانان) فیل، ماموت، ماستودو نتبار که همۀ اعضای یک خانواده به اسلاف مادری یا پدری برمی گردد. همۀ گربه سانان، از گربۀ کوچک خانگی گرفته تا وحشی ترین شیرها، یک نیای مشترک دارند که حدود ۲۵ میلیون سال قبل میزیست. انسان خردمند نیز متعلق به یک خانواده است. این واقعیت پیش پا افتاده در گذشته یکی از پنهانیترین اسرار تاریخ شده بود. انسان خردمند تا مدتها ترجیح میداد خود را موجودی جدا از دیگر جانداران، بدون خواهر و برادر و مهمتر از همه، بدون پدر و مادر فرض کند. اما چنین نیست. ما، بخواهیم یا نخواهیم، متعلق به خانوادۀ بزرگ و شلوغ میمونها هستیم(!) نزدیکترین خویشاوندان ما شامپانزه ها، گوریلها و اوران گاوتانها هستند. شامپانزهها به ما نزدیک ترند. همین ۶ میلیون سال پیش میمونی دو دختر زایید که یکی از آنها مادربزرگ شامپانزهها شد و دیگری مادربزرگ ما(!)»
احمد زیدآبادی روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی بیان میکند که این کتاب چگونه انسان را توصیف کرده است.
وی مینویسد:«نویسنده این کتاب بدون پردهپوشی، نوع انسان را جانور دوپایی کاملاً مشابه دیگر جانوران درنده و بلکه بیرحمتر از آنها تعریف میکند؛ جانوری که با استفاده از خردمندی تصادفی خود، بر چرخۀ حیات سوار شده و دیگر گونههای جانوری را با قساوت از اکوسیستم حذف کرده است. تعریف هویت بشر در قالب حیوانی تمامعیار که تنها برجستگیاش قدرت تخیل است، نه با واقعیت زندگی ما آدمیان سازگار است و نه با نگاه اخلاقمدارانۀ پنهانی در جای جای کتاب، مبنای قضاوت نویسنده در بارۀ سرنوشت غمانگیز قبایل و فرهنگهای محذوف قرار گرفته است.»
زیدآبادی در ادامه یادداشت انتقادی خود می نویسد:«اگر انسان به راستی فقط حیوانی درنده و خیالپرداز و بدون ارادۀ آزاد است، پس چرا باید به رفتارهای وحشیانۀ او خرده گرفت و دستبردش به طبیعت را سرزنش کرد و در بارۀ آینده به او هشدار داد و برایش کتاب نوشت؟ به نظرم بزرگترین مشکل نویسنده در این موارد، همان نگاه به شدت مادهگرای اوست که عالم هستی را امری صرفاً تصادفی و بدون هر گونه هدف و جهت و معنا میداند و هیچ احتمالی را هم برای وجود آفرینشگر باقی نمیگذارد. از نگاه او، آفرینشگری وجود ندارد چرا که اصولاً آفرینش و خلقتی روی نداده و جهان هستی نتیجۀ روندی تکاملی است! ظاهراً از نظر هراری، آفرینش ضرورتاً امری کاملاً دفعی و ضربتی است و چنانچه پای پدیدههایی، چون تحول و تکامل و تدریج به میان آید، آفرینش، معنا و مفهوم خود را از دست میدهد!»
این نویسنده اصلاح طلب در پاسخ به یکی از ادعاهای این کتاب مینویسد:«این نویسنده از مجموع بحثهای خود نتیجه میگیرد: "از منظرِ محضِ علمی، زندگی انسان مطلقاً هیچ معنایی ندارد. انسان حاصل فرآیندهای تکاملی کور بوده است که بدون هدف یا منظوری عمل میکردند. " از حدود و ثغور و محدودۀ ادعاهای علم تجاوز کرده است! علم راه به متافیزیک ندارد و صلاحیتی برای داوری در این زمینه در خود نمیبیند. از این رو، هراری آشکارا در این مورد با طرح ادعایی گزاف، فروتنی علم را از یاد برده است. او خود در جای جای کتاب نسبت به ناآگاهی از چرایی و حتی چگونگی وقوع برخی پدیدهها به ویژه دلایل خردمند شدن گونهای از انسان، اعتراف کرده، اما در نهایت با نادیده گرفتن این نوع اعترافات، احکامی قطعی و آن هم به نیابت از علم صادر کرده است!»
علی محمد اسماعیلی کارشناس رسانه درباره کتاب «انسان خردمند» به خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: کتاب «انسان خردمند» از مصادیق بارز کتب ضاله است؛ چراکه مجموعه پیامبران الهی و ادیان الهی را از اساس زیر سؤال میبرد و آنها را محصول تخیلات بشری میداند.
نویسنده این کتاب آقای یووال هراری استاد دانشگاه تلاویو است و این کتاب اولین بار به زبان عبری در فلسطین اشغالی منتشر شد و تا الان میلیونها نسخه از آن توسط لابیهای انتشاراتی در سراسر دنیا به زبانهای مختلف به فروش رفته است. متاسفانه این کتاب در کشور ما هم به شکل خزنده منتشر شد و در کشوری که ۴۰ سال است شعار مرگ بر اسرائیل در آن طنینانداز است اثر یک نویسنده اسرائیلی بدون هیچ گونه حساسیتی برای دوازدهمین بار به زیر چاپ میرود.
وی در ادامه به ویژگیهای این کتاب اشاره کرد و گفت: از طریق این کتاب صرفا یک عقیده باطل در کشور در حال انتشار است. شکل کتاب و نحوه ارائه مطالبش به گونهای است که هر کس آن را میخواند، تصور میکند که اثر کاملا مستند و مستدل است، در صورتی که همه مستندات این کتاب برگرفته از نقل قول تعدادی باستانشناس و تصاویر نقش بسته روی غارها است. کتاب اینگونه القا میکند که ادعاهایش مستند است؛ در حالی که اطلاعات دقیقی از مراحل چندگانه تاریخ بشر وجود ندارد و موثقترین منبع قابل اعتماد کتب آسمانی است و در آیات و روایات نقل شده از پیامبران الهی به خوبی میتوان سیر منطقی انسان را جستجو کرد. چگونه ممکن است هزاران پیامبر الهی را تکذیب کرد و نقل قولهای تعدادی باستان شناس را ملاک اصلی برای شناسایی تاریخ بشر قرار داد؟
این کارشناس رسانه در ادامه درباره ثمره مطالعه این کتاب اظهار کرد: پس از مطالعه این کتاب، انسان نسبت به خود، خالق و جهان هستی دچار حس پوچی و بی هویتی میشود. نظریه داروین که در محافل علمی و آکادمیک غرب بارها و بارها مورد نقد جدی قرار گرفته است و خود کارشناسان کشورهای آمریکایی و اروپایی آن را قبول ندارند، مجدد توسط نویسنده در کتاب احیا میشود و نویسنده قاطعانه به ابعاد شناختی آن میپردازد و نهایتا انسان فعلی را از نوادگان میمون و انسان نئاندرتال معرفی میکند.
اسماعیلی گفت: تا کنون هزاران نسخه از این کتاب در کشور منتشر شده است و ای کاش اندیشمندان و علمای حوزه در این بخش پیشقدم میشدند و نظرات علمی و تخصصی خود را در خصوص مباحث و شبهات مطرح شده در این کتاب بیان میکردند.
وی در پایان اظهار داشت: با توجه به توسعه و گسترش رسانههای نوین نحوه برخورد با این قبیل آثار منحرف جز با تنویر افکار و سلسله بحثهای کارشناسی میسر نیست و نمیتوان از طریق بایکوت و پنهان کاری به نتیجه مطلوب رسید.
تمرکز روی حیوان و به حاشیه رفتن انسان و هویت انسانی، بارزترین ویژگی دو کتاب یووال نوح هراری است. کتابهایی که با اطلاعات تاریخی سعی میکند، تحلیلهای حیوان پرستانه ارائه کند. زیرکی نویسنده دقیقا آن جایی است که او با ذکر اطلاعات مشترک میان جهانیان متن را آغاز میکند، اما در حین این بیان تاریخ، تحلیلهای مغالطهگرانه دارد. متن ساده و ریتم تند کتاب مخاطب را به گونهای با خود همراه میکند که متوجه نمیشود، از دریچه تاریخ وارد دنیای ضدانسانی نویسنده میشود. یووال نوح هراری بیپرواست و هر چه بخواهد راحت بیان میکند؛ شاید همین موضوع موجب شده است که انسان خردمند به پرفروشترین کتاب جهان تبدیل شود.
حالا سوال اینجاست؛ به چه قیمتی حاضریم پرفروشترین کتاب جهان را در کشورمان منتشر کرده و در اختیار جوانان قرار دهیم. به قیمت گرم کردن بازار فروش کتاب؟! چه کسانی از این فرآیند سود میبرند؟ چرا مجوز این کتاب لغو نمیشود و همچنان در بازار موجود است؟ این سوالاتی است که پاسخ وزیر ارشاد را میطلبد همانطور که در بازدید رهبر معظم انقلاب از نمایشگاه کتاب، وقتی ایشان با تعدادی از کتابهای عامهپسند مواجه شدند، خطاب به سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفتند: آقای وزیر؛ اینها به پای شما نوشته میشود. بله؛ آقای وزیر نشر کتابهای «انسان خردمند» و «انسان خداگونه» هم پای شما حساب میشود.
انتهای پیام/
چ وضعشه