آلبرت اینشتین فیزیک‌دان نظری آلمانی بود. او بیشتر، به خاطر نظریّه نسبیت و به ویژه برای هم‌ارزی جرم و انرژی شهرت دارد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، به تازگی ویدئوی کوتاهی از «آلبرت اینشتین» در شبکه‌های اجتماعی مجازی به اشتراک گذاشته می‌شود که گفته شده مربوط است به اواخر عمر اینشتین و زمانی که به قول خودش، مرگ را در اطراف خود احساس می‌کرده است. ادعا می‌شود این ویدئوی یک دقیقه‌ای در آخرین روز‌های عمر آلبرت ضبط شده و اینشتین در آن از چیستی و معنای زندگی می‌گوید.

تلنگر مهم «اینشتین» در روز‌های پایانی عمرش / بازنگری زندگی!


بیشتربخوانید : قوانین عجیب و غریب انیشتین برای همسرش!


آن چه در این ویدئو می‌بینید

در این ویدئو چیزی که توجه مخاطبان را بیش از هر چیز دیگری جلب می‌کند گفته‌های اینشتین درباره بی معنا بودن فعالیت‌ها و دستاوردهایش در زندگی است. در این ویدئو او می‌گوید: «حالا که مرگ را در اطرافم احساس می‌کنم، فکر می‌کنم شاید می‌توانستم جور دیگری زندگی کنم، نمی‌دانم، نمی‌دانم ...» شاید شما هم با من موافق باشید و به نظرتان عجیب برسد که نابغه‌ای، چون اینشتین که با نظریات و دستاوردهایش علوم بشری را دگرگون کرده است در پایان عمر احساس ناکامی کند، از زندگی زیسته‌اش ناراضی باشد و حسرت نوع دیگری از زندگی و مسیر دیگری را بخورد. شاید با خود فکر می‌کنید اگر این وضعیت یک دانشمند با یک عمر پر ثمر است پس وای به حال ما! اگر این‌گونه است، توصیه اکید می‌کنم که خواندن ادامه این مطلب را از دست ندهید.
وقتی زندگی پر از امکان انتخاب است

واقعیت این است که تمام انسان‌ها وقتی مرگ را به خود نزدیک می‌بینند، شروع می‌کنند به بازنگری زندگی شان. آن‌ها از خود می‌پرسند: چه کار‌هایی کرده‌ام؟ چه دستاورد‌هایی داشته‌ام؟ چگونه زندگی کرده‌ام؟ و از همه این‌ها مهم‌تر، چه کار‌هایی نکرده‌ام؟ چه دستاورد‌هایی نداشته‌ام؟ چگونه زندگی نکرده‌ام؟ و... ماهیت زندگی به گونه‌ای است که ما هزاران انتخاب و مسیر برای پیشبرد آن داریم. زندگی ما ترکیبی است از تصادفات (مانند کشور و خانواده‌ای که در آن به دنیا آمده‌ایم) و انتخاب‌ها (از انتخاب‌های جزئی روزانه تا انتخاب‌های بزرگ) و واقعیت دیگر این است که هیچ انتخاب و مسیر بهتری وجود ندارد؛ بنابراین ما از هر مسیری که برویم در پایان خط به این فکر خواهیم کرد که شاید اگر به شیوه‌ای دیگر زندگی می‌کردم، راضی‌تر بودم. در نیمه دوم زندگی و به خصوص در نزدیکی مرگ لاجرم‌ای کاش‌های مربوط به زندگی نزیسته به سراغ ما می‌آیند. اما چه کار کنیم که در اواخر مسیر آن‌چنان حسرتی در کوله بارمان نداشته باشیم و به یک انسجام و رضایت نسبی از زندگی و انتخاب‌های مان برسیم؟

درگیر چالش سنگ قبر شوید!

برای دستیابی به این رضایت ما نیاز داریم پیش از هر چیز خودمان، نیازها، خواسته‌ها، اهداف و از همه مهم‌تر ارزش‌هایمان را در زندگی بشناسیم و مهارت تصمیم‌گیری را بیاموزیم. برای این کار من به شما یک چالش ذهنی را پیشنهاد می‌کنم. آزمایش ذهنی معروف و البته دردناک سنگ قبر از ابداعات نیچه است. فرض کنید در حال مرگ هستید و فقط این فرصت را دارید که نوشته روی سنگ قبر خود را بنویسید. دردناک است، اما واقعا سعی کنید خود را در آن وضعیت ببینید. حالا در بالای سنگ قبر چیزی را بنویسید که می‌خواستید و آرزو داشتید بشوید و در پایین سنگ قبر آن چه را که الان هستید بنویسید. مثلا بنویسید در این‌جا کسی آرمیده است که می‌خواست یک معلم شود، اما یک حسابدار شد. یا می‌خواست یک موسیقیدان شود، اما یک کارمند شد و برای یادگیری موسیقی هیچ تلاشی نکرد. یا می‌خواست در درجات معنوی به فلان مرحله برسد، اما شرایط دیگری دارد. حالا روی جمله‌ای که مربوط به واقعیت فعلی شماست، خط بکشید و فرض کنید عمر دوباره‌ای به شما داده شده است و می‌توانید از این لحظه به بعد بر اساس آرمان‌های‌تان زندگی کنید و آن چه می‌خواستید بشوید. فراموش نکنید که عمر شما محدود است و این حداقل لطفی است که می‌توانید در حق خودتان بکنید.

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.