به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در دو دهه گذشته و در جریان پژوهشهای تاریخی، به دو چهره برخورده ام که شاهد واپسین دقایق حیات استاد شهید مطهری بوده اند. مطهری در آخرین لحظات عمر، در جلسه مجمع متاع (مخفف مکتب تربیتی، اجتماعی و عملی) - که از حدود دو دهه قبل در آن عضویت داشت- شرکت کرد.
آن شب جلسه در منزل عزت الله سحابی در خیابان فخرآباد تشکیل شده بود. مرحوم مهندس مصطفی کتیرایی از اعضای متاع در سال هشتاد و هفت برای این قلم نقل کرد که: در پایان جلسه و به هنگام صرف شام، از استاد شنیده است: "بر آقای خمینی فشار آورده اند که مانع از حضور اجتماعی زنان شود، اما ایشان زیر بار نرفته است…" کتیرایی در ادامه افزود: "وقتی از خانه بیرون آمدیم، من در حال گفتگو با کاظم حاج طرخانی بودم که آقای مطهری به تصور اینکه در حال صحبت خصوصی هستیم، از ما فاصله گرفت تا راحت حرف بزنیم! ضارب که سوار بر ترک موتور بود و در جایی از دور هوای ما را داشت، از این فرصت استفاده کرد و خود را به نزدیکی ایشان رساند و تیراندازی و فرار کرد! صدای اندک شلیک و سرعت واقعه به گونهای بود که نمیتوانستیم باور کنیم چه اتفاقی افتاده است! تنها کاری که در آن لحظات توانستم انجام دهم، این بود که به طرف منزل عزت سحابی برگردم و تمام زنگهای آن را فشار دهم!... "
دومین کسی که ماجرای آن شب را برای نگارنده روایت کرد، دکتر کاظم یزدی از دیگر اعضای متاع بود. او در فروردین ماه امسال به نویسنده این سطور گفت: "آن شب، من همپای آقای مطهری از منزل مهندس سحابی بیرون آمدم و شاهد فاصله گرفتن ایشان از کتیرایی و حاج طرخانی بودم. لحظهای بعد از ایشان خداحافظی کردم و به منزل بازگشتم. وقتی رسیدم، همسرم مضطرب و هیجان زده گفت: آقای سحابی زنگ زد و نگران تو بود، گفت دیده که با آقای مطهری از خانه بیرون رفته اید…"
شاید اگر استاد از دوستان در حال گفت و گوی خویش، فاصله نمیگرفت و همچنان در زمره آنان میماند، ضارب مجال مناسب را برای شلیک پیدا نمیکرد. او حتی در واپسین لحظات حیات نیز، در حال مراعات یک اصل اخلاقی بود!
منبع:مشرق
انتهای پیام/