غروب ۴ اردیبهشت ۵۹ با دستور رئیسجمهور وقت آمریکا نیروهای دلتافورس عملیات نظامی را آغاز کردند و در اولین اقدام با ۹۰ کماندو به دریای عمان و نزدیک آبهای ایران نزدیک شدند.
به گزارش خبرنگار حوزه دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، پس از وقوع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در ایران و برهم زدن معادلات دولتمردان غرب در زمینه سلطه تمام عیار بر ایران، آنها دست به هر اقدامی برای سلطه مجدد بر ایران که روزی آن را ژاندارم منطقه مینامیدند، زدند. این پیروزی چنان بر معادلات و سیاستهای آنان تاثیر گذاشت که گری سیک کارمند ارشد کاخ سفید در کتاب خاطراتش این گونه مینویسد که این واقعه چنان برای آمریکاییها گران تمام شد که آنها را درگیر یک عقده روانی کرد.
انقلابی که بنیانگذار کبیر انقلاب آن را انفجار نور میداند و قدرت این انفجار تا حدی است که چشم آمریکاییها را کور کرده و آنان تلاشی مستمر میکنند تا تسلطتشان بر این "گنجینه پرمنفعت" را دوباره احیا کنند. سفارت آمریکا در تهران مرکز ثقل این تلاشهاست و اتفاقا "انقلاب"، این مرکز ثقل و مقر فرماندهی را هم از چنگال آمریکا بیرون کشید.
دانشجویان پیرو خط امام در ۱۳ آبان ماه ۵۸(۴ نوامبر ۱۹۷۹) با توجه به دخالتهای گسترده آمریکا در امور داخلی و اقدامات ضد انقلابی و ضد امنیت ملی آمریکاییها، تصمیم گرفتند تا جاسوسان را در سفارت آمریکا دستگیر کنند و به همین دلیل لانه جاسوسی تسخیر و دهها جاسوس نیز دستگیر شدند. این افراد حدود ۶۶ نفر بودند که درون سفارتخانه نگهداری میشدند، ۱۳نفر که اغلب آنها سیاه پوست و یا زن بودند به فرمان امام خمینی(ره) آزاد شدند اما ۵۲ نفر تا پایان این تسخیر سفارت در این مکان تحت نظر بودند.
۱۱ هزار سند از لانه جاسوسی به دست آمد
یکی از مهمترین نکاتی که در این واقعه به چشم می خورد،کشف ۱۱ "هزار" سند بود که هزارتوی توطئهها علیه انقلاب را افشا کرد، اسنادی که نشان میداد آمریکا به دنبال نفوذ در مقامات جمهوری اسلامیست.
درپی ناکامی دولت ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگانهای آمریکایی در تهران که در ماجرای تصرف سفارت آمریکا بازداشت شده بودند، جیمی کارتر رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا دستور انجام عملیات آزادسازی را صادر کرد. برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر آن روز ها را اینگونه روایت میکند؛ روز اول آوریل (۱۳ فروردین) جیمی کارتر خواستار تشکیل جلسهٔ اضطراری شورای امنیت ملی شد و گفت که به نظر وی زمان اقدام فرا رسیده است. کارتر جلسه یاد شده را با این سخنان آغاز کرد؛ به نظرم امکان خلاصی گروگانها بسیار بعید به نظر میرسد و ما بایستی حاکمیت خود را اعمال کنیم و حالا وقت آن است که عمل مناسب انجام پذیرد و جدول زمانی آن هم تهیه شود؛ و ادامه داد: «ما باید برای آزادی گروگانها وارد عمل شویم و عملیات در اولین فرصت ممکن باید آغاز شود.»
عملیات پنجه عقاب، عملیاتی موفق یا شکستی مفتضحانه؟
بلافاصله و پس از این سخنان، دولتمردان آمریکایی که میدانستند اگر این جاسوسان زبان به سخن بگشایند به ضرر آنها تمام خواهد شد، در همین زمان، از طریق فرماندهان ارشد نظامی آمریکا و با طرح نظامی با نام عملیات "دلتا فورس" یا "پنجه عقاب" را برای رهاسازی گروگانها طراحی کردند تا بتوانند جاسوسان یا به اصطلاح دیپلماتهای خود را آزاد کنند.
پس جیمی کارتر دستور اقدام نظامی را صادر کرد و در غروب ۴ اردیبهشت ۵۹ عملیات نظامی انجام گرفت. این دستور خطاب به نیروهای ویژه آمریکا (دلتافورس) صادر شده و این نیروها با توجه به شرایط کویری منطقه "طبس" به صورت ویژه ۱۵۰ روز در منطقه "آریزونا" و همچنین صحرای مصر تمرین کرده و در شرایط آمادگی کامل و با استعداد ۹۰ کماندو با یک ناو هواپیمابر به دریای عمان و نزدیک آبهای ایران منتقل شدند.
رویایی که به کابوس تبدیل شد
نیمه شب ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ بود که شش فروند هواپیمای سی - ۱۳۰ و هشت فروند بالگرد نفربر سیاچ-۵۳ از عرشه ناو هواپیمابر برخاستند و با پرواز در ارتفاع کم و عبور از سد راداری آسمان ایران که با هماهنگی برخی از عوامل ضدانقلاب و پاکسازی نشده از ارتش در بخش راداری نیروی هوایی ارتش بودند، راهی ایران شدند. براساس نقشه، هواپیماها و بالگردها بایستی در فرودگاه شماره یک واقع در صحرای طبس فرود میآمدند، سپس بالگردها، کماندوها را به اطراف تهران منتقل میکردند تا از آن جا با کامیونها و خودروهایی که از قبل توسط عمال داخلی و نفوذی آمریکا آماده شده بود، به طرف ساختمان سفارت سابق آمریکا در ایران انتقال یابند، اما پس از ورود نظامیان آمریکایی به داخل خاک ایران یکی از بالگردها در ۱۲۰ کیلومتری شهر راور کرمان دچار نقص فنی شد و ناگزیر به فرود شد و سرنشینان آن به بالگرد دیگری منتقل شدند که پس از مسافتی، دستگاه هیدرولیک این بالگرد نیز از کار افتاد، اما توانست خود را به ناو هواپیمابر «نیمیتز» برساند.
نقشه این عملیات به نحوی که طراحی شده بود که در جریان انجام این عملیات، ۶ هواپیما و ۸ بالگرد آمریکایی برای آزادی ۵۳ گروگان در تهران وارد فضای پروازی ایران شوند اما در هنگام اجرای عملیات با ورود به حریم هوایی ایران یکی از بالگردها در ۱۲۰ کیلومتری راور کرمان دچار نقص فنی شده و به اجبار فرود میآید و سرنشینان آن به بالگردی دیگر منتقل میشوند و همان بالگرد نیز دچار نقص فنی شده و به ناچار به ناو هواپیما بر بازمیگردد.
شکستی راهبردی برای آمریکا
این عملیات به این گونه انجام شد که در آن ۶ هواپیما و ۶ بالگرد دیگر خود را به طبس رسانده و در تاریکی شب در منطقهای دور افتاده بدون متوجه شدن نیروهای نظامی ایرانی فرود میآیند. در حین سوختگیری یکی دیگر از بالگردها دچار نقص فنی شده و در مجموع در حالیکه هنوز عملیات آغاز نشده، ۳ فروند بالگرد از دست رفته بود؛ پس از تماس با مرکز عملیات، کارتر رئیسجمهور آمریکا دستور بازگشت نیروها را میدهد. در هنگام برخاستن هواپیماها و بالگردها طوفان شن آغاز شده و یک هواپیمای سی۱۳۰ و یک بالگرد سیاچ-۵۳ به هم خورده و هر دو آتش میگیرند که در این حادثه ۸ نفر از نیروهای آمریکایی در آتش سوخته و ۴ بالگرد هم روی زمین باقی گذاشته میشوند، نیروها با ۵ هواپیما خود را به ناو هواپیمابر ناو نیمیتز میرسانند و بدینترتیب عملیات بطور کامل شکست میخورد.
پیام حضرت روح الله خطاب به ملت ایران
امام خمینی پس از اعلام خبر شکست این عملیات طی سخنانی فرمودند که آیا جز این بود که یک دست غیبی در کار است؟ چه کسی هلی کوپترهای آقای کارتر را ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند. شنها مأمور خدا بودند، باد مأمور خداست. ایشان همچنین در روز ۷ اردیبهشت ۱۳۵۹ طی حکمی ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور ایران را مسئول رسیدگی به جرایم آمریکا در حمله به ایران نمود.
پس از افتضاح طبس اولین کسی که در محل حادثه حضور پیداکرد، شهید محمد منتظرالقائم فرمانده سپاه فرمانده سپاه پاسداران استان یزد بود که برای بازدید از این منطقه در آنجا حاضر شد. در حین بازدید از کابین یکی از هلیکوپترها، هواپیماهای نیروی هوایی ارتش که به گفته برخی از حضور او در داخل این هلیکوپترها مطلع نبودند، به دستور بنی صدر خائن که در آن زمان مقام فرماندهی کل قوا را در اختیار داشت با پرواز بر فراز این منطقه هلیکوپترهای به جا مانده از عملیات شکست خورده آمریکاییها را بمباران کرده و اسناد بسیار سری و مهم باقیمانده در آتش را سوزاندند و محمد منتظرالقائم فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد که در منطقه از هلیکوپترها محافظت میکرد، به شهادت رسید.
روایت یک خبرنگار از ماجرای طبس
شهید "حسن باقری" که یک روز پس از حادثه و در روز شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۵۹ مصادف با ۱۰ جمادیالثانی ۱۴۰۰ به عنوان نخستین خبرنگاری که از سوی خبرگزاری پارس(جمهوری اسلامی فعلی یا ایرنا) به طبس اعزام شده بود این واقعه را به شکل زیر روایت می کند:
منطقه فرود هواپیماها و هلیکوپترها محلی است در فاصله حدود ۲۷۰ کیلومتری یزد و ۱۶۰ کیلومتری طبس و حوزه ژاندارمری بیرجند پاسگاه رباطخان در ۴۰ کیلومتری این نقطه واقع است. دیروز صبح در ۲ کیلومتری محل فرود هواپیما و اولین گروه سربازان ژاندارمری برخوردیم که محافظت منطقه را برعهده داشتند. در کنار تانکری که توسط مزدوران کثیف آمریکایی به آتش کشیده شده بود به نگهبانی مشغول بودند؛ افسر فرمانده این گروه به ما گفت که مزدوران آمریکایی سوار بر یک موتور ترل جلوی این تانکر، مواد سوختی را گرفتند و حتی به راننده اجازه برگشت هم ندادند و در عوض تانکر او را به گلوله بستند که در نتیجه تانکر منفجر و به آتش کشیده شد و راننده هم از ناحیه سر آسیب دیده است که برای مداوا به یزد اعزام گردیده و باقیمانده سوخت تانکر حاکی از شعله و حرارت بیش از حد و اندازه آن میباشد.
تنها چیز سالمی که ما از این تانکر دیدیم، نمره جلوی آن بود و دیگر هیچ چیز سالمی دیده نمیشد. حادثه به اندازهای بود که فنرهای عقب ماشین و حتی شاسی اصلی ماشین را نیز کج کرده و در این بین فرمانده حفاظت منطقه که یک سرگرد نیروی زمینی لشگر خراسان بود، برای بازدید به این محل آمد و وقتی که فهمید ما خبرنگار هستیم و از تهران آمدیم، متذکر شد که این منطقه توسط مزدوران آمریکایی مینگذاری شده و رفتن برای تهیه عکس و گزارش خطرناک است، اما وقتی با اصرار ما روبرو شد، قبول کرد که خود نیز همراه ما بیاید و راهنمایی کند. ما نیز متوجه شدیم که اولین گروه خبرنگار و عکاس هستیم که برای تهیه گزارش از این جنایت فضاحتبار کارتر به منطقه آمدهایم.
کلام آخر
تاریخ دشمنی و عناد استکبار جهانی علی الخصوص آمریکا با ایران و انقلاب اسلامی همواره نشان داده که آنها هیچ گاه خواستار آزادی و استقلال ملت های جهان نبوده و نیستند و در این کار از هیچ کاری فروگذار نیستند. اکنون سالها از آن ماجرا گذشته، اما هنوز مردم ایران نه اقتداری که به خاطر بازداشت جاسوسان به وجود آمد، نه تجاوز آمریکاییها و نه خیانت بنیصدر را از یاد نبرده است.
گزارش از مهدی طلوع وند
انتهای پیام/
اما حالا بزرگ شدم و بیدار
و دشمن غافل و ضعیف
ما را با تحریم نترسانید که 40ساله در تحریمیم
روسیه و چین هم تا الان که حمایت کردن وگرنه با کسی عقد اخوتی نبستیم