نشست علمی «تقی زادههای جدید و وضع منورالفکری در ایران» در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، نشست علمی تقی زادههای جدید و وضع منورالفکری در ایران عصر امروز ( دوشنبه ۲۶ فروردین ماه) در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
در نشست که دبیری علمی آن را سجاد صفار هرندی بر عهده دارد، آیتالله علیاکبر رشاد، ریاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و عضو هیات علمی گروه منطق فهم دین به همراه حجتالاسلام حمید پارسانیا عضو هیات علمی دانشگاه تهران به ارائه سخنانی پرداختند.
حجتالاسلام پارسانیا: منور الفکری نوعی تقلید از کشورهای غربی است/ تقی زادههای جدید بازگوکننده وضعیت فرهنگی و اجتماعی هستند
حجتالاسلام پارسانیا، عضو شورای انقلاب فرهنگی انقلاب اسلامی در این نشست گفت: بحث منور الفکری و عنوان تقی زادههای جدید به نظرم بازگو کننده یک وضعیت فرهنگی و اجتماعی است که هویتی فرهنگی و تاریخی دارد و مانند تمام پدیدههای اجتماعی و فرهنگی در درون افراد وجود دارد.
وی ادامه داد: این مساله فردی و جریانی نیست یعنی ما به دنبال زندگی شخصی تقی زاده نیستیم اگرچه مهم است، اما میخواهیم نگاه کنیم که چگونه تقی زاده یک جریان سازی داشت یا به عبارتی باید دید که آنچه به تقی زاده هویت بخشیده، چه موضوعی است و باید دید تاریخ زندگی او چگونه بوده است و اگر افراد دیگری در آن مقطع بودند چگونه عمل میکردند.
حجتالاسلام پارسانیا افزود: منور الفکری در ایران و کشورهای غیر غربی یک هویتی داشته و در غرب و محل تولد خود یک ویژگیهای دیگری دارد که کاملا با یکدیگر متفاوت است هرچند که گاها مفهوم منور الفکری در جامعه شرقی بسیار پررنگتر شده و دو رقیب نیز به خود دیده که یک رقیب آن در غرب و رقیب دیگر آن نیز در شرق است.
وی ادامه داد: من در اینجا ابتدا باید تفاوت این مفهوم را در شرق با کشور موطن خودش بیان کنم برای مثال ما منور الفکری را در کنار روشنگری قرار دادیم و عدهای تولد منور الفکری را مصادف با دوران دکارت میدانند که این روشنگری چندین نقطه عطف را در درون خود حس میکند.
این استاد دانشگاه بیان کرد: یکی از مفهومهای آن عقل روشنگر و نقلی است که در نیمه قرن ۲۱ در مفهوم پست مدنیسم تجلی یافته و در نوشته کانت و فوگو در برابر نظرات دکارت میتوان تفاوت این دو را درک کرد.
وی افزود:رقیبی که این جریان در عرض خود داشت معنای دیگری از روشنفکری است که البته اکنون دیگر به معنای روشنگری نبوده بلکه تعرضی به گذشته تاریخی خود نیز دارد.
حجتالاسلام پارسانیا تشریح کرد: برای مثال روشنگری ابتدایی در ابتدا به معنای عقل کلی است و عقل جزیی در برابر آن قرار میگیرد و این پرخاشگری که در برابر قرار میگیرد درواقع به معنای زیر سوال بردن عقل شهودی و کتاب مقدس نیز است. البته این روشنگری ظهور و بروزهای سیاسی و اجتماعی مختلفی نیز داشته و در سده نخست با لیبرالیسم در پیوند بوده ودر آعاز قرن دوم با بازگشت اینتلکت یا روشن فکری همراه شده است.
وی ادامه داد: اینتلکت در تلاش است تا از محدوده روشنگری به وجود آمده و کارهای کلی نظیر ارزش داوری را انجام دهد و راجع به ارزشها و هویت و مسال کلی جامعه سخن بگوید یعنی بگوید کار روشنفکر فراتر از یک کار علمی است و باید فعالیت اجتماعی کند، اما این فعالیت در حوزه حرکتهای جهادی و وحیانی نخواهد گنجید.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در دنیای امروز نیز مفهوم روشن فکری در کنار جریان سوسیالیستی و چپ گرا آمده است. ناگفته نماند که روشنفکری در قرن بیستم در برابر لیبرالیسم قرار میگیرد، اما متاسفانه پس از این دوره و با فروپاشی بلوک شرق خود نیز به یک فروپاشی دچار میشود.
حجتالاسلام پارسانیا با اشاره به مفهوم منور الفکری در ایران گفت: در ایران منور الفکری کاملا در مکانیزم دیگری پدید آمد که به نظر من مکانیزم فرهنگ و قدرت است. یعنی یکی از کار آمدترین عوامل در فرهنگ عمومی قدرت است که مصداقش در قرآن در آیه اذا جا نصرالله و الفتح نیز آمده است که پس از فتح مکه پیامبر توانست فرهنگ جامعه را افزایش دهد.
وی افزود: یعنی اگر فرهنگ و قدرت به طور برابر قدرت نداشته باشد یکی دیگر دچار ضعف میشود و اقتضای قدرت این است که اگر کفار قالب باشند فرهنگ جامعه مغلوب میشود بنابراین کار مجاهدان کمتر از کار عالمان فرهنگ ساز نیست.
عضو هیات علمی دانشگاه گفت: امروز جهان غرب با قدرت واقتدار خود نسبت به تمام فرهنگهای دیگر حالتی از هژمونی را پدید آورده است و ورود یک فرهنگ درون فرهنگهای دیگر حاصل هژمونی همین قدرت است؛ بنابراین من فکر میکنم که پدید آور شدن منور الفکری در ایران حاصل تفکر متفکران ناب برای مشکلات خود نیست بلکه حاصل یک هیمنه ای است که در بخشی از جهان غرب بوجود آمده است.
وی ادامه داد: منور الفکری در کشورهای ضیعف نوعی آینه سان بودن در برابر کشورهای غربی است لذا منور الفکری در کشورهای غیر مدرن ویژگیهایی دارد که در کشورهای مدرن نیست.
حجتالاسلام پارسانیا خاطرنشان کرد: نسل اول روشن فکری در ایران سفرا هستند که ابتدا آنها در جریان منور الفکری غرب قرار گرفته اند، اما تقی زاده نسل دوم جریان منور الفکری در ایران است که به سرعت تحت تاثیر غرب و فرهنگ آن قرار گرفته است و دیگر برای مفاهیم مورد ارزش خود ارزشی قائل نیست و حتی دیگر نیازی هم برای اینکه بین طلبه بودن و منور الفکری خود اشتراکی قائل شود نمیبیند و به نوعی منور الفکری و سکولاریسم عریان حرکت میکند.
آیتالله رشاد: مساله منور الفکری امر بومی در کشور ما نیست/ تقی زاده اولین کسی است که گرایش آمریکایی را مطرح میکند
آیت الله علی اکبر رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی هم در ادامه این نشست گفت: رهبر معظم انقلاب مانند بسیاری از بحثهایی که ارایه میکنند از لسان نمادی استفاده کرده و در این بحث اخیر هم در حقیقت ایشان به زبان نمادورزانه فرمودند که در ایران سمبل منور الفکری ناقص الخلقه زاده شده و تقی زاده را مثال زده تا با یک جمله عالمی از معنا را به مخاطب القا کنند.
وی ادامه داد: تقی زاده در واقع جزو نمادهای صحبتهای رهبری قلمداد میشود حال اینکه تقی زاده دارای چه ویژگیهایی بود و چه سیر و مسیری را در حیات فعال و طولانی خود طی کرد که رهبری ایشان را به عنوان نماد این تفور معرفی کردند جای بسی تامل است چرا که جریان منور الفکری که در تقی زاده متجلی شد، ویژگیهای بسیاری دارد که باید آنها را شناخت و حتی از آنها پرهیز کرد.
آیتالله رشاد افزود: مساله روشن فکری، روشنگری و منور الفکری امر بومی کشور ما نبوده و جوشیده از بطن جامعه، سنت، تاریخ و شرایط اقلیم ما نیست بلکه جریانی باز آمده از ورای مرزهاست و به همین جهت باید است بگوییم که اولین ویژگی این جریان همین حیات مجازی بوده که این جریان به آن مبتلا است.
وی گفت: غرب علی رغم غلوهای فراوانش واقعا دوره ماقبل سنت، دوره سنت، مدرن و پسا ندرن را به خود دیده است و برای تمامی این ادوار نیز تاریخهای دقیق ثبت کرده اند و بعضا در تلاشند این را به دیگر جوامع تجویز کنند، اما در ایران افراد بسیاری به این نکته توجه داشتند که هزاران تفاوت بین شرق و غرب، اسلام و مسیحیت وجود داشته و به جای دنبالهروی کلیشهای به غرب باید به این تفاوتها توجه کرد تا به صورت تکراری همین تحولات را در دیگر جوامع پیاده نکیم، زیرا جوابگو نخواهد بود.
وی ادامه داد: اگرچه نمیشود مانع تاثیر غرب شد، اما آنقدر که آنها مدعی شدند در شرق بروز و ظهور نداشته اند و این موضوع نباید رخ دهد چرا که اگر اگر این اتفاق رخ دهد علم، فرهنگ و سنت ما دچار تغییر شده و قطعا دچار نوعی مشوش الفکری خواهیم شد.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: امروز شاهد هستیم که موضوعاتی برای ما تبدیل به مساله شده اند که هرگز موضوع مساله ما نبوده اند، اما گاها ما به طور اشتباهی یک مسالهای را که مشکل ما نیست، از غرب وارد کرده و به طور ناقص برای ما تبدیل به مساله هم میشود.
آیتالله رشاد ادامه داد: برای مثال در حدود ۳۰ سال پیش مسالهای در جامعه ما تحت عنوان فمینیسم طرح شد که من همانجا هم گفتم باید در ابتدا ثابت کنیم که فنینیسم وجود دارد یا خیر چرا که در ایران اصولا چیزی به این نام وجود ندارد، اما وقتی ما به آن میپردازیم ناخوداگاه عنوان مشکل نیز به خود میگیرد. یعنی برخی موضوعات با گفتن و نقل زیاد بوجود آمده درباره یک موضوع، ادبیات، فرهنگ و سبک زندگی ما را تخریب میکند و به دنبال آن نیز سرمایههای درونی کشورمان آرام آرام تاریخی تلقی میشود. موضوعی که برای فلسفه اسلامی در حال رخ دادن است و ما فلسفه اسلامی که داریم را تاریخی تلقی کرده و دچار خوداگاه تاریخی نیز شده است.
وی افزود: نکته بعد هم موضوعی است که رهبر انقلاب طرح کردند، اما کمتر به آن پرداخته شد به این معنا که گفته شده روشنفکری در ایران ناقص الخلقه پدید آمده است که البته این یک جمله استعاری است و سر این جمله این است که در ایران موضوع روشنفکری در جای خود شکل نگرفت و مانند جنینی که زودتر از موعد متولد شود، از بین رفته است مانند انقلابهای کمونیستی که رخ داد، اما هرگز جوابگو نبوده است.
آیتالله رشاد تصریح کرد: نکته سوم شخصیت عناصر منور الفکری در ایران است که اصولا در عناصر منور الفکر ما یک نفر هم وجود ندارد که سر یک جریان و دیدگاه خود ایستاده باشد و مدام از این جریان به جریاتی دیگری نرفته باشد. مسیرهایی که بعضا حتی پارادوکس نیز دارد برای مثال از شاه پرستی به چپ مارکیست بعد راست غربی، راست غرب زده، سپس بصورت افراطی دلسپردگی به غرب و در نهایت به سر سردگی به غرب انجامیده است.
وی اضافه کرد: یک نفر مانند تقی زاده از طلبگی به دین ستیزی افتاده و البته مانند خود او گاها هم بر میگردند و تقی زاده خود اینطور اعتراف میکند که من از سر شور جوانی این حرفها را زدم بنابراین برخی از اینها پیشینه طلبگی دارند که البته اکثرا طلبههای کال هستند و اگرنه قاعده این است که طلبه واقعی و درس خوانده هرگز مسیر خود را گم نمیکند. مثلا تقی زاده در ۲۵، ۲۶ سالگی لباس طلبگی خود را در میآورد و لباس یک نشانه فرهنگی در جامعه است.
آیتالله رشاد خاطر نشان کرد: چنین افرادی عموما بیگانه برتربین هستند، اما خود را برتر از افراد جامعه نشان میدهند، به ظاهر ضد استبداد عمل کرده، اما خود در زیر علم استعمار سینه میزنند و باید از این افراد پرسید چطور میتوان از استبداد جامعه گله داشت، اما به استعمار پناه برد؟
وی تاکید کرد: همین تقی زاده اولین کسی است که گرایش آمریکایی را مطرح میکند و میگوید به هرشکلی باید آمریکا را به کشور دعوت کرده و به آن امتیاز بدهیم بنابراین عملا تقی زاده استبدادستیز نبوده چرا که اولا حامی پهلوی خود اوست و سطحی نگری بسیاری نیز داشته است برای مثال مانند رضاخان معتقد است که اگر کت و شلوار بپوشیم فرهیخته میشویم.
آیتالله رشاد در پایان گفت: این جریانات آسیبهای زیادی به کشور زده که عمدتا هم بخاطر این است که ما نهادی برای مقاومت فرهنگی در کشور نداریم و نسل جوان ما فرهنگ مقاومی ندارد که بخش اعظمی از وظیفه مقاوم سازی فرهنگی بر نهاد انقلاب فرهنگی است که انشاالله در این زمینه همت بیشتری از خود نشان دهند.
انتهای پیام/