به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، وزارت امور خارجه در حالی سال جدید را آغاز کرد که تعداد زیادی از دیپلماتهای این وزارت خانه جابه جا شدند. اولین و مهمترین خبری که در این زمینه منتشر شد مربوط به سفر تخت روانچی به نیویورک بود، طبق این خبر مجید تخت روانچی که پیش از این معاون سیاسی دفتر ریاست جمهوری بود به عنوان نماینده ایران درسازمان ملل سکان دار دیپلماسی ایران در ینگه دنیا شد. در ادامه نیز سخنگوی وزارت امور خارجه پس از ماهها زمزمه در میان اصحاب رسانه تغییر کرد. چنانچه بهرام قاسمی که بیش از دوسال پشت تریبون سخنگویی وزارت خارجه قرار میگرفت و اخبار را در اختیار رسانهها قرار میداد راهی خیابانهای شانزلیزه شد تا سید عباس موسوی که پیش از این معاون قاسمی در امور سخنگویی بود وارد تعامل مستقیم با خبرنگاران شود. اما تغییرات تنها به اینجا ختم نشد و ظریف دستیار ویژه خود در امور سیاسی را نیز تغییر داد چنانچه مناسب دید حسین جابری انصاری را به معاونت امور مجلس و ایرانیان بفرستد و در مقابل نیز اصغر خاجی که قبل از این در پکن بود را به عنوان دستیار انتخاب کند.
در این میان سوالی که ذهن مخاطبان به خصوص اهالی خبر را به خود درگیر میکند مربوط به تغییراتی است که به این شکل پشت سرهم رخ میدهد. آیا این تحولات گامی برای تغییر دیدگاه در سیاستهای منطقهای است یا تنها در چارچوب جابه جایی کادرهای اداری قابل تفسیر است؟
طبق برخی از اخبار معمولا هر ساله یک سوم از سفرا در کشورهای دیگر ماموریتشان به اتمام میرسد و زمان تغییر فرا میرسید و این بار با پشت سرهم بودن پایان ماموریتها و عدم به کارگیری بازنشستگان در نظام اداری این تحولات بیشتر به چشم آمده و مردم و رسانهها را حساس کرده است. از سوی دیگر هستند عدهای که تحولات به خصوص در جابه جایی دستیار ویژه را گامی در مسیر تغییر سیاستهای منطقهای تفسیر میکنند، اما در خصوص جابه جایی درون سازمانی همچنان این سوال ذهنها را به خود مشغول کرده است که چرا تنها افراد خاصی از پستی به پست دیگر منتقل میشوند. به نظر میرسد ظریف از جمله شطرنج بازانی است که علاقه به بازی با تنها چند مهره خاص دارد.
چنانچه نکته قابل توجه در جابه جاییهای اخیر وزارت خارجه معرفی نشدن چهرههای جدید برای تصدی مناسب اداری در این وزارت خانه است و تنها چهرههایی شناخته شده در حال جا به جایی هستند و خبری از مدیران جدید و جوان نیست. این موارد نشان میدهد که شاید وزیر خارجه کشورمان خود را منحصر به همکاری با چند فرد خاص میداند و این امر در حالی رخ میدهد که برخی از کارشناسان حقوقی و بینالمللی مرتبط با برجام نیز به عنوان سفیر به کشورهای مختلف فرستاده شدند.
تخت روانچی، بعیدی نژاد، بقایی هامانه و سیروس ناصری از جمله افرادی هستند که در جریان امضای برجام حضور فعالی داشتند و حالا به ماموریت خارج از کشور رفته یا در خارج از مرزهای ایران زندگی میکنند؛ در داخل کادر ادارای نیز ما شاهد چهرهای جدید نیستم، شاید بهتر بود ظریف با نگاهی گستردهتر حصار مدیریتی خود را میشکست و به دنبال افرادی جدیدتر در کادر اداری بود البته این پیشنهاد به معنای کم کاری و یا عدم رضایت نسبت به فعالیتهای افراد معرفی شده نیست و بیشتر بر این نکته اتکا دارد که دیپلماسی کشور نیازمند افراد جدیدتر است و این امر میتواند مسیر آینده تعاملات دیپلماتیک کشورمان را در راستای تربیت کادر مجرب هموار کند.
با توجه به این مسئله که کشورمان طی سالهای اخیر درگیر مذاکره در خصوص پرونده هستهای بوده و به نوعی وزارت خارجه نقش مهمی را طی چند سال اخیر برعهده داشته این نیاز کاملا احساس میشود که وزیر مربوطه با دید گسترده تری به کادر اداری نگاه کند. از طرفی دیگر با تشکیل دولت یازدهم یکی از مواردی که وزیرخارجه کشورمان بر آن تاکید داشت مربوط به تغییر ساختار این وزارت خانه بود و اضافه شدن معاونتی به عنوان معاونت دیپلماسی اقتصادی ترجیعبند دفاعیات او برای حضور دوباره در ساختمان شماره یک سی تیر بود، اما از زمان آغاز به کار این معاونت سوالات و ابهامات در خصوص کارکرد آن همچنان پابرجاست چراکه به صورت واضح شاهد دستاوردی چشمگیر در این حوزه نبوده ایم و همین موضوع باعث شد طی یکسال اخیر کارکرد معاونت دیپلماسی به سوال متداوال خبرنگاران از سخنگو و مجلسیها از ظریف بدل شود. با اشاره به مواردی که ذکر شد میتوان بر این نکته تاکید داشت که نکته مغفول جابهجاییهای اخیر در وزارت خارجه عدم معرفی چهرههای جدید در بین آنهاست. دیپلماسی کشورمان در شرایط کنونی نیازمند بهرهبرداری از تمام ظرفیتهای موجود است و این نکته نباید از نظرها دور بماند.
انتهای پیام/