به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، جالب اینجاست همین مرگ که انسانها همیشه از آن گریزان هستند، هزاران بار در هر روز در برنامههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی اتفاق میافتد و از آنجایی که مخاطبین میدانند این مرگها قلابی و دورغین است و داستانی بیش نیست کسی از دیدن این صحنهها ناراحت نمیشود.
جالبتر اینجاست که گاهی اوقات نیز در برنامههای زنده تلویزیونی انسانها به جان یکدیگر میافتند و جلوی چشم هزاران نفر جان یک فرد گرفته میشود. این بار داستان فرق میکند و از آنجایی که مخاطب میداند مرگی که مشاهده کرده است یک مرگ کاملاً واقعی بوده، احساس ناگوار و عجیبی را تجربه میکند.
خوشبختانه چنین مرگهایی کمتر در جلوی دوربین اتفاق میافتد، اما از آنجایی که مخاطبین شبکههای تلویزیونی مختلف در گذشته چندین مرگ دلخراش را مشاهده کردهاند، در ادامه به فهرستی از مرگهای دلخراشی اشاره خواهیم کرد که جلوی دوربین اتفاق افتادهاند.
مرگ اینجیرو آسانوما
در تاریخ ۱۲ اکتبر سال ۱۹۶۰ یک شبکه تلویزیونی در توکیو گفتگوی سیاسی را میان دو جناح پخش کرد، پس از مدتی بحث بالا گرفت و ناگهان اوتویا یاماگوچی، از جناح راست ملیگرایان ژاپن یک شمشیر سامورایی را از مکانی که مخفی کرده بود بیرون آورد و به اینجیرو آسانوما حملهور شد، این اتفاق از تلویزیون توکیو پخش شد و مخاطبین جاندادن اینجیرو آسانوما را که مورد ضربه شمشیر قرار گرفته بود در صفحه تلویزیونهایشان تماشا کردند.
قاتل در آن زمان جوانی بیش نبود و تنها ۱۷ سال داشت، وی به لحاظ سیاسی به گروهی گرایش داشت که مدعی بودند دولتهای غربی و کشورهای کمونیستی باید از ژاپن بیرون بروند تا این کشور بتواند سنتهای قدیمی خود را دوباره زنده کند.
قضیه از این قرار بود که آسانوما، رهبر حزب سوسیالیست ژاپن بود و نظام کمونیستی حاکم بر چین را نیز تأیید میکرد. وی بهدنبال پیادهسازی این سیاستها در ژاپن بود، اما یاماگوچی مخالف دیدگاه او بود و آسانوما را دشمن شماره یک خودش میدید. در نتیجه از آنجایی که راهی برای کنار گذاشتن او وجود نداشت به زور متوسل شد و کمر به قتل او بست.
یاماگوچی برای اینکه اطمینان خاطر حاصل کند آسانوما از چنگ او جان سالم بهدر نخواهد برد، یک شمشیر سامورایی را برای قتل او انتخاب کرد تا از فاصله نزدیک ضربه کاری و کشندهای به وی وارد کند. همین اتفاق هم افتاد و در پی کشتهشدن آسانوما در جلوی دوربین، یاماگوچی دستگیر و راهی زندان شد. سههفته بعد یاماگوچی با خمیردندان روی دیوار سلول عبارت «هفت جان برای کشورم» (Seven Lives for my country) را نوشت و برای طول عمر پادشاه ژاپن دعا کرد. سپس خودش را با ملافه از چراغ سلول حلقآویز کرد. جالب است بدانید عبارت «هفت جان برای کشورم» در میان ساموراییهای قرن چهاردهم استفاده میشد.
شبکه ژاپنی که این قتل را ضبط کرده بود تصمیم گرفت تا چنین حادثه دلخراشی را پخش کند تا مخاطبین در جریان بازیهای سیاسی قرار بگیرند و بتوانند راحتتر در خصوص جناح موردنظرشان قضاوت نمایند.
قتل لی هاروی اسوالد
قتل جان اف کندی، یکی از مرموزترین پروندههای قرن گذشته بود و بهرغم گذشتن سالها از این قتل هنوز هم رازهای پنهان زیادی را در این پرونده شاهد هستیم. در این بین پس از قتل کندی، فردی با نام لی هاروی اسوالد به جرم قتل بازداشت شد، اما این فرد نیز مدتی بعد کشته شد تا پرونده کندی برای همیشه در هالهای از ابهام قرار بگیرد. قتل لی هاروی اسوالد در زیرزمین اداره پلیس دالاس در تاریخ ۲۴ نوامبر سال ۱۹۶۳ اتفاق افتاد و دوربینهای تلویزیونی این قتل را تمام و کمال ضبط کردند.
لی هاروی اسوالد از زیرزمین پلیس در راه دادگاه بود که گلوله خورد و راهی همان بیمارستانی شد که جان اف کندی در آن بستری شده بود. دو روز بعد نیز خبر رسانهها خبر از مرگ لی هاروی اسوالد دادند. کاشف بهعمل آمد که قاتل لی هاروی اسوالد، مردی با نام جک روبی بود که یک باشگاه شبانه در دالاس داشت. وی پس از بازجوییها مدعی شد به اندازهای از قتل جان اف کندی بدست لی هاروی اسوالد ناراحت شده بود که نتوانست جلوی خودش را بگیرد و شخصاً دست به کار شد تا اسوالد را از بین ببرد.
البته چنین ادعایی از جانب بسیاری از مردم آمریکا و سایر دنیا هرگز پذیرفته نشد و عدهای بر این باور هستند که جک روبی از طرف افرادی که اسوالد را استخدام کرده بودند ماموریت داشت تا قاتل رئیس جمهور را بکشد تا هویت طراحان این قتل هرگز برملا نشود. البته پرونده قتل جان اف کندی پیچیدهتر از این حرفها شد چرا که دادگاه سختگیری زیادی در خصوص جک روبی انجام داد و وی را به اعدام محکوم کرد، اما قبل از اینکه حکم او اجرا شود دادگاه تصمیم گرفت تا جلسه دادرسی دیگری ترتیب داده شود. در همین بین بود که جک روبی به سرطان مبتلا شد و قبل از اینکه پای او به دادگاه برسد از دنیا رفت.
خودکشی کریستین چوباک
کریستین مجری تراز اول یکی از شبکههای خبری فلوریدا بود و در تاریخ ۱۵ جولای سال ۱۹۷۴ زمانی که جلوی دوربین خبر میخواند، به ناگاه گفت: در راستای سیاستهای شبکه ۴۰ که دائم به دنبال بهتصویر کشیدن خون و خونریزی در تلویزیون است به شما یک صحنه خونبار دیگر را تقدیم میکنم و این صحنه خودکشی خودم است.
سپس کریستین چوباک یک رولور کالیبر ۳۸ را از کیفش بیرون کشید و جلوی جمجمهاش قرار داد و با کشیدن ماشه به زندگیاش پایان داد. این حادثه اولین خودکشی بود که بهصورت کاملاً زنده از تلویزیون بخش شد.
از قرار معلوم قبل از این حادثه دلخراش، کریستین شدیداً دچار افسردگی شده بود و به لحاظ زندگی اجتماعی نیز دختری تنها بود که با داشتن ۳۰ سال، هیچگونه رابطهای عاشقانهای با مردی برقرار نکرده بود. کریستین چوباک دختر بسیار خجالتی بود و دائم با مسئولین شبکه تلویزیونی که در آن کار میکرد در حال مشاجره بود. وی از پخشبرنامههای بیکیفیت از جانب این شبکه گلهمند بود و دائم مسئولان شبکه را متهم میکرد که رسالت خبری خود را انجام نمیدهند.
کریستین چوباک بیچاره فکر میکرد زمانی که خودکشی میکند، افراد بسیار زیادی پای صفحه تلویزیون شاهد مرگ او خواهند بود، اما چنین اتفاقی نیافتد و تنها این حادثه توسط چندصد نفر مشاهده شد. شبکه تلویزونی که کریستین در آن اقدام به خودکشی کرد پوشش خوبی از این حادثه انجام نداد و فیلم خودکشی کریستین چوباک از دید سایر مخاطبین مخفی ماند.
جالب اینجاست این فیلم در حال حاضر در اختیار بیوه یکی از صاحبان همان شبکه تلویزیونی است و در اختیار یک مؤسسه حقوقی قرار دارد تا برای همیشه از دید مخاطبین پنهان بماند. در این بین فیلمهای مختلفی ساخته و به این حادثه نسبت داده شدهاند، اما هیچکدام از این فیلمها واقعی نیستند و بعید به نظر میرسد در آینده نیز کسی فیلم واقعی خودکشی کریستین چوباک را ببیند.
قتل تامی کوپر
تامی کوپر کمدین پرطرفداری بود که با شوخیهای بامزه خود هواداران را به خنده وا میداشت، او ید طولایی در تردستی و شعبدهبازی هم داشت و از همین راه زندگی خودش را میگذراند تا اینکه در سال ۱۹۸۴ و زمانی که مشغول اجرا در یک برنامه زنده تلویزیونی بود به ناگاه روی زمین افتاد. از آنجایی که بیشتر شوخیهای تامی کوپر فیزیکی بود و از این طریق سعی میکرد مخاطب را بخنداند، عوامل صحنه و تماشاچیان فکر کردند افتادن تامی کوپر روی زمین قسمتی از شوخیهای اوست و همه زیر خنده زدند. عوامل از خنده دست بر نمیداشتند غافل از اینکه تامی کوپر بیچاره که نقش زمین شده دارد جان میدهد.
خندههای تماشاچیان و عوامل صحنه ادامه پیدا کرد تا اینکه متوجه شدند او تکان نمیخورد. در نتیجه همکارانش به سمت او رفتند و متوجه شدند که وی دچار حمله قلبی شده است. جالب است بدانید تامی کوپر حسابی اهل الکل و دخانیات بود و پیش از این نیز یک بار در سال ۱۹۷۷ دچار حمله قلبی شده بود، اما از این عارضه جان سالم بهدر برده بود.
اما در لحظه اجرای برنامه کاملاً حالش خوب بود و زمانی که روی زمین افتاد تماشاچیان هرگز فکر نمیکردند که او اصلاً شوخی نمیکند و در حال جان دادن است. به این ترتیب میتوان گفت: تامی کوپر از معدود کمدینهایی بود که حتی با مرگ خود نیز تماشاچیان را به خنده انداخت و در میان لبخند هوادارانش دنیا را ترک گفت.
الیسون پارکر و آدام وارد
صبح ۲۶ آگوست سال ۲۰۱۵ در دامنه کوه اسمیت در منطقهای خوش آب و هوا در نزدیکیهای مونتانا همه چیز آرام و ساکت بود و زندگی جریان داشت. تماشاچیان شبکه WDBJ-TV، نیز مشغول مشاهده گزارشی بودند که الیسون پارکر ۲۴ ساله در این منطقه ترتیب داده بود. همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرفت تا اینکه به ناگاه تماشاچیان با صحنههای بسیار خشونتباری از مرگ و خونریزی روبرو شدند.
در حالی که الیسون پارکر با یکی از مقامات ارشد اتاق بازرگانی این ناحیه مصاحبه میکرد، صدای چندین گلوله به گوش رسید و آدام وارد (Adam Ward)، فیلمبرداری که از این گزارش فیلم میگرفت بر اثر اصابت گلوله نقش زمین شد. الیسون پارکر نیز که از شدت ترس و دلهره نفساش بریده بود پا به فرار گذاشت و در گوشهای پنهان شد.
پس از اینکه آدام وارد گلوله خورد، دوربین به زمین افتاد، اما همچنان به فیلمبرداری ادامه میداد و بهرغم اینکه چیز خاصی دیده نمیشد، صدای این حادثه دلخراش پخش میگردید. در نتیجه تماشاچیان صدای جیغ و فریاد و شلیکهای پیاپی را میشنیدند. مدتی بعد نیز پخشزنده متوقف گردید و برنامهای جایگزین پخش شد.
برنامههای تلویزیونی دوباره از سر گرفته نشد، تماشاچیان نیز بهخوبی میدانستند که اتفاق بدی افتاده است و الیسون پارکر بیچاره و آدام وارد بختبرگشته بر اثر اصابت گلوله جان خود را از دست دادهاند. در این بین مقام ارشد اتاق بازرگانی که در حال مصاحبه بود نیز گلوله خورد، اما این شلیک کاری نبود و در نهایت جانش نجات پیدا کرد.
از قرار معلوم یکی از کارمندان سابق شبکه تلویزیونی WDBJ با نام وستر فلاناگان (Vester Flanagan)، که در برنامههای تلویزیونی با نام بروس ویلیامز شناخته میشد روی همکارانش اسلحه میکشد و جان آنها را میگیرد. وستر مدعی بود مدیریت این شبکه و کارمندانش به او بیاحترامی کرده بودند و از آنجایی که سیاهپوست بود، بین او و سایر کارمندان فرق گذاشته میشد.
ظاهراً الیسون پارکر و آدام وارد نیز حسابی او را دست میانداختند و وستر که حسابی دلش از دست آنها خون بود، با کشیدن اسلحه بهروی آنها خون همکارانش را جاری کرد تا دیگر او را مسخره نکنند. وستر فلاناگان پس از کشتن همکارانش از صحنه فرار کرد و چند ساعت بعد دست به خودکشی زد و به الیسون پارکر و آدام وارد پیوست.
رابرت باد دوایر
رابرت باد دوایر سیاستمدار آمریکایی بود که در سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۷ مدیریت خزانهداری آمریکا را نیز برعهده داشت. وی متهم بود که چیزی حدود ۳۰۰ هزار دلار از شرکتی رشوهگرفته است تا این شرکت یک قرارداد چندین میلیون دلاری را با دولت ببندد. به همین منظور در تاریخ ۲۲ ژانویه سال ۱۹۸۷ تنها یک روز قبل از اینکه حکم نهایی او صادر شود، درخواست یک کنفرانس خبری گسترده را داد و در همین مراسم جان خودش را گرفت.
رابرت باد دوایر مدعی بود که شرافت را همیشه در کارش به پول مقدم دانسته و اتهام رشوه را قبول نمیکرد، اما شواهد به دریافت رشوه از جانب او اشاره میکردند و به همین منظور باد دوایر پس از اینکه در حضور خبرنگاران از خودش دفاع کرد و متنی را که از پیش تنظیم کرده بود خواند، یک بار دیگر به بیگناهیاش اصرار ورزید و مدعی شد حاضر نیست استعفا بدهد. وی پس از این صحبتها خطاب به همسر و فرزندانش گفت که عاشق آنها است و از حاضرین و خبرنگاران خواست تا اتاق را ترک کنند چرا که ممکن است کاری انجام دهد که آنها ناراحت شوند.
سپس یک اسلحه مگنوم کالیبر ۳۵۷ را از میان یک پاکت نامه بیرون کشید و لوله این اسلحه قدرتمند را در دهانش گذاشت و بیهیچ معطلی شلیک کرد. این حادثه بهاندازهای سریع اتفاق افتاد که کسی فرصتی پیدا نکرد جلوی رابرت باد دوایر را بگیرد.
این کنفرانس خبری خونین هرگز بهصورت زنده پخش نشد، اما مدتی بعد دو شبکه خبری در پنسیلوانیا، فیلم ضبطشده این حادثه دلخراش را پخش کردند و خودکشی رابرت باد دوایر بازتاب زیادی در افکار عمومی ایجاد کرد. جالب است بدانید روزی که این فیلم در پنسیلوانیا پخش شد، در بسیاری از نواحی این منطقه برف شدیدی باریده بود و کودکان در خانه بودند. به این ترتیب فیلم خودکشی رابرت باد دوایر در معرض دید بچههای زیادی نیز قرار گرفت و بازتابهای بیشتری را در این منطقه شاهد بودیم.
رابرت باد دوایر تا پای مرگش اصرار به بیگناهی داشت و بهرغم اینکه قاضی به او گفته بود اگر رشوهگرفتن را تأیید کند تنها به ۵ سال زندان محکوم خواهند شد باز هم چنین پیشنهادی را نپذیرفت و مدعی بود که هرگز دست از پا خطا نکرده است. با توجه به شواهدی که از دست داشتن رابرت باد دوایر در گرفتن رشوه موجود بود، احتمال زیادی وجود داشت که تا ۵۵ سال به زندان محکوم شود.
در نتیجه رابرت باد دوایر که زندگی خودش و خوانوادهاش را در معرض خطر میدید ترجیح داد تا جان خودش را بگیرد و از این طریق نه تنها آبرویش را حفظ کند، بلکه سرمایهخوبی نیز برای فرزندانش باقی بگذارد. باد دوایر با مرگش توانست چیزی حدود ۱.۲ میلیون دلار برای خانوادهاش بگذارد و چندین سال بعد نیز فردی با نام تی اسمیت که علیه رابرت باد دوایر شهادت داده بود، مدعی شد که شهادت دروغ داده است و باد دوایر واقعاً راست میگفت و هرگز رشوهای دریافت نکرده بود.
منبع:برترین ها
انتهای پیام/
مرگهای دلخراشی که جلوی دوربین اتفاق افتادهند