به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مسلم است که اغلب افراد تجربه بازجویی شدن در اداره پلیس را ندارند که البته باید از این بابت خوشحال باشند، چون بازجویی شدن خود میتواند به معنای زیر پا گذاشتن قانون یا دستکم مظنون بودن است. چیزی که بازجویی در اداره پلیس یا سازمانهای اطلاعاتی را ترسناکتر از قبل میسازد این است که بازجوها روشهای خاصی برای بیرون کشیدن حقیقت یا حرفهایی که میخواهند، از زیر زبان افراد دارند. به عبارت دیگر، در سراسر جهان، پلیسها و بازجوها روشهای متفاوتی برای اعتراف گرفتن از متهمان یا مظنونان دارند. هیچگاه روشی در بازجویی وجود نداشته که بتوان آن را صد در صد کارآمد و کلید زبان گشودن تمامی متهمین دانست.
از این رو بازجوها و کارآگاهان پلیس به روشهای مختلف و متفاوتی روی میآورند که گاهی چند مورد از آنها روی یک متهم واحد اعمال میشوند. این روشهای بازجویی چنان قدرتمند و تاثیرگذار هستند که در مواردی حتی به اعتراف افراد بیگناه به جرمی که مرتکب نشدهاند منتهی میشود و به همین دلیل استفاده از این روشهای بازجویی همواره مورد انتقاد بوده است. در واقع روشهای بازجویی که بازجوها به کار میبرند ترکیبی از روانشناسی القایی، ترفندها، فریب و دروغ است. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ مورد از تکنیکهای جالب و در عین حال تاثیرگذار و ترسناک بازجویی برای وادار کردن متهم به اعتراف آشنا کنیم. لازم به ذکر است تکنیکهای همراه با خشونت و شکنجه در این فهرست قرار داده نشده اند.
بیشتر بخوانید: زیر و بم سازمانی خوفناک در ایران/ از شکنجههای شرمآور جسمی تا آزار و اذیتهای عجیب روحی
۱- تکنیک کانادایی
روش بازجویی موسوم به «تکنیک کانادایی» که گاهی تکنیک «آقای بزرگ» نیز نامیده میشود در دهه ۱۹۹۰ توسط پلیس سوار کانادا ابداع شد. این تکنیک زمان بر بوده و به عنوان آخرین رویکرد برای مظنونینی که پلیس از گناهکار بودن آنان اطمینان دارد، اما نمیتواند از آنها اعتراف بگیرد به کار گرفته میشود.
در این تکنیک، پلیس محلی که مظنون معمولاً در آن خوشگذرانی و عیاشی میکند را شناسایی میکند. در ادامه یک پلیس مخفی با او دوست شده و پس از چندین ملاقات کارهای خاصی را به او پیشنهاد میدهد که پلیس مخفی میگوید توسط سازمان جنایی که وی در آن عضو است انجام میشوند. این کارها با خلافهای ساده و کوچک مانند گرفتن ماشین از خانوادههایی که به این سازمان خیالی بدهکار هستند آغاز میشود و خیلی زود به سرقت و دیگر جرائم بزرگ منتهی میشود. در تمام این مدت، پلیس مخفی با مظنون رابطه نزدیکی برقرار میکند تا اینکه اطمینان وی جلب شده و در نهایت در مورد جرمی که در بازجوییها آن را انکار میکرده سخن بگوید.
چند ماه بعد، او مظنون ماجرا به رییس سازمان خود معرفی میکند که البته او نیز در واقع یک پلیس مخفی دیگر است. پلیس مخفی اول بخشهایی از جرمی که مظنون مرتکب شده و قسمتهای کوچکی از ماجرا را برای او گفت: است را برای رییس بازگو کرده و او را وادار میکند که کل ماجرا را با جزییات برای رییس سازمان شرح دهد. معمولاٌ مظنون تمایلی به صحبت کردن در این مورد ندارد، اما رییس اصرار میکند که او باید همه چیز را در مورد مرد جدید گروه خود بداند و نمیخواهد که بعداً غافلگیر شود. اگر مظنون همچنان دهانش را بسته نگه دارد، رییس او را اخراج کرده و دیگر به او کار نمیدهد. چند هفته بعد، پلیس مخفی اول بار دیگر با مظنون تماس برقرار میکند. مظنون در این مدت بیکاری معمولاً درمانده بوده و منتظر پیشنهاد کارهای جدید است. از این رو این بار همکاری کرده و تمامی ماجرا را برای رییس بازگو میکند که در نهایت به دستگیری او میانجامد.
۲- پلیس خوب، پلیس بد
تکنیک بازجویی «پلیس خوب، پلیس بد» روشی شبیه هویج و چماق در سیاست است که این بار در بازجوییهای پلیس و مراکز امنیتی توسط بازجوها مورد استفاده قرار میگیرد. این تکنیک ابتدا خود بخشی از یک تکنیک دیگر به نام «تکنیک رید» (تکنیکی که در ادامه به آن هم اشاره خواهد شد) بود، اما امروزه به عنوان یک سیستم مجزا و مستقل مورد استفاده قرار میگیرد. همان طور که اسم این تکنیک نشان میدهد، یکی از پلیسها نقش پلیس خوب را بازی کرده و دیگری نقش پلیس بد را بر عهده میگیرد. ابتدا پلیس بد به سراغ متهم رفته و از او بازجویی میکند.
او خود را بی ادب، خشن و مغرور نشان میدهد، مظنون را میترساند، اصرار دارد که او گناهکار است و از او میخواهد که خیلی زود اعتراف کند. برخی از مظنونین در همین مرحله ترسیده و اعتراف میکنند. وقتی که مظنون اعتراف نمیکند، پلیس خوب وارد کارزار میشود. او پلیس بد را به خاطر روش و تاکتیک خشن و بی ادبانه خود در بازجویی سرزنش کرده و رهبری جلسه بازجویی را بر عهده میگیرد. او به مظنون اطمینان میدهد که در صورتی که به گناهش اعتراف کند نه تنها با محکومیت کمتری مواجه میشود بلکه ممکن است بخشیده نیز بشود. هدف این است که مظنون آرام شده و احتمال اینکه در برابر پلیس خوب این نمایش اعتراف کند بیشتر شود.
۳- تکنیک رید
تکنیک بازجویی موسوم به «تکنیک رید» (Reid Technique) یکی از قدیمیترین روشهای بازجویی مورد استفاده پلیس و سرویسهای امنیتی بوده است. این تکنیک طولانی و پیچیده بوده و شامل چند استراتژی مختلف است. بازجویی از آنجا آغاز میشود که بازجو به متهم میگوید که شواهد موجود بر گناهکار بودن او دلالت دارد، اما به طور مستقیم او را به خاطر جرم مرتکب شده سرزنش نمیکند. بازجو متکلم وحده جلسه بازجویی شده و به متهم اجازه صحبت کردن در طول بازجویی داده نمیشود، زیرا او قاعدتاً میخواهد همه چیز را انکار کند، به ویژه زمانی که واقعاً گناهکار باشد. بدین ترتیب اگر به او اجازه صحبت کردن داده شود بیرون کشیدن حقیقت از زیر زبان او در ادامه ماجرا دشوار خواهد شد.
با این وجود متهم دائماً میخواهد صحبت کند و ثابت کند که بیگناه است. در ادامه بازجو دائماً با مظنون همدردی کرده و او را در ادعاهایش مبنی بر بیگناه بودن حمایت میکند، حتی به او میگوید که ممکن است این جرم توسط شخص دیگری انجام شده باشد.
در تمام این مدت، بازجو با تجربه و تخصصی که دارد تغییر رفتارها و تغییر صحبتهای مظنون که نشان دهنده دروغگو بودن اوست را تحت نظر دارد. این روش بازجویی در جوامعی که به حقوق شهروندی اهمیت زیادی میدهند به خاطر طولانی بودن، اعمال فشار بر روی مظنونین و خشونتی که در آن وجود دارد مورد انتقاد قرار گرفته است. همچنین در این تکنیک، بازجو دروغهای زیادی میگوید به همین دلیل در موارد متعددی دیده شده که در نتیجه این تکنیک، افراد بیگناه به جرمی که مرتکب نشده اند اعتراف کرده اند.
۴- سوالها هدایت کننده و پر از اشاره
بازجوها در طول بازجوییهای خود، مظنون را با سوالهای پشت سر هم بمباران میکنند. بخشی از این سوالها را سوالهای هدایت کننده تشکیل میدهند. این سوالها سوالاتی هستند که مظنون را وادار به پاسخهایی کوتاه و مشخص میکند. بازجوها کلمات خود را هنگام پرسیدن سوالهای هدایت کننده با دقت بالایی انتخاب میکنند. برای مثال، یک بازجو ممکن است از مظنون سوال کند «آیا آن مردی که لباس کار سیاه و سفید به تن داشت را دیدی؟». واژه «آن مرد» به جای «یک مرد» باعث میشود که این سوال به یک سوال هدایت کننده تبدیل شود. اگر از او پرسیده میشد که آیا او «یک مرد» با لباس کار سیاه و سفید را دیده بدون شک متهم خیلی ساده این موضوع را انکار میکرد، اما با به کار بردن عبارت «آن مردی»، بازجو به او القا میکند که یک مردی با لباس کار سیاه و سفید در کار بوده است و در هنگام ارتکاب جنایت یا هر خلافی که ظاهراً از متهم سر زده حضور داشته است.
با استفاده از این روش، متهم مجبور میشود به حادثهای که رخ داده فکر کند. نکته اینجاست که بازجوها از چنین تکنیکهایی برای سوال کردن استفاده میکنند در صورتی که اساساً مردی با لباس سیاه و سفید وجود خارجی نداشته است. روش دیگر استفاده از سوالات دارای اشارات و بار معنایی خاص است. این سوالات بر این فرض استوارند که برخی از چیزها واقعیت دارند حتی اگر در دنیای واقعی حقیقت نداشته باشند. برای مثال ممکن است بازجو از مظنون بپرسد «دیشب ساعت چند سوار ماشین شدی و فرار کردی؟» یا «مشاجره شما در چه موردی بود که باعث شد او را بزنی؟». سوال اول بر این نکته دلالت دارد که مظنون سوار ماشین شده و فرار کرده است و این موضوع مسجل شده است و بازجو تنها به دنبال دانستن زمان انجام این کار است. سوال دوم مظنون را به زدن مقتول یا قربانی متهم میکند حتی اگر این کار در واقعیت رخ نداده باشد.
در واقع بازجو در هر دو مورد مفروضاتی را حقیقت و ثابت شده جلوه میدهد که شاید اصلاً واقعیت نداشته باشند. از این روش به زبان ساده با عنوان «یه دستی زدن» میتوان یاد کرد. سوالهای دیگری نیز وجود دارند که پاسخ مظنون به آنها میتواند آره یا نه باشد یا استفاده از سوالهای چند جوابی که انتخاب از میان پاسخهای بیشتری در اختیار مظنون قرار میدهد، اما همچنان پاسخهای او را به چند پاسخ مشخص محدود میکند که شاید هیچکدام واقعیت رخ داده نباشند.
۵- مصاحبه میدانی
لازم نیست که پلیس همیشه افراد را دستگیر کرده و سپس از آنها بازجویی کند. آنها میتوانند از روشهای بازجویی غیررسمی که با عنوان مصاحبه میدانی از آن یاد میکنند استفاده نمایند. مصاحبه میدانی نوعی بازجویی است که خارج از اداره پلیس انجام میشود. این نوع بازجویی سازماندهی خاصی نداشته و سبک انجام آن به طور کامل در اختیار افسر مصاحبه کننده قرار دارد. برای مثال یک مکالمه ساده که با پلیس راهنما و رانندگی در جریان یک تخلف دارید خود نوعی مصاحبه میدانی است. البته در این مکالمههای کوتاه نباید اشتباه کنید، زیرا هر چه بگویید در دادگاه بر علیه شما استفاده خواهد شد. پلیس نیز هنگام انجام این مصاحبه ملزم نیست این موضوع را به شما یادآور شود. هر سوالی غیر از اسم و آدرس شما که از طرف پلیس پرسیده شود در حوزه مصاحبه میدانی قرار خواهد گرفت.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/
به علت گران بودن و هزینه بر بودن در موارد خاص استفاده میشود
و روش که بیشتر استفاده میشود روش برهم زدن تمرکز در بازجوی و اسفاده از دوربین حرارتی و دما واکنش بدن انسان هست
در روش های قدیمی خسته کردن متهم وبی خوابی جز اعتراف های روانی و سرد محسوب میشود