به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، هر سال بهار که می رسد همه نو می شوند و البته خاطرات گذشته شان راه هم مرور می کنند. غلامرضا موسوی تهیه کننده فیلم های سینمایی، امروز یادداشتی را در آستانه بهار در اختیار ما برای انتشار قرار داده است که رنگ و بوی بهار و خاطره بازی دارد. در ادامه آن را بخوانید؛
***
به نام خدا
با تولید اولین فیلم به سوی بهار:
اسفند که میآید، بوی بهار را میتوانی کم کم حس کنی. اهالی خانه به سیاق سالهای ماضی، خانه تکانی را شروع میکنند. میتوانی بوی بهار را که از پنجرهی گشوده برای خانه تکانی وارد میشود، استنشاق کنی.
البته بهار اهالی سینما، کمی زودتر از بهار و همزمان با جشنواره فیلم فجر شروع میشود جشنوارهای که آن هم بوی بهار سینما را با خود میآورد.
۳۹ سال قبل همزمان با زمستان سال ۱۳۵۹ نخستین فیلم سینمایی ام را به عنوان تهیه کننده آغاز کردم، بسیاری از اولینها با من بودند؛ مهدی صباغ زاده و کارگردانی اولین فیلمش، فریدون جیرانی و اولین فیلمنامه سینمایی در دست تولیدش، بیژن امکانیان اولین بازیگری سینمایی اش، بهرام کاظمی اولین دستیاری آن هم از نوع دستیار دوم کارگردان، رخشان بنی اعتماد به عنوان منشی صحنه و سرانجام اولین فیلم سینمایی پس از انقلاب استادم علی نصیریان که حضورش بسیار مغتنم بوده و اگر نبود شاید کار تولید فیلم به خوبی پیش نمیرفت.
یادم میآید که وقتی کار را شروع کردیم، تقریباً همه و همه با عجب! چه خوب! موفق باشید بدرقمان میکردند و اما تا میتوانستند سنگ جلوی پای تازه کارمان میانداختند. حتی در مواردی فیلمبردارمان را که قرارداد نیز داشت و بازیگرمان را که او نیز قرارداد داشت، قر زدند. اگرچه بعدها متوجه شدم که عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد.
و اما در مقابل عباس شباویز به واقع جوانها را و ما را جدی میگرفت و در حرف و عمل یکی بود. کمتر سوالی بود که پاسخ ندهد و نگوید که آریان فیلم در خدمت شماست که خودش قوتی بود.
اولین تولید در روستای برقون طالقان بود. مردمی بسیار مهربان، انسان و شریف، اما دو دستگی در روستا در آن زمان فراوان بود و یکی دوبار اگر به موقع نجنبیده بودم، فیلم را تعطیل کرده بودند.
اگرچه ما فقط فیلم میساختیم و در این گروه بندی حضور نداشتیم، اما گهگاه منتسب به این گروه یا آن گروه میشدیم و ... تا رفع سوء تفاهم؟! کار تولید به مشکل بر میخورد، ناگفته نگذاریم که هردو گروه برای کار فرهنگی احترام قائل بودند و کلی هم کمک کردند، به شرط اینکه ثابت کنی در جناح رقیب نیستی.
همچنان که زمستان را به سمت بهار طی میکردیم و فیلمبرداری به روزهای آخر میرسید، لطف دو جناح بیشتر و بیشتر میشد ظاهراً هوای بهار فضا را برای ما اهالی فیلم مساعدتر میساخت.
یادش بخیر! در آن زمان، هیچ ارگانی فیلمنامه نمیخواند. نامههای وزارت فرهنک اعتبار داشت و هیچ دستگاهی برای مساعدت و کمک به تولید فیلم سینمایی تقاضای وجه به بهانه خوکفایی نمیکرد و ....
زمستان که میرفت به پایان برسد، تولید سخت و سنگین پردردسر " آفتاب نشینها " هم به پایان رسید و بهار را اگرچه همراه بوی باروت هم بود، اما با رفع خستگی آغاز کردیم و رفتیم که اولین فیلم تعاونی را برای اکران آماده کنیم.
بهار ۱۳۶۰ برای جمع ما اولینهای سینمای ایران و اولینهایی که حرفهای شدیم، به رغم جنگ و حملات صدام، سالی نکو بود که توانسته بودیم با همت و " تعاون " اولین تولید فیلم سینمایی پس از انقلاب را شکل دهیم.
یادش بخیر!
سید غلامرضا موسوی
انتهای پیام/