شعرکلاسیک
همه ساله بخت تو پیروز باد
همه روزگار تو نوروز باد
نظامی گنجوی
بهاری داری از وی بر خور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
عطار
جهان از باد نوروزی جوان شد
زهی زیبا که این ساعت جهان شد
دم عیسی است پنداری نسیم باد نوروزی
که خاک مرده باز آید در او روحی و ریحانی
بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله زار آمد
حافظ
بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی
خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد
آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز
کامگارا! کار گیتی تازه از سر گیر باز
کمال الدین اسماعیل اصفهانی
بزرگوارا روزت همیشه نوروز است
چو وقت گل همه اوقات عمر تو خوش باد
روز نوروزت مبارک باد و هر روز از نُوَت
ابتدای دولتی که آن را نباشد انتها
شعر نو
بزرگا گیتی آرا نقش بند روزگارا / ای بهار ژرف / به دیگر روز و دیگر سال / تو میآیی و باران در رکابت / مژده دیدار و بیداری/ تو میآیی و همراهت / شمیم و شرم شبگیران / و لبخند جوانهها /که میرویند از تنواره پیران
من به باغ گل سرخ/ همره قافله رنگ و نگار/ به سفر رفتم/ از خاک به گل/ رقص رنگین شکفتن را/ در چشمه نور/ مژده دادم به بهار
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک/ شاخههای شسته، باران خورده، پاک/ آسمان آبی و ابر سپید/ برگهای سبز بید/
عطر نرگس، رقص باد/ نغمه شوق پرستوهای شاد/ خلوت گرم کبوترهای مست / نرم نرمک میرسد اینک بهار/ خوش به حال روزگار
تو بهاری؟/ نه، بهاران از توست/ از تو میگیرد وام/ هر بهار این همه زیبایی را/ هوس باغ و بهارانم نیست/ ای بهین باغ و بهارانم تو
من باهارم تو زمین/ من زمینم تو درخت/ من درختم تو باهار / نازِ انگشتای بارونِ تو باغم میکنه/ میونِ جنگلا طاقم میکنه
مأوای ما گلبرگ کوچکی است / بازمانده از باغی دور / با هزار زمستان دیوانهاش در پی / و سهم ستاره از آفتاب
تنها تبسم پنهانی است / که در انعکاس تکلم شب جاری است/ خدایا از آن پرنده کوچک سبز اگر خبر داری/ بهار امسال را پر از سلام و ترانه کن
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/
گلچین اشعار بهارانه شعرا مخصوص عید