به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، با یک مشکل میشود به صورتهای مختلف برخورد کرد:
بیشتربخوانید: فسادی که ۲۱۶ برابر یزرگنمایی شد/آمریکا بازنده جنگ جهانی سوم خواهد بود
۱- اصلا کاری به کار مشکل نداشته باشیم و تسلیم شویم و بپنداریم که برای اصلاحش هیچ راهی وجود ندارد.
۲- مسأله را از از زوایای مختلف و به کمک دانش و علم آمار بررسی کنیم و راههایی برای تعدیل آن پیدا کنیم.
راه حل دوم خوب به نظر میرسد، اما گاهی به صورت متناقضی به تصمیمگیریهای اشتباه منتهی میشود.
بگذارید داستان اصلی را برایتان تعریف کنم: در هنگامه جنگ جهانی دوم برای حل کردن مشکلات خرد و کلان به کرات از دانش ریاضی استفاده میشد. یکی از مشکلات آن دوره، پیدا کردن راهی برای پیدا کردن جاهای حساس هواپیماهای جنگنده و تقویت آنها بود.
به همین خاطر در یک طرح جالب، هواپیماهای به شدت آسیبدیده را مورد بررسی دقیق بدنه قرار دادند تا ببینند عموما کدام قسمتهای آنها بیشتر هدف قرار میگیرد و خسارت میبیند. بررسیها تکمیل شدند و چنین نمودار جالب داده شد.
همه چیز ظاهرا در این نمودار مشهود و کافی بود به مهندسهای طراحی بدنه، این نمودار داده میشد تا فکری به حال هواپیماها بکنند.
اما اینجا بود که مردی به نام «آبراهام ولد» Abraham Wald وارد شد و هشداری جدی داد!
او گفت، تحیلگرها یک چیز واضح را ندیدهاند. آنها متوجه نشده بودند که همه این بررسیهای دقیق آماری روی هواپیماهای آسیبدیده که برگشته بودند، انجام شده و اصلا آنها متوجه نبودهاند که مشکل اصلی را باید در هواپیماهای سقوط کرده بررسی میکردند، هواپیماهایی که البته به علت سقوط امکان بررسی وجود نداشته است.
بنابراین، به صورت متناقض نقاطی که مطابق بررسی نهایی ایمنتر پنداشته شده بودند و کمتر هدف قرار گرفتهاند، درست نقاط آسیبپذیرتری بودهاند که اصلا هواپیماها هدف قرار گرفته در این نقاط، شانس و توان برگشت نداشتهاند.
بنابراین به جای تقویت بدنه در نقاط قرمز، باید دقیقا فکری به حال بقیه نقاط هواپیما کرد!
به آن خطا، اصطلاحا سوگیری بقا یا Survival Bias گفته میشود.
منبع: یک پزشک
انتهای پیام/