در این مطلب به سه تقلید مهم و سه تاثیرپذیری در ادبیات فارسی می‌پردازیم.

 به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از داستان‌های مشهور دفتر دوم مثنوی، ماجرای یک صوفی است که تقلیدِ کورکورانه‌اش او را بی‌مرکب می‌کند و مولوی در وصفش چنین گفته: «خلق را تقلیدشان بر باد داد/ که دو صد لعنت بر آن تقلید باد». در طول تاریخ ادبیات بسیارند کسانی که صرفاً از آثار بزرگان تقلید کرده اند و اثری مشابه اثرِ پایه پدید آورده و ماندگار نشده اند. از سویی بزرگانی هم هستند که از بزرگانِ پیشین تاثیر پذیرفته و اثری شاخص پدید آورده اند. 


 

آثاری که از آن‌ها تقلید شد

 شاهنامه فردوسی
«شاهنامه»، شاهکار فردوسی است که نظم آن در سال 400 هجری به پایان رسید اما این تازه آغاز سیر شاهنامه‌سرایی در ادبیات فارسی بود. تا حدود دو قرن بعد از فردوسی، روند حماسه‌سرایی ادامه داشت و از قرن ششم به بعد شاهنامه‌های متعدد تاریخی هم اضافه شدند که ماندگار نشدند. از جمله آثاری که به سبک شاهنامه فردوسی سروده شدند می‌توان به شاهنامه قاسمی، شاهنامه هاتفی جامی، شاهنامه نادری و شاهنامه صبا اشاره کرد.
 
پنج‌گنج نظامی
بعد از این که نظامی گنجوی در قرن ششم، پنج گنجِ معروفش را سرود، شاعرانی به تقلید از او پنج گنج و منظومه عاشقانه سرودند اما نمی‌دانستند که صرف تقلید آنان را به جایی نمی‌رساند و اگر هنری دارند باید در خلق اثری دیگر به کار بندند. یکی از شاعران مقلد نظامی، امیرخسرو دهلوی است که به تقلید از او و در جوابش خمسه‌ای دیگر سروده است. کسانی مانند فیضی فیاضی و نامی اصفهانی هم پنج مثنوی به تقلید از نظامی سرودند اما فروغی نداشتند.
 
گلستان سعدی
بعد از پدید آمدن «گلستان»سعدی، بسیاری از نویسندگان تحت تاثیر بزرگی آن قرار گرفتند و نتوانستند اثری هم‌پایه یا برتر از آن پدید آورند. به همین دلیل رو به تقلید از این کتاب آوردند و اثرشان جایگاهی شایسته در تاریخ ادبیات پیدا نکرد. از مشهورترین تقلیدهای گلستان، می‌توان به «بهارستان» جامی، «روضه خلد» مجد خوافی، «پریشانِ» قاآنی و «منشآت» قائم مقام فراهانی اشاره کرد.
 
 
سعدی
سعدی شیرازی، شاعر و نویسنده بزرگ در شمار کسانی است که با آثار پیشینیان مانوس بودند اما در قید آن‌ها نماندند و خود آثاری پدید آوردند که به مراتب شاخص‌تر و بزرگ‌تر است. سعدی در اثر منظوم «بوستان» از «شاهنامه» فردوسی تاثیر پذیرفته است. او برای نوشتن «گلستان» هم از آموزه‌های تعلیمی «قابوسنامه» که اثری متعلق به قرن پنجم و عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر است، تاثیر پذیرفته است.
 
 
 
مولوی
مولانا، بزرگ‌ترین شاعر ادبیات عرفانی فارسی است. طبق روایتی مشهور، وی در سنین نوجوانی نسخه‌ای از «اسرار نامه» عطار را هدیه گرفت و با منابع عرفان و شعر فارسی انس فراوان داشت. مولوی برای سرودن مثنوی از شاعرانی مانند عطار، سنایی و آثاری مانند «کلیله و دمنه» تاثیر پذیرفته اما در بند تقلید نمانده است. گویی عطار آینده او را دیده بود که به پدرش گفت: «زود باشد تا پسر تو آتش در سوختگان عالم زند».حال مولانا خود شاعری شده که در زبان و ادبیات فارسی او را هم سنگ عطار می دانند.
 
 
 
حافظ
خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی یک رند تمام عیار بود تا جایی که او را عصاره ادبیات فارسی تا قرن هشتم می‌دانند. این رند شیرازی با آثار پیشینیان خود آشنایی کامل داشت و دیوان‌های شاعران فارسی را خوانده بود اما در بندِ تقلید و پیروی از آن‌ها نماند. حافظ شیرازی از شاعرانی مانند خواجوی کرمانی، خاقانی شروانی، نظامی، سعدی و... تاثیر پذیرفت و با هنر و خلاقیت خویش شعری دیگر سرود که امضای خودِ اوست، نه تقلیدی صرف از دیگران.
 
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.