به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، هرساله مجموعههای شعر فراوانی در کشور منتشر میشود برخی از این مجموعههای شعری، اسامی جدید را به مخاطب معرفی میکنند. برخی هم آثار شاعرانی هستند که پیش از این به مخاطب معرفی شدهاند. حسین اسرافیلی، از شاعرانی است که دغدغهی شعر دارد و برایش مهم است چه بر سر شعر در این روزگار میآید. به مناسبت فرا رسیدن عید با وی درباره شعر و آنچه در این یک سال بر او گذشت، گفتگو کردیم.
آقای اسرافیلی سال ۹۷ برایتان چطور بود؟
سال ۹۷ اتفاق خاص و متفاوتی نسبت به سالهای قبل برایم نداشت؛ شاید به دلیل کمر درد، دیسک کمر و گرفتاری هایم که از مولفههای پیری است و نمیتوان از آن شکایتی کرد، سال بدتری نسبت به سالهای قبل بود، اما از نظر فعالیتهای فرهنگی سال بدی را پشت سر نگذاشتم و سال ۹۷ برایم سال خوبی بود.
بهترین اتفاقی که سال ۹۷ رخ داد، چه بود؟
اتفاق خاصی در این سال نداشتم.
بدترین اتفاق سال ۹۷ چه بود؟
بدترین اتفاقی که در سال ۹۷ برایم رخ داد، فوت برادرم بود.
چه کارهایی باید در سال ۹۷ برای حوزه ادبیات انجام شود؟
مسئولان فرهنگی باید به سخنان رهبری بیشتر از گذشته توجه کنند؛ امروزه آنچه رهبری درباره تهاجم فرهنگی فرمودند متاسفانه در حال انجام است. به فعالیتهای فرهنگی و گماردن افراد فرهنگی سر کار فرهنگی بیشتر از قبل توجه کنند و به آن اهمیت بدهند. مسئولان فرهنگی ما باید یک نفر را بگذارند برای اینکه تورقی به مجموعههای شعر منتشر شده بزنند تا متوجه شوند چقدر شعر به سمت بیهدفی، بی هنری و زبانهای قهوه خانهای سوق داده شده است. زبان فاخر شعرهای گذشته مان این روزها فراموش میشود و به زبانی قهوه خانه ای، تنانه و بدون معنا تبدیل شده است. شاعرانمان باید به این مسئله توجه داشته باشند چراکه شعر یک جامعه را نجات میدهد.
آن شرم و حیایی که باید در جامعه وجود داشته باشد، این روزها وجود ندارد. در شعر امروز اتفاق میافتد جامعه از بی حیایی رنج میبرد و شعر میتواند جامعه را به سمت حیا ببرد. مسئولان ما به این مسئله توجهی ندارند، چون مسئولانمان افرادی فرهنگی نیستند. از شاعرانی برای ترویج حجاب در جامعه استفاده میکنند که چندان قوی نیستند و تنها از ردیف حجاب در شعرهایشان استفاده میکنند.
دوست دارید در سال ۹۸ چا اتفاقی برای شعر رخ دهد؟
آرزو دارم ادبیات پیوند خود را با ادبیات باارزش گذشته بیشتر حفظ کند و به سمت و سویی برود که ادب گرانسنگ ما به آن سمت رفته است. گاهی یک شاعرانی شعر میگویند که ارتباطی با ادبیات گذشته مان ندارند، بی سواد هستند و در شعرهایشان غلط املایی دیده میشود. این غلطهای املایی به دلیل مطالعه نداشتن در شعرشان به وجود آمده است. ارتباط شاعرانمان باید با ادب گذشته بیشتر باشد، آثار گذشته را بخوانند و مطالعه کنند. الان به راحتی میتوانند با فشردن یک دکمه وارد شوند و شعرهای شرقی و غربی را بخوانند. کسی که هویت خود را پیدا نکرده اند بسیار سریع تحت تاثیر قرار میگیرند تفکرات غربی، نثرهای غربی، شکل انسجام و محتوای درونی شعرشان مانند شعرهای غربی است.
برداشتم این بود که ادبیات نباید تحت تاثیر ادبیات غرب قرار بگیرد اتفاقاتی که در گذشته روی داد مانند ورود داستان نویسی به کشور در نتیجه ارتباط با دنیای غرب بود. به نظر شما ارتباط با دنیای غرب در ادبیات چگونه باید باشد؟
تاثیرات خود به خود باید در شعر رخ دهد و این تاثیرات در فهم و برداشتهای ما وجود داشته باشد. در مواردی تحت تاثیر شعر غرب قرار میگیریم که مضر است. اگر بنا باشد تفکر و اندیشههای غربی آن هم اندیشههایی بسیار سطحی در شعرم نفوذ پیدا کند شعرم به شعر شاعر دسته چندم غربی تبدیل میشود. اگر بنا باشد شاعر دسته چندم غربی باشیم خودشان شاعر خوب دارند و دنبال شاعر دسته چندم غربی در دنیای شرق نیستند. غربیها میخواهند بدانند شاعر شرقی چگونه میاندیشد و جهان را از چه دریچهای نگاه میکند و با چه باورهایی به دنیا مینگرد.
انتهای پیام/