به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، گوشمان پر شده است از این نقلقولها و البته واقعیتها که سوار فلان ماشین شدم، راننده ماشین لیسانس و فوقلیسانس بهمان رشته را داشت یا مهندس بود یا حقوقدان یا هر چیزی شبیه به اینها. اصلا اینطور مقدمه نوشتن هم آب در هاون کوبیدن است و تکرارمکررات، اما کاری نمیشود کرد، مرد میانسالی که همین نزدیکیهای میدان انقلاب روی زمین نشسته و دستش را به سمت مردم دراز کرده بود، روی کارتنپارهای که کنارش گذاشته بود تا خودش را معرفی کند و به زبان نوشته نه صوت و حرف و بیان، دل عابران را به رحم آورد و پولی به جیب بزند با زغال نوشته بود مهندسی هستم، ازکارافتاده!
بیشتربخوانید : به یاد مهندسانی که قهرمان جبههها شدند / روزت مبارک مهندس
یکی هم که از کنارش میگذشت، خم شد و پولی کف دستهایش گذاشت و گفت: من هم مهندسی هستم بیکار و انگار راسته خیابان پر بود از همین مهندسها. یاد خاطرهای از استاد دانشگاه افتادم، میگفت: داخل همین خیابان انقلاب بیدلیل داد بزنید دکتر، اکثر قریب به اتفاق عابران برمیگردند، حالا هم اینطور شده، احتمالا اگر داد میزدم مهندس، خیلیها برمیگشتند و واکنش نشان میدادند.
قبل از نگارش اصل گزارش و قبل از مواجهه با خیل مهندسانی که به لطف وجود شبکههای اجتماعی با ارسال و آپلود پیام تبریک و تصاویر و... به یکدیگر شناخته میشوند، بیان این نکته هم ضروری است که نه با حضور مهندسان مشکلی داریم و نه با رشته مهندسی و نه اینها؛ فقط یک آسیبشناسی است به مناسبت روز مهندس.
آرزویی که تقریبا همه دارند
خودمان هم که کمی به عقب برگردیم، به دوران دبیرستان، خصوصا ایام انتخابرشته و روزهای پرچالش آن وقتها، عمده کلنجارهایی که اتفاق میافتد بر سر لفظهاست. اینکه باید مهندس باشیم و دکتر، حالا بالا بروید و پایین بیایید که نه علاقهتان چیز دیگری است، واقعیت این میشود که یا باید دکتر بود یا مهندس، بهقول بعضیها خارج از اینها با حفظ احترام، هیچ هم نیست.
این چند خط را انسانیخواندهها بهتر درک میکنند که چه نیش و کنایههایی برای این دکتر و مهندسنشدنشان تحمل کردند و میکنند. از اینها که بگذریم دکتر و مهندس شدن در آن ایام از نان شب واجبتر بود. مدیر و معلم و پدر و مادر همه میگفتند باید دکتر و مهندس باشید، خیلیها هم شدند و هستند.
همین الان هم تلویزیون را که روشن کنید کمتر پخشی از مافیای کنکور و کاسبان آموزشی به ادبیات و عربی و تاریخ و اینها اختصاص دارد، ریاضی خوب است و فیزیک و هندسه و... اینها مهندسسازند، ادبیات سیری چند؟
خلاصه اینکه روی موج خواست خانواده و مدیر و معلم و روی موج نگاه اقتصادی دانشآموزان، همین موسسات و دلالهای آموزشی هستند که سواری میکنند وگرنه آن مهندسهایی که حالا مسافرکش شدهاند، باز هم خودشان را مقصر میدانند.
اینکه اوضاع بازار کارش خوب باشد، سوال اول و شاید همه سوالات یک پیشامهندس باشد (پیشامهندس یعنی کسی که میخواهد مهندس شود). به هرحال همه هم در گوشش خواندهاند که اگر میخواهی در آینده پولی به جیب بزنی و سری در سرها دربیاوری باید یا دکتر باشی یا مهندس. علاقهام فلان است و بهمان، برای خودت است، مهندس و دکتر.
بیخوابی میکشیم، فشار عصبی، هزینه مادی و هزار داستان و درگیری دیگر تا بالاخره مهندس باشیم برای درآمد، برای کار، برای آبادانی و پیشرفت. اما واقعا چرا مهندس؟ مهندس بودن و مهندس شدن بد نیست، هیچکس هم نمیتواند ادعا کند که مهندس بودن و مهندس شدن بد است، اما هرکسی میتواند چراییاش را بپرسد و به دنبال دلیل باشد برای انتخاب مهندسبودن و مهندسشدن.
بازار کار و کار و پیشرفت و آبادانی و درآمد و اینها انگیزههایی است که نیست. یعنی امروز و اینجا در کشور ما نیست. وضعیت اقتصادی طوری است که نه صنعت میچرخد برای مکانیکخواندهها و برقخواندهها و نه خانهسازی رونق دارد برای عمران و معماریخواندهها و نه...
وقتی چیزی نمیچرخد، چرا تشویق میشود؟ در سایر حوزهها چیزی اگر قرار بود نچرخد، سیمان داخلش میریختند، اینجا، اما بیشتر تشویقش میکنند بدون آنکه تصویری بدهند از آیندهاش؛ از بازاری که ندارد و از فارغالتحصیلانی که آنقدر زیاد شدهاند که میتوان گفت: وضعیت اشباع شده است.
چند روز پیش منصور کبگانیان، دبیر ستاد جامع نقشه علمی کشور گفت: «روند خروج دانشجویان ایرانی از کشور و ورود دانشجویان خارجی به کشور مورد بررسی قرار گرفت که طی سالهای ۹۲ تا ۹۷ آمار نگرانکنندهای حاصل شد و این آمار را با دیگر کشورهای دنیا مقایسه کردیم.»
روز گذشته هم منصور غلامی، وزیر علوم در واکنش به این اظهارات گفت: «آمار خروج دانشجویان از کشور دو بخش دارد؛ یک بخش آنهایی که برای تحصیل به خارج از کشور میروند و وزارت علوم تا حدودی آمار آنها را دارد، زیرا اقدام به تایید مدرک و آزادیسازی مدارک تحصیلیشان میکنند. فرضیه ما درخصوص افرادی که برای تحصیل به خارج از کشور میروند، این است که پس از تحصیل به کشور بازمیگردند که اتفاقا خیلی از آنها هم برمیگردند، بنابراین این افراد را مهاجر تحصیلی به حساب میآوریم. درخصوص آمار افراد باسواد و تحصیلکرده که از کشور خارج میشوند هم وزارت علوم آماری از خروج از کشور این گروه از افراد ندارد. ممکن است در برخی رشتهها اقدام به خروج بیشتر باشد. بهطور مثال در رشتههای فنی و مهندسی احتمال دارد خروج افراد بیشتر باشد، زیرا پذیرش اینگونه رشتهها در کشورهای خارجی زیاد است یا مثلا در رشتههای علوم پزشکی هم هستند کسانی که با هزینه خودشان میروند. من این اقدامات را علامتِ بد و مهاجرت نخبهها و تحصیلکردهها از کشور نمیدانم.»
این دو اظهارنظر در کنار تجربیات شخصی و تبلیغات پررنگ و لعابتر این روزهای موسساتی که دانشجو به خارج اعزام میکنند هر فردی را نگران میکند. به هرحال با نگاهی به آماری که در ادامه به آن اشاره میکنم و واقعیت موجود از وضعیت نامناسب بازار کار رشتههای مهندسی، به راحتی میتوان نتیجه گرفت دانشجویان مهندسی یا مهندسان فارغالتحصیلشده در کشور آمار بالایی دارند و حتی در تناسب با جمعیت میتوانیم ادعا کنیم بیشترین تعداد مهندس را در دنیا داریم و هیچ برنامهای برای آنها وجود ندارد و حالت همان حالت اشباعی است که پیشتر گفته شد.
پزشکی، نانآورتر از مهندسی!
با یکی از مدرسان و مشاوران موسسات کنکوری صحبت میکنم. او معتقد است ورق برگشته است. او به آمار پشتکنکوریهای رشته تجربی و ولع دانشآموزان برای پزشک شدن اشاره میکند و همین را علت کاهش تقاضا برای مهندسشدن میداند. میگوید: «چند سالی است جریان تبلیغات از سمت مهندسی به پزشکی تغییر کرده است. البته قبلا هم پزشکی خیلی مورد تقاضا بود، اما بازار کار نامناسب رشتههای مهندسی و تعداد بالای فارغالتحصیلان مهندس باعث شد بخشی از سهم تبلیغات مهندسی را هم به پزشکی بدهیم. این روزها همه دوست دارند دکتر بشوند!»
۴میلیون مهندس بیکار تا ۱۴۰۰
جابر نصیری، عضو هیاتمدیره سازمان مهندسی ساختمان و استاد ارتقای پایه مهندسی در تهران با اشاره به ضعفهای آماری درخصوص بیکاری و اشتغال فارغالتحصیلان در رشتههای دانشگاهی، گفت: «در سال ۹۱ براساس آماری که ارائه شد، ۴۶.۱ درصد فارغالتحصیلان بیکار را رشتههای فنی و مهندسی تشکیل میداد. رشتههای فنی و مهندسی ۲۲.۲ درصد، کل صنعت و تولید ۶.۴۱ درصد و معماری و ساختمانسازی ۱.۲۳ درصد بیکار دارند. عمده شاغلان در رشته معماری و ساختمانسازی به نظام مهندسی برمیگردد که حداقل شغلی را برای اعضای مهندسان هر رشته ایجاد کرده است که براساس قانون هم نمیتوان آن را شغل تماموقت محسوب کرد. اگر سیاستگذاریها تغییر نکند و مدیریت جامعه حساسیتی نسبت به این موضوع نشان ندهد، تا سال ۱۴۰۰ حدود ۱۱میلیون فارغالتحصیل بیکار در جامعه خواهیم داشت که چهارمیلیون این جمعیت مربوط به رشتههای مهندسی، صنعت و تولید است.»
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/
آخه مگه ایران با این صنعتش چند تا مهندس می خواد؟
اصلا مگه چه درس بدرد بخوری به دانشجوی مهندسی یاد می دید که توقع دارید مهندس ما فنی و کار بلد از دانشگاه فارغ التحصیل بشه؟
مهندس ارزش نداشته باشه
میرسه اون زمانی که حتی غیرانتفاعی هاهم رشته های پزشکی پذیرش کنن
خواهید دید
در چنین مملکتی پزشکی حرف اول را می زند، بخاطر اینکه فرد بیکار انواع و اقسام بیماری را خواهد و طبیعتاً باید جیب دکتر را پر کند تا شاید از بیماری که بر اثر بیکاری برایش عارض گشته خلاص شود.
................