به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، انقلاب اسلامی رویدادی بود که با رهبری حضرت امام خمینی رحمهالله و با حضور تودههای مردم به پیروزی رسید و بهصورت توأمان «استبداد و استکبار» را هدف گرفت. این حرکت در امتداد قیامها و نهضتهای استقلالطلبانه و عدالتخواهانهی ملت ایران در تاریخ معاصر همچون نهضت تنباکو، نهضت مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت بهوقوع پیوست و توانست ضمن نظامسازی و استقرار حاکمیت اسلامی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی، اثرات مهمی در روند نظم جهانی و بهخصوص تحولات جهان اسلام برجای بگذارد.
مقایسهی تطبیقی انقلاب اسلامی با انقلابهایی چون: انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه و... یک الگوی تحلیلی مناسب برای فهم دقیقتر ابعاد و اثرات این انقلاب در اختیار ما میگذارد.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در یادداشت زیر که به عنوان اولین مطلب از پروندهی «انقلابی که منحرف نشد» منتشر میشود، اصلیترین وُجوه تمایز انقلاب اسلامی با دیگر انقلابهای بزرگ و خصوصیات این انقلاب را براساس بیانات رهبر انقلاب اسلامی بررسی میکند.
انقلابی که «متفاوت» بود
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ از مهمترین و تأثیرگذارترین رویدادهای سیاسی و اجتماعی جهان در قرن بیستم است. انقلابی که با تغییر رژیم دیکتاتور پهلوی و قطع وابستگی کشور به قدرتهای سُلطهگر گامی مهم و تاریخی در احیاء استقلال ملی ایران و آغاز روند پیشرفت ایرانیان برداشت. این انقلاب با شعارهایی، چون «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» در سطح دنیا شناخته شد و توانست الگویی از قیامهای مردمی براساس ارزشهای الهی را در سطح دنیا و بهخصوص جهان اسلام رقم بزند.
اما انقلاب اسلامی در مقایسه با دیگر انقلابهای بزرگ دنیا از جمله انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه از ویژگیهای خاص و منحصر به فردی برخوردار است. درکِ درست «خصوصیات انقلاب اسلامی از بستر مقایسهی آن با سایر انقلابها» یکی از رویکردهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در تحلیل این انقلاب است: «انقلاب اسلامی در کشور ایران کاری کرد که در هیچ جای دنیا نظیر آن کار انجام نشده است... از انقلاب کشور روسیه و شوروی گرفته، تا آنچه که در هند و مصر و کشورهای امریکای لاتین و دیگر کشورهای آفریقایی و آسیایی پیش آمد. در هیچکدام از این کشورها، آن حادثهیی که در ایران اتفاق افتاد، اتفاق نیفتاد. اسم همهی اینها، انقلاب بود. یعنی مثلا انقلاب در ایران و انقلاب در شوروی، واقعا مشترک لفظی است، ولی اصلا یک کار انجام نشده؛ دو کار انجام شده است.» ۱
در ادامه براساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای سعی خواهیم کرد از بستر مقایسهی انقلاب اسلامی با سایر انقلابها و اشاره به اصلیترین تفاوتهای انقلاب اسلامی با دیگر انقلابها، گامی در جهتِ شناخت صحیح انقلاب اسلامی برداریم.
انقلابی که براساس «ایمان به اسلام» بود
یکی از اصلیترین تفاوتهای انقلاب اسلامی با دیگر انقلابها به «مبنای این انقلاب» برمیگردد. انقلاب ملت ایران انقلابی براساس «ایمان و ارزشهای دینی و معنوی» بود و این نقطهی تمایز مهم آن از انقلابهایی، چون انقلاب فرانسه یا روسیه محسوب میشود: «انقلاب اکتبر روسیه که در سال ۱۹۱۷ پیدا شد، بهخاطر قطع شدن نان در شهرهای اصلی آن روز - مثلا مسکو - بود. اگر مردم آن روز نان داشتند - همین نان معمولی - آن انقلاب پیش نمیآمد. انقلاب ما اینگونه نبود، انقلاب ما براساس یک ایمان بود.» «مبنای این انقلاب، ارزشهای دینی و اخلاقی و معنوی بود.»
انقلابی که در آن «نقشآفرینی مردم» با پیروزی انقلاب تمام نشد
یکی دیگر از تفاوتها به کیفیت و میزان حضور مردم و نقشآفرینی آنان در نهضت اسلامی برمیگردد. این انقلاب در تمامی مراحل شکلگیری و پیروزیِ خود عمیقا بر عنصر «حضور مردم در صحنهی تحولات» متکی بوده است: «انقلاب عظیم ما از لحاظ کیفیت پیروزی، انقلابی استثنایی بود. یعنی واقعا انقلابی با این ابعاد عظیم مردمی که به وسیلهی حضور مردم در خیابانها و در فضای شهرها و روستاها پدید آید و در آن، با حضور همهی مردم، علیه رژیم حاکم مبارزه شود، تا آن زمان لااقل در انقلابهای دورهی خود ما سابقه نداشت. همهی انقلابهایی که تا آن روز در اطراف و اکناف دنیا اتفاق افتاده بود - از جمله انقلابهای چپ و مارکسیستی امریکای لاتین و افریقا و آسیا و جاهای دیگر - از نوع و شکل دیگری بود. تفاوت انقلاب ما با انقلابهای دیگر این بود که به وسیلهی یک گروه ویژهی پارتیزانی به پیروزی نرسید.»
نکتهی مهم اینکه نقشآفرینی مردم در عرصهی تحولات صرفا با پیروزی انقلاب پایان نیافت. مردم در تمامی اتفاقات بعدی اعم از تعیین ساختار نظام سیاسیِ برآمده از انقلاب، تدوین قانون اساسی، انتخاب مسئولین عالیرتبه و حل مسائل پیشروی انقلاب و کشور مستقیما حضور و نقش داشتهاند. امری که در سایر انقلابها با این کیفیت و گستردگی وجود نداشته است: «نکتهی اساسی در انقلاب ما این بود که نقش مردم با پیروزی انقلاب تمام نشد؛ و این از حکمت امام بزرگوار ما و ژرفنگری آن مرد حکیم و معنوی و الهی بود... یعنی پنجاه روز بعد از پیروزی انقلاب، نظام سیاسی کشور به وسیلهی رفراندوم مردم تعیین شد... در این دویست سال اخیر - که سالهای انقلابهای بزرگ است - در هیچ انقلابی چنین اتفاقی نیفتاده است که با این فاصلهی کم، نظام جدید به وسیلهی خود مردم، نه به وسیلهی یک عامل دیگر، تعیین شود.»
این در حالی است که در انقلابهایی، چون انقلاب فرانسه و روسیه نقش مردم بعد از پیروزی انقلاب تضعیف و کمرنگ شد و در مواردی انقلاب منتهی به دیکتاتوری شد: «همهی آن انقلابها یا بیشترین و مهمترین آنها هم به دیکتاتوریهای سیاه منتهی شدند. انقلاب فرانسه در دو قرن قبل، انقلاب روسیهی شوروی در یک قرن قبل و انقلابهایی که به شکل کودتا و امثال آن به وجود آمدند، حقوق مردم را پایمال کردند، دمکراسیها را متوقف کرده و آرای مردم را بهکلی نادیده گرفتند.»
انقلابی که از «رهبریِ دینی و غیرحزبی» برخوردار بود
«عنصر رهبری دینی» یکی از وُجوه خاص انقلاب اسلامی بود. این انقلاب حرکتی با رهبری یک عالم و فقیه مسلمان بود و احزاب، گروههای چریکی و پارتیزانی، افسران نظامی و... در رهبری آن نقشی نداشتند: «امام به طور طبیعی رهبری و سررشتهداری این حرکت را برعهده داشت؛ این مبارزه را شروع کرد و به مردم تکیه نمود... امام مثل خورشیدی در آسمانِ امیدهای ملت ایران ظاهر شد. در موضع یک مرد فداکار و یک آتشفشان؛ کسی که همه احساسات لازم برای یک مرد جهانی، یک مرد میهنی، یک مرد اسلامی در او جمع است... این مرد با اینکه در ایران نبود، اما از راه دور، مدت چهارده سال قضایای مبارزات اسلامی و نهضت اسلامی در ایران را به معنای واقعی کلمه رهبری کرد. در طول این مدت چهارده سال و بخصوص چند سال اخیر -یعنی از سالهای ۵۰ و ۴۹ تا ۵۴ و ۵۵- شدّت اختناق و فشار زیاد بود. گروهها، گروهکها، احزاب سیاسی گوناگون، مخفی، مبارز، سیاسی، غیرسیاسی بهوجود میآمدند و همه در زیر فشارهای رژیم مضمحل میشدند و از بین میرفتند و یا بیخاصیت میشدند... نهضت امام متّکی به تشکیلات حزبی نبود... او با متن مردم و توده مردم حرف میزد و آنها را هدایت میکرد و توانست در طول چهارده، پانزده سال، از راه دور این مایه فکر اسلامی و نهضت اسلامی را اوّلاً در ذهنها عمیق کند، ثانیاً در سطح جامعه توسعه دهد؛ دلهای جوانان و ذهنها و ایمانها را به آن متوجّه کند، تا زمینه برای آن انقلاب عظیم آماده شود.» ۷
انقلابی که در آن «خطِ مستقیم انقلاب» حفظ شد
یکی دیگر از ویژگیهای منحصر به فرد انقلاب اسلامی در مقایسهی با دیگر انقلابها «ثبات و تداوم آن بر اساس اهداف اولیه» و «عدم انحراف از اصول و آرمانهایش» است: «[انقلاب اسلامی]نخستین انقلاب بزرگ تاریخ انقلابهای دنیا در طول قرنهای اخیر است که توانسته خط مستقیم و جهتگیری خود را در یک چنین مدت طولانی حفظ کند؛ این سابقه ندارد. در آخر قرن هجدهم، هنوز پانزده سال از انقلاب فرانسه نگذشته بود که این انقلاب علیه استبداد، تبدیل شد به یک استبداد بسیار سهمگین در خود کشور فرانسه! ملت فرانسه در انقلابی که به اسم «انقلاب کبیر فرانسه» معروف است، علیه استبداد بهپاخاسته بود؛ مسالهی آنها مبارزهی با سلطنت و رژیم پادشاهی بود؛ اما هنوز پانزده سال نگذشته بود که پادشاهی بسیار مستبدتر و فراگیرتر و قویپنجهتر از پادشاهی سلسلهی بوربنها- که آنها را برانداخته بودند- روی کارآمد و یک امپراطوری با استبداد کامل تشکیل شد... انقلاب شوروی خیلی زودتر از پانزده سال دچار انحراف شد. انقلابی که به کمک تودهی مردم روی کار آمده بود، تبدیل شد به دیکتاتوری استالینی که سالهای متمادی ادامه داشت و بعد به اعقاب استالین به ارث رسید. مردم در آن کشور بزرگ، حتی کمترین اختیاری برای بخش مهمی از زندگی شخصی خودشان نداشتند؛ چه برسد در زمینههای اجتماعی و سیاسی و حکومتی و مملکتی. سرنوشت انقلابهای دنیا این است... اولین انقلابی که با مردم شروع کرد، با مردم ادامه داد، حرف خود را عوض نکرد، راه خود را تغییر نداد و اهداف خود را کم و زیاد نکرد، انقلاب اسلامی ایران است.»
در تحلیل چرایی این موضوع توجه به دو خصوصیت «ابتناء بر ارزشهای اسلامی» و «مردمی بودن» که پیش از این اشاره شد ضروری است.
انقلابی که در آن «مجرای نفوذ» بسته شد
یکی دیگر از نقاط تمایز انقلاب اسلامی در مقایسه با دیگر انقلابها به مسئلهی نحوهی «مواجههی با دشمن» برمیگردد.
استحاله و اضمحلال انقلابها و حرکتهای عدالتخواهانه و آزادیطلبانه از جمله سیاستهای همیشگی قدرتهای مستکبر بوده است: «دأب سیاستهای مسلّطِ عالم این بوده و هست که جنبشهای عدالتخواهانهی مردم نقاط مختلف دنیا را در هاضمهی سیاسی و فرهنگی خود بریزند و در واقع هویّت آن جنبشها و حرکتهای مردمی و عدالتخواهانه را از بین ببرند.»
این انقلاب علاوه بر برخورد با حکومت دیکتاتوری به عقبهی حمایتی این حکومت نیز توجه کرده و با قطع ارتباط با آمریکا بهعنوان رأس استکبار جهانی، زمینهی هرگونه نفوذ و انحراف و نابودی انقلاب را بست. امام خمینی رحمهالله با دشمنشناسی، دولت آمریکا را بهعنوان «عقبهی حکومت پهلوی» شناسایی کرد و ضمن مقابله با آن، زمینهی نفوذِ دشمن را مسدود کرد: «از اوّل انقلاب کسانی بودند که توجّه نمیکردند که آمریکا عقبهی تغذیهکنندهی رژیم طاغوتی است که بهوسیلهی ملّت ایران برافتاد... آنها توجّه نمیکردند که آمریکا تغذیهکنندهی رژیم طاغوت بود؛ این رژیم حالا برافتاده است، امّا آن دستگاه تغذیهکننده هنوز باقی است، فعّال است، اگر به او میدان داده شود، مجال داده شود، دوباره مشغول خواهد شد و ضربه خواهد زد... امام این عقبه را از روز اوّل دید، با آن مقابله کرد.»
ملت ایران نیز با هدایت امام رحمهالله در امتداد حرکت انقلابی خود، آمریکا را از کشور بیرون راند و مانع نابودی انقلاب اسلامی توسط استکبار شد. «تسخیر لانهی جاسوسی» که از سوی رهبریِ نهضت بهعنوان «انقلاب دوم» نامگذاری شد نماد این موضوع است: «قضیّهی لانهی جاسوسی، این آخرین رشتهی ارتباط ممکن را بین انقلاب و آمریکا برید و قطع کرد. این، خدمت بزرگ و ذیقیمت را به انقلاب ما کرد.»
اتفاقی که در بسیاری از حرکتها و انقلابهای مردمی روی نداد و موجب انحراف و شکست انقلابها شد: «مقایسهی بین انقلاب اسلامی و این جنجالها و شورشها و قیامها و انقلابهایی که در کشورهای عربی اتفاق افتاد، مقایسهی عبرتآموزی است. آنهایی هم که موفق شدند -مثلا فرض کنید مثل بعضی از کشورهای شمال آفریقا که در مبارزهی با فرانسه و مانند اینها توانستند استقلال به دست بیاورند- بعد از اندکمدتی در فرهنگ همان گروه استعمارگر هضم شدند.»
از سوی دیگر حجم و کیفیت دشمنیهایی که با انقلاب اسلامی صورت پذیرفت نیز در نوع خود بینظیر بوده است: «آن روز در دنیا با انقلاب کبیر فرانسه، به آن صورت قدرتى وجود نداشت و ارتباطات، آنجور نبود که بخواهد بایستد و مقابله و مبارزه کند... انقلاب شوروى، وقتىکه واقع شد، یکخرده از دشمنان خود روسیه هم کم شد!...، اما با انقلاب ما، هم دشمنان انقلاب یعنى دشمنانى که از لحاظ سیاسى ضربه مىدیدند، مثل کسانى که در ایران نفوذ داشتند؛ یا از لحاظ اقتصادى ضربه مىدیدند، مثل کسانى که از ایران، بهره مىبردند؛ چه داخلیها، چه خارجیها با انقلاب، دشمن شدند، هم دشمنان دین! یعنى کسانى که در دنیا به خاطر اهداف بلندمدت، یعنى بهخاطر ایدهها و تفکرها، با اصل دین مخالف بودند؛ لذا شوروى با انقلاب ما تقریبا همان قدر دشمنى کرد که امریکا! لااقل در جنگ، اینجور بود دیگر... یک چنین صفآراییهاى عظیمى در مقابل کشور ما شده است.»
انقلابی که یک «نهضتِ تاریخساز» است
در نگاهی کلان، انقلاب اسلامی نقطهی عطف تحولات تاریخی است. انقلابی که بر مبنای ایمان به ارزشهای اسلامی، اعتقاد به نقش جدی مردم و با رهبری یک عالم و فقیه شکل گرفت و توانست به «تحولی تاریخساز در عالم» تبدیل شود: «این حرکت عظیم، این کار بزرگ، این نهضت تاریخساز، به دست ملت ایران و با رهبری امام بزرگوار انجام گرفت؛ نظام اسلامی تشکیل شد؛ حرکت ملت ایران به سمت خدا، به سمت اهداف الهی، به سمت ارزشهای الهی آغاز شد. هیچ نعمتی از این بالاتر نیست.»
و اینگونه است که با وقوع انقلاب و ادامهی حرکت مستمر انقلابیِ ملت ایران این قرن، قرن اسلام خواهد بود: «این قرن، قرن اسلام است. این قرن، قرن معنویت است. اسلام عقلانیت را و معنویت را و عدالت را با یکدیگر به ملتها هدیه میدهد.»
منبع: پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
انتهای پیام/