زمان آن است که هالیوود رویکرد مسئولانه تری را در قبال پیام هایی که سعی در انتقال آنها دارد در پیش بگیرد.

استاندارد سازی هالیوود از اندام زنانه و به تمسخر گرفتن چاقیبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  ریبل ویلسون در تازه‌ترین فیلم خود «اصلا رمانتیک نیست»، نقش زنی را به تصویر می‌کشد که گرفتار یک حادثه می‌شود و وقتی به هوش می‌آید متوجه می‌شود که در یک کمدی رمانتیک گرفتار شده است. این فیلم مردان بی نهایت جذابی را نشان می‌دهد که یکی بعد از دیگری برای این زن ژست‌های رمانتیک می‌گیرند.

باید اشاره کنم که ریبل ویلسون نقش «امی چاقه» را در فیلم «بی نظیر» هم بازی کرده است. امی در این فیلم دختری چاقی است – یک کلیشه دم دستی برای فیلم‌های خنده دار – که نقش اول مناسبی برای ماجرا‌های رمانتیک نیست.

فیلم سال گذشته امی شومر «احساس زیبایی می‌کنم» هم به همین ترتیب بود: قهرمان این فیلم نیز زنی است که احساس می‌کند هیچ جذابیتی ندارد، اما سرش به جایی می‌خورد و بعد از به هوش آمدن، خود را لبریز از اعتماد به نفسی مثال زدنی می‌یابد.

هردوی این فیلم‌ها زنانی را به تصویر می‌کشند که اصلا با ایده آل هالیوود از زیبایی زنانه که آن را دستمایه اصلی کمدی رمانتیک‌های خود قرار می‌دهد، منطبق نیستند. در تمام این قبیل فیلم‌ها قرار است تماشاگر به «دختر چاق بی ریختی» بخندد که یا خودش باور دارد زن زیبایی است یا اینکه مردان چنین باوری را در مورد او دارند.

من با یک رژیم سختگیرانه از همین کمدی رومانتیک‌ها و درخانواده‌ای بزرگ شدم که یک مادر گرفتار چربی هراسی بر آن سلطه داشت و هربار که لقمه‌ای غذا به دهانمان می‌گذاشتیم، ما را به باد ملامت می‌گرفت.

دهه ۱۹۹۰ بود، روزگاری که چربی دشمن شماره ۱ اجتماع محسوب می‌شد. مادرم میان وعده‌های کم چربی یا بدون چربی را برایمان می‌خرید، حتی چند باری هم از آن چیپس‌های دارای چربی دروغین یا اولسترول را برایمان خرید. چیپس‌های اولتسرول مزه خیلی خوبی داشتند، ولی تا آن موقع من دیگر بین غذا‌های آشغال و این احساس گناه که نمی‌توانم از آن‌ها بخورم و لذت ببرم، یک ارتباط در درون خودم برقرار کرده بودم.

تقریبا از ۱۰ سالگی به این طرف همواره غذا در سراسر زندگی ام برایم مسئله بوده است. درنوجوانی و اوایل ۲۰ سالگی چند بار انوع و اقسام رژیم‌های سخت را امتحان کردم. دست از خوردن سوخاری برداشتم، خودم را در ماه به یک وعده از ناگت‌های مرغ کافه تریای دانشکده محدود کردم. سعی کردم از خوردن شکلات دست بردارم، اما موفق نشدم. هنوز هم نمی‌توانم از خوردن بعضی غذا‌ها لذت ببرم، چون خیلی چاق کننده اند.


بیشتر بخوانید:حقایقی تکان‌دهنده از زندگی سلبریتی‌های غربی/ از روابط غیر اخلاقی تا خودکشی‌های هولناک و دلخراش


در سال‌های ۲۰ زندگی ام مسیر جدیدی را برای زندگی کردن در پیش گرفتم. حالا به جای آنکه نگران چربی باشم، سالم بودن غذا به دغدغه اصلی ام تبدیل شد. به کار نویسندگی در مورد مواد غذایی روی آوردم و برای مدتی یک گیاه خام خوار هم شدم. در مورد تمام جنبه‌های غذا تحقیق و جستجو کردم و در نهایت به کشاورزی علاقه‌مند شدم. در حال حاضر مشغول کار روی مدرک دکترایم هستم و در مورد دامپروری و گاوداری تحقیق می‌کنم.

اما بزرگ‌تر که شدم متوجه حقیقت دیگری شدم. دریافتم مشغولیت ذهنی تمام مدت من به اینکه فقط سالم‌ترین غذا‌ها را بخورم، خود رفتاری ناسالم بود. پس به جای تمرکز بر چربی‌ها و کالری ها، سلامت روانی ام را جدی گرفتم که با بهبود یافتن سلامت روح و روانم، مسئله غذا و اینکه چه باید بخورم و نخورم نیز ساده‌تر شد. عطش و تمنا به خوردن غذا کنار رفت و کمی اضافه وزن پیدا کردم، اما حالا به خودم می‌گویم اشکالی ندارد، فقط چیزی را که دوست دارم می‌خورم حتی اگر گاهی وقت‌ها برایم خوب نباشد. (هر چند که هنوز هم بر اساس استاندارد‌های هالیوود چاق به حساب می‌آیم، ولی خودم فکر می‌کنم که ظاهرخوبی دارم.)

چیز دیگری که دریافتم این بود که جذابیت افراد به چشم مردم، ارتباط بسیار کمی به وزن یا ظاهر آن‌ها دارد. وقتی یک نفر برای کسی جذاب به نظر می‌آید، فقط به خاطر چیزی است که در درونشان هست. البته این حرف به این معنی نیست که از نظر من بعضی افراد از نظر فیزیکی جذاب و بعضی‌ها کمتر جذاب نیستند. البته که اینطور هم هست، اما در عشق و روابط متقابل این زیبایی درونی است که برایم اهمیت دارد.

هالیوود و کمدی‌هایی که با چاقی شوخی می‌کنند، موجب ایجاد مشکل در خانواده ام نشده اند، ولی الگو‌های خود را به خورد آن‌ها داده اند؛ و با توجه به وسعت صنعت کاهش وزن، محبوبیت کمدی‌هایی که با چاقی شوخی می‌کنند و این واقعیت که ما فقط می‌توانیم یک دختر چاق را اگر سرش به جایی بخورد و در واقعیتی دیگر به هوش بیاید به چشم یک نقش اول رمانتیک کمدی ببینیم، من تنها کسی نبودم که از این فضا متاثر شده بود.

در جهان واقعی، مردم از هر شکل، اندازه و رنگی که باشند در زندگی خودشان نقش اول‌های رمانتیک هستند. هالیوود به جای به تصویر کشیدن این واقعیت هنوز فکر می‌کند که قرار دادن یک دختر چاق به عنوان نقش اول یک کمدی رومانتیک، به شکل مفرحی خنده آور است. فیلم‌هایی از این قبیل نمی‌توانند موجب گرایش‌های فرهنگی زیانباری مانند چربی هراسی که من با آن بزرگ شدم شوند، ولی می‌توانند این گرایش‌ها را تغذیه کنند. زمان آن است که هالیوود رویکرد مسئولانه تری را در قبال پیام‌هایی که سعی در انتقال آن‌ها دارد در پیش بگیرد.

منبع:فارس

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.