جواد عاطفه نویسنده و کارگردان نمایش «برفک»، در گفتگو با خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، در خصوص نمایشنامه این اثر نمایشی گفت: بعد از چهار سال انتظار برای اجرا در تئاترشهر که قصهاش مفصل و شنیدنی است، شهریورماه گذشته به ما خبر دادند که اواخر مهرماه میتوانیم در سالن سایه تئاترشهر روی صحنه برویم. در آن مدت کوتاه از اعلام خبر و رفتن روی صحنه، امکان به صحنه بردن نمایشی دیگر وجود نداشت. گرچه قرار بر این بود که نمایشنامهی دیگری را اجرا کنم، نمایشنامهای با پنج پرسوناژ؛ اما این فرصت و زمان کوتاه باعث شد تا نمایشنامه برفک را در مدت دو روز بنویسم. نمایشنامهای که مدتها درگیرش بودم و روی کاغذ نیامده بود. این توفیق اجباری ظهور و بروزش را سریعتر کرد. نمایشنامهای که مستقیماً از منِ ایرانی رشد کرده در دهه 60 صحبت میکند. برفک درباره من و ماست!
وی در خصوص سبک نمایشی خود بیان کرد: من علاقه خاصی به سبک و مکتب اکسپرسیونیسم داشته و دارم. ایمان دارم که ما در بزنگاهی از تاریخ قرار گرفتهایم که دقیقاً با بزنگاه ظهور و پیدایش اکسپرسیونیسم در غرب مشابه است؛ پس سبک اجرایی این نمایش هم اکسپرسیونیستی است.
عاطفه در خصوص نحوه انتخاب بازیگر و دلیل تک بازیگر بودن این نمایش گفت: تک بازیگر نمایش برفک، عاطفه پاکبازنیا، مترجم و پژوهشگر است. این نقش همچون دو نمایشنامه قبلی من «خانم ایکس» و «دده خانم» برای او نوشته شده که به اعتراف و قضاوت مخاطبان خاص و تئاتریسینمایی ما، او در بهترین شکل ممکن از پس این سه نقش متفاوت و خصوصاً نمایش برفک برآمده و این کار سخت را به سرانجام رسانده است.
وی افزود: دلایل اصلی رفتن من به سمت مونولوگ و تک بازیگر، از طرفی اعتراض به وضعیت موجود دستمزدها و شرایط خاص بازیگران است. باید اعتراف کنم که شیوه و منش کاری ما امکان برآمدن از پس تعهدات مالی را فراهم نمیکند؛ پس با این ترفند هم بر صحنهایم، هم بدهکار کسی نیستیم! دومین دلیل اوضاع روزگار ما است. ایمان دارم که ما در دوره مونولوگ و تکگویی به سر میبریم. کسی با کسی حرف نمیزند، کسی به کسی گوش نمیدهد. اگر بهغیر از این بود که اوضاع ما چنین بیسر و سامان و آشفته نبود. تکگویی آیینه تمام نمای اوضاع و احوال ما و روزگار ماست!
کارگردان نمایش «برفک» در خصوص مدت زمان و نحوه تمرین نمایش گفت: تمرینهای ما به مدت سه هفته بود تا آماده اجرا شویم؛ البته به لطف دوستان شورای نظارت کار متوقف شد و با مدیریت درست و همراهی دکتر سعید اسدی، از سد شورای نظارت گذشتیم و چون زمان اولیه اجرا در مهرماه گذشته را از دست داده بودیم، به دیماه منتقل شدیم.
عاطفه در خصوص مشکلات در عرصه تئاتر تصریح کرد: مشکل اصلی ما، شفاف نبودن قانون در شورای نظارت است. بماند که اصولاً سانسور در هنر، بیمعناست؛ اما کمدانشی برخی دوستان در شورای نظارت، بدفهمیها و شخصینگریها را سبب میشود که من نویسنده متحیر از این تأویل ها میشوم. با این رویه و منش یاد این جمله اورول میافتم «که همه در برابر قانون برابرند، بعضی برابرترند!» و ما این را این روزها کامل با تمام وجود درک میکنیم.
این کارگردان در خصوص استقبال تماشاگران از نمایش ما بیان کرد: با انتخاب این متن و این شیوه اجرایی، پیشاپیش آماده استقبال کم مخاطب بودم؛ اما باید اعتراف کنم که از این همه بیتوجهی شوکه و گیج هستم. گرچه استقبال اهالی تخصصی تئاتر و سینما خیلی خوب بوده، اما تماشاگر عامی اصلاً ما را نمیشناسد و دنبال نمیکند.
عاطفه افزود: در این سالها با مدیریت، برنامهها و حمایتهای غلط از برخی جریانها، منشها و روشها، شرایط را به سمتی بردهاند که فقط کارهای «بشکن و بالابنداز» سرشار از شوخیها و دیالوگهای رکیک و سخیف، مخاطب دارد. مخاطبان سلفیانداز ما را نمیپسندد و نمیبیند.
انتهای پیام/