به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مانند اکثر چالشهای رسانههای اجتماعی، به طور کامل مشخص نیست که آغازگر چه کسی و یا چه جنبشی بوده است، اما درهرحال این چالش در بین کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی خصوصا اینستاگرام هم فراگیر شد و جدای از سلبریتی ها، عموم مردم هم وارد این چالش شدند.
چند روزی نگذشت که این چالش کم کم عمیقتر شد و فراتر از تغییرات ظاهری افراد، رنگ و بوی اقتصادی هم به خود گرفت. عدهای با مقایسه قیمت پراید، سکه و دلار تغییرات چشم گیر این موارد را در این ۱۰ سال نشان دادند. اما اگر با استفاده از همین چالش از شکل ظاهر عبور کرده و فراتر برویم، نقطه استقرار برخی چهرههای شاخص سیاسی در این زمان با ۱۰ سال گذشتهشان را مقایسه کنیم، بسیار جالب توجه و قابل تامل میباشد.
بیشتربخوانید: اصلاحات هاشمی آری، اصلاحات خاتمی نه!
هاشمی در ۱۹ دی ماه سال ۹۵ از دنیا رفت. اما اگر بخواهیم او را به شرط حیاتش در سال ۹۷ بررسی کنیم، قطعا صحیح آن است که مواضع او را همانهایی تصور کنیم که در آخرین روزهای عمرش صریحانه آن را بیان میکرد. هاشمی سال ۸۷ در سال ۹۷ هم هنوز رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است، اما هاشمی سال ۸۷ را میتوان روزهای آغازین سیر به هاشمی ۹۷ دانست. هنوز یک سال به فتنه ۸۸ مانده است. تا الان نامه بدون سلام و والسلام تهدیدآمیز به رهبرانقلاب نگارش نشده است. فائزه و مهدی هنوز در آشوبها میدان داری نکرده اند. خطبههای هاشمی در ۲۶ تیر ۸۸ هنوز خوانده نشده است. خاطره سازیهای هاشمی از امام هنوز اوج نگرفته است.
حمله و تهمت هاشمی به بشار اسد در اوج جنگ با داعش هنوز بیان نشده است. هنوز هاشمی برای ریاست جمهوری عدم تائید صلاحیتش را دریافت نکرده است. هنوز «دنیای گفتمانها به جای موشک ها» ارائه نشده و تز عجیب کاهش توان نظامی کشور مانند ژاپن و آلمان را طرح نکرده است.
شاید کمتر کسی فکر میکرد که عضو شورای عالی امنیت ملی در سال ۸۷ و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام که بیشتر در اذهان عمومی علاوه بر ارادت ویژه اش به هاشمی به عقب نشینیهای هستهای سالهای ۸۲ تا ۸۴ شناخته میشد، ۱۰ سال بعد در سال ۹۷، پنج سال و نیم است که رئیس جمهور ایران است.
چهره امنیتی که تا ۲۵ بهمن سال ۸۹ درباره فتنه سنگین ۸۸ موضع علنی نگرفت، اما در همان روزها به حصر دو نفر از سران داخلی این فتنه رای مثبت داد. با هر تفسیر حسن روحانی توانست با حمایت هاشمی، عقب کشیدن عارف و دوقطبیهایی که ایجاد کرد با ۲۷۰ هزار رای بیشتر بر صندلی ریاست جمهوری تکیه بزند. به محض آغاز دوره روحانی، حرفهای انتخاباتیاش هم تغییر کرد و تحریمها که به اعتراف خود روحانی تنها ۲۰ درصد در کشور تاثیرگذار بود به همه چیز مربوط شدند و حتی تا آب خوردن مردم را هم شامل میشدند. در نتیجه این حرفها و دوقطبیهایی که برای مردم از قبل ساخته بودند دوران انفعال در برابر گستاخیهای کدخدای مودب و اعتماد همزمان به آنها برای رسیدن به یک توافق-به هر قیمت- آغاز شد. دورانی که، چون روحانی و دوستانش زبان دنیا را بلد بودند از هر رهگذری برای بهبود رابطه ایران با دنیا استفاده کردند؛ از گفتگوی تلفنی با اوباما تا دیدار نخست وزیر انگلیس بعد از چندین سال و یا قدم زدن وزیر خارجه اش با جان کری و....
اما روحانی سال ۹۷ در جایی ایستاده که بعد از آزمایش تمام الگوهای ذهنی اش، امروز از هر فرصتی برای حمله به آمریکا استفاده میکند و گوی سبقت را از همه ربوده است. رئیس جمهور هفتاد ساله ایران در جایی ایستاده که بخش اعظم فرصت هایش را از دست رفته میبیند و نه تنها برجامش ثمر نداده که به عنوان یک نقطه ضعف هم در کارنامه اش ثبت شده است. نوع مدیریت دولتش که نام آن را تدبیر گذاشت شرایط را به جایی رسانده که سه سال مانده به ۱۴۰۰ حامیانش برای فرار از تبعات دولتش بر سر اعلام برائت رقابت میکنند.
رئیس جمهور هشت ساله دوره اصلاحات در سال ۸۷ یعنی سه سال بعد از پایان دوره اش در نقطهای قرار داشت که فارغ از اتفاقاتی که در زمان ریاست جمهوری اش توسط حامیان وی برای ضربه جمهوری اسلامی ایجاد شد، هنوز معتبر و قابل احترام بود. هرچند او در یک پست رسمی مشغول به کار نبود، اما اعتبار خاتمی تا حدی بود که رهبرانقلاب در مهرماه ۸۷ خاتمی و مهمانان او که سران سابق برخی کشورها بودند را برای یک دیدار رسمی به حضور پذیرفت. خاتمی در همان سال ظاهرا آماده رقابت با احمدی نژاد میشد و حضورش را اعلام کرد، اما با آمدن میرحسین و همان طور که قابل پیش بینی بود خودش را کنار کشید. گذر به ۱۰ سال بعد و مرور امروز شرایط خاتمی جالب است. خاتمی امروز آزادانه میچرخد، اما ممنوع التصویر است. محدودیت حضور دارد. این کمترین کارها در حق رئیس دولت اصلاحات به نقش محوری وی در همان فتنه پرخسارت سال ۸۸ برمی گردد. خاتمی امروز از سمت و سوی دیگر هنوز در افکار عمومی نامش میچرخد. حامیان خاتمی که با «تکرار میکنم»های او برای انتخاب فراکسیون امید فعلی و ادامه دولت روحانی ترغیب شدند و در پیروزی آنها موثر بودند، امروز به دنبال او برای پاسخگویی این توصیه اش میگردند، اما خبری از فرد مورد علاقه شان نیست.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس فرهنگستان هنر مسئولیتهایی است که میرحسین موسوی در سال ۸۷ داشت. نخست وزیر دوران دفاع مقدس و یا نخست وزیر امام عباراتی بودند که حامیان موسوی برای او اصطلاحا به یدک میکشیدند. اما در دوسال بعد از سال ۸۷ یعنی سالهای ۸۸ و ۸۹ میدان داری آقای نخست وزیر در یک فتنه طراحی شده که با اسم رمز «تقلب در انتخابات» آغاز شد باعث آن شد که از ۲۵ بهمن ۸۹ این فرد در حصر خانگی قرار بگیرد. شاید در ابتدا ادعای تقلب در انتخابات از سوی کاندیدای شکست خورده در یک رقابت سخت قابل فهم بود، اما اعلام پیروزی قبل از پایان انتخابات، عدم اعتقاد به هیچ سازوکار نظارتی و عدم ارائه هیچ گونه سندی مبنی بر تقلب و همچنین اصرار به آشوب خیابانی، اهداف پشت پرده را به وضوح مشخص میکرد. خصوصا در آنجا که وی به صراحت گفته بود که اگر انتخابات مجددا برگزار شود و او این بار هم رای نیاورد، باز نتیجه را نخواهد پذیرفت!
کروبی این روزها مانند میرحسین در حصر است. هرچند که در حقیقت نه حصر او و نه میرحسین حصر به معنای واقعی نبوده و به عبارت بهتر حصر همراه با امتیازات ویژه است. شاید کروبی سال ۸۷ به اشتباه وارد این مسیر شد چرا که حتی برای خود اصلاح طلبان هم محلی از اعراب نداشت. این موضوع را معاون اول خیالی اش به خوبی ثابت کرد و کرباسچی که در تمام تبلیغات به نام معاون اول کروبی معرفی میشد در لحظه نوشتن نام کاندیدا بر روی تعرفه، نام میرحسین را ثبت کرد. با این حال، کروبی ناراحت از نتیجه انتخابات سال ۸۴، وارد انتخابات سال ۸۸ شد و با ۳۳۰ هزار رای بعد از آرای باطله در مرتبه پنجم قرار گرفت و مدعیانه اعلام تقلب کرد. کروبی زندان کشیده زمان ظاغوت، کروبی همراه با امام، کروبی رئیس مجلس ششم که جلوی تندروی اصلاح طلبان میایستاد، شخصیتی که رهبرانقلاب از انصراف وی از دور دوم انتخابات مجلس هفتم ابراز ناراحتی کرد چنان در نقشه دشمنان انقلاب اسلامی بازی کرد و پازل را تکمیل کرد که در ۲۵ بهمن ۸۹ با مصوبه شورای عالی امنیت ملی به حصر خانگی رفت و تا امروز در حصر است.
محمود احمدی نژاد، فرماندار ماکو، استاندار نمونه اردبیل در دولت هاشمی و در نهایت شهردار تهران کسی بود که توانست در ناباوری همگان، در سال ۸۴ کرسی ریاست جمهوری را از خاتمی تحویل بگیرد. شعارهای انقلاب را سر دست گرفت و با رویهای در خلاف جهت شانزده سال مدیریت هاشمی و خاتمی کار را آغاز کرد. از جوان گرایی و شکستن حلقه بسته مدیران، سفر به تک تک استان ها، شهرستانها و حتی روستاها و توجه ویژه به نقاط محروم تا از سرگیری رویکرد عزت ملی و پرداختن به پیشرفتهای هستهای و پرتاب ماهواره و... از جمله کارهای برجسته احمدی نژاد بود.
احمدی نژاد سال ۸۷ چهره محبوبی بود که مردم تمایلشان را برای ادامه دولتش که در بسیاری از موضوعات با اصول امام و اشارات رهبری تطبیق داشت را با رای بی سابقه حدود ۲۵ میلیونی اعلام کردند. اما پایان انتخابات و آغاز دولت دوم احمدی نژاد نقطه شروع حاشیهها بود و این کار با انتصاب مشایی پرحاشیه و مخالفت رهبرانقلاب آغاز شد که با مقاومت احمدی نژاد یک هفته طول کشید. قدمهای احمدی نژاد در دوری از اصول امام و تصفیه نزدیکان انقلابی و جای دادن به حلقه انحرافی رو به روز پررنگتر شد تا در سال ۹۰ به ۱۱ روز خانه نشینی وی در ماجرای عزل مصلحی، وزیر اطلاعات ختم شد. دولت دوم وی با اوج گیری حواشی در دولت با میدان داری مشایی، تغییر برخی نظرات احمدی نژاد، برجسته کردن مسائلی همچون مکتب ایرانی و... با هر تفسیر به پایان رسید و احمدی نژاد با تمام ترفندهایی که برای تائید صلاحیت مشایی به کار گرفت، در این کار ناکام ماند.
ورود دستگاه قضا به پروندههای مالی و امنیتی نزدیکان احمدی نژاد که در دولت دهم میدان دار بودند احمدی نژاد را دست به قلم کرد تا سیر نامه نگاریهای تهمت آلود را آغاز کند. از روسای قوا تا حاج قاسم سلیمانی مخاطب نامههای احمدی نژاد شدند. احمدی نژاد سال ۸۷ که معتقد بود باید سنگر و خاکریزی برای ولایت فقیه بود در روزهای آخر دولتش و این روزها نه تنها حاضر به پذیرش توصیه مانند عدم شرکت در انتخابات سال ۹۶ نیست بلکه نامههای تند، بی پرده و گلایه آمیز هم به رهبرانقلاب نگارش میکند. احمدی نژاد سال ۸۷ که در خرداد ۸۸ در مناظره با نخست وزیر امام! مدافع جدی و تمام قامت اصول امام بود این روزها برای مصدق و بازرگان که عبارات امام راحل در وصف جریان آنها موجود است، توئیت تمجید میزند.
منبع: جهان نیوز
انتهای پیام/