به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، آنکارا در این هفت سال نقش «پشتیبانی از تروریستها»، «تجاوزگر» و «کشور ضامن آتشبس» را بازی کرده است. آنها گاهی دو نقش یا سه نقش را با هم در سوریه ایفا کردهاند؛ یعنی از یکسو پشتیبان تروریستها هستند، از سوی دیگر به سوریه حمله میکنند و به جز این اقدامات در کنار ایران و روسیه، یکی از سه کشور حاضر در روند صلح آستانه نیز هستند. شاید این چرخشهای عجیب و غریب در هر جای دنیا نشانهای از اشتباهات محاسباتی در سیاستخارجی یک کشور به حساب بیاید اما در ترکیه رجب طیب اردوغان به همه مسائل بهگونهای دیگر اندیشیده میشود.
برای این مرد 65 ساله یک چیز دیگر مهم است و آن «منافع» است. این منافع در هر سویی باشد، اردوغان سکان سیاست خارجی کشورش را به آن سمت میچرخاند. حالا به نظر میرسد علاوهبر حضور در روند آستانه، تجاوز نظامی به شرق سوریه و نقض تمامیت ارضی این کشور با وجود تاکید بر حفظ آن در نشست تهران، چیزی است که میتواند منافع ترکیه را تامین کند. پس از اعلام ناگهانی خروج آمریکا از سوریه توسط دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، نگاهها به سمت دومین ارتش بزرگ ناتو رفت که در سوریه حضور اشغالگرایانه دارد.
اردوغان با اعلام تدارک آمریکا برای خروج از سوریه، چراغ سبز عملیات در شرق سوریه را از ترامپ دریافت کرد. ترکیه سال 2016 با عملیات «سپر فرات» تجاوز زمینی را به سوریه آغاز کرد. این کشور 20 ژانویه سال 2018 میلادی در عملیات «شاخه زیتون» به منبج و عفرین حمله کرد تا این شهرها را از شبهنظامیان کُردهای سوریه پاکسازی کند. ترکیه حالا به دنبال حمله به شرق سوریه به بهانه مبارزه با گروههای مسلح اکراد است. اردوغان حتی جنگ با داعش را منوط به پاکسازی منبج و منطقه شرق فرات از یگانهای مدافع خلق کرده است. او هفته گذشته صراحتا عنوان کرد که «حزب کارگران کردستان و یگانهای کُرد سوریه مدافع خلق و داعش، گروههای تروریستی هستند که هرگز با ترکیه در یک جبهه قرار نخواهند گرفت.» او سپس افزود: «پس از پاکسازی منبج و منطقه شرق فرات از یگانهای مدافع خلق، نوبت بقایای داعش خواهد رسید.» مبارزه با یگانهای خلق کُرد سوریه، تنها یکی از بهانههای حضور ترکیه در این منطقه است. سطوح چندگانه و پیچیده میدان نبرد در سوریه این منطقه را متمایز از دیگر مناطق و منازعات کرده است.
موقعیت خاص ژئوپلیتیکی سوریه، واقع شدن در محل تلاقی سه قاره و حضور بازیگران متعدد جهانی و منطقهای در این بحران، آن را به یک درگیری چند بعدی تبدیل کرده است. همین پیچیدگیهای سوریه باعث شده برخی بازیگران ثروتمند همچون قطر، عربستان و امارات که از پشتیبانان قدرتمند مالی تروریستها بودند، به مرور از صحنه حذف شدند و الان ردی از آنان در این معادله نیست. از میدان خارج شدن این کشورها، باعث شده ترکیه بهعنوان تنها متحد غرب در پرونده سوریه، کماکان مهرههای خود را در میدان بازی سوریه نگاه دارد. ترکیه ضمن پیگیری منافع غرب در این منطقه، سیاستهای مخصوص به خود را نیز پیگیری میکند. منافعی که طیف مختلفی از مسائل سیاسی، امنیتی و اقتصادی را در برمیگیرد. اردوغان و تیم تنظیمکننده سیاست خارجی او در سوریه، پس از حضور قدرتمند ایران و مسکو در این کشور و ناامیدی از سقوط نظام سوریه، به دنبال کسب منافع از سوریه با حضور بشار اسد است.
اردوغان و ترکیه هرچند موجودیت نظام سوریه را اجبارا پذیرفتهاند اما الزاما نمیخواهند تمامیت ارضی این کشور را بپذیرند. بخشی از این تمامیت ارضی پذیرفته نشده در شرق سوریه و در شرق فرات واقع شده است. حوزهای که تحت نفوذ کردهای سوری قرار دارد. کردهای سوریه و متحدانش در بحران سوریه توانستند تقریبا 30 درصد این کشور را در اختیار بگیرند و به نوعی حکومت خودمختار به راه بیندازند. حضور و قدرتگیری کُردهای سوریه در این منطقه که هممرز با ترکیه و عراق است، برای اردوغان و ترکیه چندین برابر خطرناکتر از بشار اسد است. برای ترکیه، شرق سوریه منطقهای سراسر تهدید است. اگر آنکارا بتواند بر این منطقه مسلط شود منافع ویژهای را کسب خواهد کرد.
چرا برای اردوغان یگانهای مدافع خلق کُردهای سوریه، مهمتر از داعش و بقایای این گروهک تروریستی است؟ اردوغان از یک چیز هراس دارد و آن تشکیل حکومت خودمختار کردهای سوریه در نزدیکی مرزهای این کشور است. در حال حاضر بیشترین جمعیت کردها در پرجمعیتترین کشور ترکنشین جهان قرار دارند. 20 میلیون نفر از جمعیت 80 میلیون نفری ترکیه، کُرد هستند. درگیریهای دولت ترکیه با کردهای جداییطلب در جنوب شرق ترکیه، از دهه 80 تا چند سال پیش 40 هزار کشته به جا گذاشته است. اردوغان سال 2017 با افتخار از کشته شدن 10 هزار عضو پکک در کمتر از یکسال و نیم خبر داد تا رقم کشتههای کرد این کشور به بیش از 50 هزار نفر برسد. این جمعیت کردها، در پی خودمختاری کردهای عراق و بهخصوص کردهای سوریه نیرو گرفته بودند ولی توسط اردوغان بهشدت سرکوب شدند. اردوغان میخواهد ریشه بحران را از خارج از کشور مهار کند تا دیگر مجبور به مبارزه با آنها در داخل خاک ترکیه نشود.
شرق سوریه منطقه انرژیخیز سوریه است. میادین نفت و گاز این کشور در این منطقه واقع شدهاند. سوریه پیش از بحران بهطور میانگین روزانه 400 هزار بشکه نفت تولید میکرد. آمار دقیق تولید در سال آخر پیش از بحران 385 هزار بشکه در روز بوده است. اوج تولید نفت سوریه به سال 2002 باز میگردد که این کشور در آن سال رکورد تولید 667 هزار بشکه در روز را زد. نفت اما تنها دارایی سوریه نیست و این کشور تا پیش از بحران سالانه هشت میلیارد مترمکعب گاز نیز تولید کرده است. برای اردوغان چه بویی خوشتر از بوی نفت و چه انگیزهای بهتر از تسلط بر چاههای نفتخیز سوریه. اردوغان و خانوادهاش که حتی در میانه بحران سوریه، حجم زیادی از نفتهای مناطق تحت کنترل داعش را در عراق و سوریه را از راه مرزهای ترکیه به داخل این کشور قاچاق میکردند، اکنون چند گام بیشتر تا رسیدن به این چاهها فاصله ندارند. ترکیه حتی تا همین چندی پیش نفت شرق سوریه را از طریق اقلیم کردستان و توسط شرکتهای آمریکایی خریداری میکرد.
با خروج آمریکا از سوریه، او دیگر نیازی به اقلیم کردستان و شرکتهای آمریکایی ندارد. ترکها میخواهند با مانوری متهورانه در کنار به رسمیت شناختن نظام سوریه، امتیازاتی را از متحدان آن یعنی روسیه و ایران بگیرند و با مانوری دیگر غرب را نیز به قبول حضور مسلط خود در شرق سوریه مجبور کنند. نفت مناطق کردنشین سوریه، بهترین امتیاز برای ترکیه خواهد بود. برای نشان دادن اهمیت نفت و گاز سوریه برای ترکیه نیاز است این تولیدات را با نیازهای ترکیه مقایسه کنیم. مصرف نفت ترکیه در سال 2018 تقریبا به روزانه یک میلیون بشکه رسیده است. از سوی دیگر مصرف سالانه گاز ترکیه نیز 150 میلیون مترمکعب است. شرق سوریه توانایی تولید حداقل 400 هزار بشکه نفت و 27 میلیون مترمکعب گاز را دارد. دستیابی به شرق سوریه میتواند 40 درصد از نیازهای نفتی و تقریبا 20 درصد از نیاز ترکیه به گاز را تامین کند.
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/